(به بهانه ۱۴ ربیع الثانی، سالروز قیام جناب مختار)
عبدالله بن شریک می گوید:
روز عید قربان نزد امام محمدباقر(علیه السلام) رفتم و در مجلس ایشان نشسته بودم که مردی از اهل کوفه وارد شد.
مرد کوفی اصرار داشت بر دست امام(علیه السلام) بوسه زند و ابراز ارادت بسیار کرد. حضرت از او پرسیدند؛ تو کیستی؟
مرد کوفی عرض کرد؛ من «ابومحمد، حکم بن مختار» هستم.
امام (علیه السلام) او را در کنار خود نشانید و تکریم کرد.
فرزند مختار گفت؛ ای پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلام) مردم درباره پدرم سخن ها گفته اند ولی به خدا سوگند آنچه شما در حق پدرم بفرمایید را حق می دانم.
حضرت پرسیدند: مگر درباره پدرت چه گفته اند؟
حکم بن مختار در پاسخ گفت؛ می گویند پدرم کذاب بوده است!
امام محمدباقر فرمودند:
سبحان الله ! پدرم به من خبر داد که مهریه مادرم از آنچه مختار فرستاده بود تامین شد . سپس دو مرتبه فرمود رحم الله ابوک رحم الله ابوک. مختار هیچ حقی از ما را نگرفته نگذاشت. قاتلان ما را کشت و به خونخواهی ما برخواست
منبع:بحارالانوار، جلد ۴۵ صفحه ۳۵۱
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
اجرکم عندالله