خانه / منبرک (صفحه 16)

منبرک

جامعه ی شیعه راستین

1382502082542952_large

داستانک:

ابو اسماعیل گوید به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم فدایت شوم، شیعه در محیطى که ما زندگى مى کنیم بسیار زیاد است.
امام فرمود آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟
آیا نیکوکار از خطاکار در مى گذرد؟
آیا نسبت به یکدیگر همکارى و برادرى دارند؟
عرض کردم نه.
امام فرمود آنها شیعه نیستند، شیعه کسى است که این کارها را انجام دهد.

[اصول کافى، دعائم الاسلام، حدیث ۱۰]

طبق فرموده امام باقر علیه السلام شیعیان این ویژگی ها را دارند:

۱- ثروتمندان به فقراء و نیازمندان کمک می کنند؛ چه کمک واجب مانند خمس و زکات و رد مظالم، چه صدقه مستحبی.

۲- از خطاى خطاکاران چشم پوشی می کنند؛ مثلا در رانندگی کسی جلوی ما بپیچد، یا فرزندمان، همسرمان کار اشتباهی انجام دهد.

۳- با هم برادر هستند؛ انسان با برادرش چطور برخورد می کند؟

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»؛ (آیه ۱۰ سوره حجرات)

اگر جامعه ای این ویژگی ها را داشت، می توانیم بگوییم جامعه­­ ی شیعه است.

ثروتمند پابرهنه

         (به بهانه میلاد امام کاظم علیه السلام )

3810253_519

داستانک :

صداى ساز و آواز بلند بود. هرکس که از نزدیک آن خانه مى‏گذشت، مى‏توانست حدس بزند که در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و مى‏گسارى پهن بود و جام «مى» بود که پیاپى نوشیده مى‏شد. کنیزک خدمتکار درون خانه را جاروب زده و خاکروبه‏ها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود تا آنها را در کنارى بریزد. در همین لحظه مردى که آثار عبادت زیاد از چهره‏اش نمایان بود و پیشانى‏اش از سجده‏هاى طولانى حکایت مى‏کرد از آنجا مى‏گذشت، از آن کنیزک پرسید:

 «صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟».

– آزاد.

– معلوم است که آزاد است. اگر بنده مى‏بود پرواى صاحب و مالک و خداوندگار خویش را مى‏داشت و این بساط را پهن نمى‏کرد.

ردوبدل شدن این سخنان بین کنیزک و آن مرد موجب شد که کنیزک مکث زیادترى در بیرون خانه بکند. هنگامى که به خانه برگشت اربابش پرسید: «چرا این قدر دیگر آمدى؟».

کنیزک ماجرا را تعریف کرد و گفت: «مردى با چنین وضع و هیئت مى‏گذشت و چنان پرسشى کرد و من چنین پاسخى دادم.»

شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى‏بود از صاحب اختیار خود پروا مى‏کرد) مثل تیر بر قلبش نشست. بى اختیار از جا جست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوینده سخن رفت. دوید تا خود را به صاحب سخن که جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر علیه السلام نبود رساند. به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و دیگر به افتخار آن روز که با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود کفش به پا نکرد. او که تا آن روز به «بشربن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى» یعنى «پابرهنه» یافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند، دیگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلک اشراف زادگان و عیاشان بود، از آن به بعد در سلک مردان پرهیزکار و خداپرست درآمد.

منبع : مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى (داستان راستان)، جلد ‏۱۸، صفحه ۲۸۶

چهارمین فریاد شیطان

عید غدیر

عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع:

أَنَّ إِبْلِیسَ عَدُوَّ اللَّهِ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ یَوْمَ لُعِنَ وَ یَوْمَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ وَ یَوْمَ بُعِثَ النَّبِیُّ ص وَ یَوْمَ الْغَدِیرِ

[قرب الاسناد ص ۹ حدیث ۳۰]

 

در کتاب قرب الاسناد، روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که می فرمایند:

من از پدرم امام باقر (علیه السلام) شنیدم که پدرم فرمودند ۴ زمان شیطان از اوج ناراحتی فریاد کشید.

اولین بار اولین بار زمانی بود که از درگاه الهی طرد شد

دومین بار زمانی بود که از بهشت اخراج شد؛ (زمانی که حضرت آدم و حوا از درخت ممنوعه تناول کردن همه با هم از بهشت اخراج شدند.)

سومین بار زمانی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به پیامبری مبعوث شدند.

و چهارمین بار در روز غدیر بود.

چرا؟ به این خاطر که بعد از بعثت، شیطان هنوز امیدوار بود که این دین به طریقی و به شکلی منحرف شود. همانند سایر ادیان، پس از فوت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم دین اسلام نیز منحرف شود.  اما در روز عید غدیر فهمید که دیگر امکان ندارد.

«اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَاتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى» نیز برای این است.

 

میانمار توئیتر ندارد

(به مناسبت میلاد امام هادی علیه السلام و وقایع اخیر میانمار)

photo_2017-09-06_15-35-46

میلاد با سعادت حضرت امام هادی علیه السلام و همچنین دهه ولایت را تبریک عرض می کنم، هرچند اتفاقاتی که در میانمار در حال رخ دادن است، جشن و عیدی برای ما شیعیان و مسلمانان نگذاشته است.

در میانمار کودکان و زنان را زنده زنده می سوزانند، بچه ها را داخل آب خفه می کنند، نباید به راحتی از کنار این ها بگذریم.

یقین داریم این روزها برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه عزا است. این مسائل دیگر عیدی برای آقای مان حجت بن الحسن باقی نگذاشته است.

مشکل ما این است که مردم برای کشتن دو سگ در کشور خودمان، جلو استانداری مشهد و استانداری شهرهای مختلف جمع می‌شوند، تظاهرات می‌کنند، برگه دست می‌گیرند ما سگ هستیم، ما خود آن سگ هستیم، برای آنها توییتر می زنند، فیسبوک می زنند، ولی برای این همه مردم میانمار حتی یک شمع روشن نمی شود، چرا؟

چون میانمار توییتر ندارد، چون آنها فیس بوک ندارند، چون آنها، این طرفدارها را ندارند.

آمریکا هرجا دلش بخواهد، از هر که بخواهد حمایت می کند، آنها تاریخ را هم تحریف می کنند.

وقایع اخیر، وقایع دلخراشی است، در افغانستان نزدیک به ۵۰۰ بچه را سر بریدند، جریان میانمار، جریان یمن، بحرین، سوریه. امیدواریم خداوند مرهم دل ما و عیدی ما را ظهور حجت بن الحسن قرار بدهد.

اصول دینداری

(به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام)

9730031768

عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ- فَقُلْتُ فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَهً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ قَالَ هَاتِ حَاجَتَکَ قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ قَالَ إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَهَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَهَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَهَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَهَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَهَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَع.

 

 ابى جارود گوید: بامام باقر علیه السّلام عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! آیا شما دوستى و دلباختگى و پیروى مرا نسبت بخود می دانید؟

فرمود: آرى، عرض کردم: من از شما پرسشى دارم که می خواهم بمن پاسخ فرمائى، زیرا چشمم نابیناست و کمتر راه می روم و نمی توانم همیشه به زیارت شما آیم، فرمود: حاجتت را بپرس.

عرض کردم: دینى که شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت می کنید، بمن بفرمائید تا من هم خداى عز و جل را با آن دیندارى کنم.

فرمودند: اگر پیشگفتار را کوتاه آوردى، ولى پرسشى بزرگ نمودى، بخدا دین خود و دین پدرانم را که خداى عز و جل را با آن دیندارى می کنیم، به تو می گویم. آن دین:

۱٫ شهادت بوحدانیت خدا و رسالت محمد صلى اللَّه علیه و آله

۲٫ اقرار به آنچه او(پیامبر صلى اللَّه علیه و آله) از جانب خدا آورده،

۳٫ دوستی با دوستان ما و دشمنی با دشمنان ما،

۴٫ اطاعت فرمان ما،

۵٫ انتظار قائم ما،

۶٫ کوشش (در امر واجب و حلال) و پرهیزگارى (از محرمات) است.

                     

  اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏۳ ، ص ۳۵

اراده ترک عادات بد…

عادت های بد

یکی از بحران­هایی که امروز تمام مردم ما را تهدید می­ کند، بحران خانوادگی هست.

این اختلافاتی که بین زن و شوهرها در خانواده اتفاق می­ افتد، انسان را از شغل و کار و درس و زندگی­ اش می­ اندازد.

کم زندگی­هایی را پیدا می­کنید که این مشکلات را نداشته باشد.

این بحران­ها ریشه­ های مختلفی می­تواند داشته باشد؛ یکی از آنها این است که خانم­ها یا آقایان عادت­های خاصی دارند.

 

مثلا:

در منزل لباسی را می پوشند که همسرشان دوست ندارد؛ می گویند این طور عادت دارم و راحت ترم!

یا هنگام غذا خوردن ملچ مولوچ(!) می­ کنند.

یا اینکه وقتی مرد به خانه برمی­ گردد و همسرش از او می­ خواهد که استحمام کند، او می­ گوید حوصله ندارم و… .

انسان باید همت داشته باشد که عادت­ها بد را کنار بگذارد. عزم جدی بکنیم و عادت­های بد را کنار بگذاریم.

داستانک:

می‌گویند یکی از علما عادت به دخانیات داشت، سیگار یا چپق یا هر چه آن زمان بود، توتون و تنباکو می‌کشید. (در گذشته که از نظر پزشکی مضر بودن این ها شناخته نشده بود، این چیزها بین مردم معمول بود)

ایشان پیر شده و بود بیمار؛ پزشک  آمد و  ایشان را معاینه کرد و گفت: این کار برای شما ضرر دارد.

آن عالم به پزشک گفت: یک مرتبۀ دیگر بفرمایید، چه؟

گفت: آقا استفاده دخانیات برای شما ضرر مهمی دارد.

خود او مجتهد بود می‌دانست چیزی که برای انسان ضرر دارد حرام است.

همان لحظه آن عالم گفت: همه را جمع کنید ببرید.

به این می‌گویند همّت عالی. ۴۰ سال، ۵۰ سال به توتون عادت پیدا کرده، یک مرتبه همین که می‌گویند: ضرر دارد کنار میگذارد.

من می‌خواهم به عزیزانی که خدای ناکرده دچار اعتیاد و عادت های اینگونه هستند بگویم: نگویید نمی‌شود، فایده ندارد، خیر واقعا امکان دارد.

[کلیدهای زندگی، معارف قرآنی روایی، ناصر رفیعی، ص ۱۴۰]

داستانک ۲:

آیت الله مرعشی در دیداری که با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دارند، در لابلای گفت و گوها، به امام می فرمایند: آیا چاى یا قهوه یا دخانیات میل دارىد آماده کنم؟

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می فرمایند: این امور از فضول زندگیست و ما از این فضولات دوریم.

آیت الله مرعشی پس از این دیدار متوجه می شوند که دخانیات خوب نیستند؛ به همین خاطر دیگر از آنها استفاده نکردند.

علی نقی؛ گنده لات تهران

علی نقی(به مناسبت شهادت حضرت جواد علیه السلام)

وَ قَالَ الجواد علیه السلام: الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ …

۱٫ …

۲٫ …

۳٫ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُه‏

امام جواد علیه السلام می فرمایند: مؤمن نیازمند به سه خصلت است: …

اول…

دوم…

سوم … پذیرفتن نصیحت هر کس او را نصیحت نماید.

 

وقتی انسان را نصیحتی کردند بپذیرد. این توفیق است برای انسان.

حتی اگر انسان اشتباهی هم نکرده باشد، نصیحت روی دل انسان ها اثر می گذارد.

زنگار قلب، با همین پند و اندرزها و آیات قرآن پاک می شود.

 

 

داستانک:

مرحوم علی نقلی که همین سال های اخیر به رحمت خدا رفت از انسان های آلوده و لات تهران بود. روزی مومنین با هزار ترفند او را پای منبر مرحوم شیخ محمد حسین زاهد که انصافا عالمی ربّانی و شخصیتی فاضل، با تقوا و با خلوص بوده، آوردند.

به آقا اطلاع دادند که با هزار زحمت علی نقلی را پای منبر شما آورده ایم شما هم سعی فرمائید بحث به گونه ای باشد که ان شاء الله هدایت گردد.

آن بزرگوار هم با خلوصی که داشت و بیاناتی که فرمود دل او را به خود جذب کرد بگونه ای که بعد از منبر آمد و دست آقا را بوسید. مردم او را معرفی نمودند.

آقا یک نگاه به او کرد و دید خیلی ظاهر خرابی دارد کلاه شاپو و سبیل ها از بناگوش در رفته و …

این عالم بزرگوار خیلی خوش سلیقه بود نگفت این چه وضعی است که تو داری مگر مسلمان نیستی چرا عرق می خوری و چرا قمار می زنی و چه وچه !! فقط یک کلمه فرمود:

علی نقلی شما هستید؟

عرض کرد: بله آقا

فرمود: یک نقل هم من پیرمرد روحانی به تو می دهم، بگذار پهلوی نقل هایت!

گفت: امر بفرمائید؟

فرمود: پسرم نفس احتیاج به شنیدن موعظه دارد به من قول بده هفته ای یک بار پای منبر موعظه بنشینی.

عرض کرد چشم آقا!

فرمود: علی قول دادی به قولت عمل کنی

گفت: آقا مرده و حرفش خداحافظ

آن چنان این نصیحت و موعظه آقا در دل او اثر گذاشت که به هر طریق بود هفته ای یکبار پای منبر موعظه زانو می زد و به احادیث اهل البیت ( علیهم السلام ) گوش فرا می داد و گریه می کرد.

 طولی نکشید که همه گناهان را رها کرد اهل طاعت و بندگی خدا شد. آن آدم لات و آلوده جزء اخیار  و نیکان تهران شد بعد هم به قم مهاجرت کرد و پناهنده به کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) شد، هتل بلوار قم را ساخت و خدمت گذار بیوت علماء گردید.

همه این موفقیت ها در اثر شنیدن یک موعظه بود.

اهمیت نامگذاری روز جهانی مسجد

مسجدالأقصی

روز ۳۰ مرداد ماه، با پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز جهانی مساجد نامگذاری شده است.

 

رژیم غاصب صهیونیستی در چنین روزی به مسجدالأقصی حمله کرد و آنجا را به آتش کشید.

به همین مناسبت این روز به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شد.

 

در رابطه با اهمیت و جایگاه مسجد، روایت های بسیار مهمی از معصومین علیهم السلام نقل شده است.

 

روایت ۱:

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند :کسى که به سوى مسجدى از مساجد خدا قدم بردارد، به ازاى هر قدمى که بر مى‏دارد ، پاداش ده حسنه خواهد داشت و ده گناه از نامه اعمال او پاک مى‏شود و مقام و منزلت او را ده درجه بالا مى‏برند.

[ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه : ۲۹۱]

 

داستانک:

 

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

مردی نابینا نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! من نابینایم و گاه ندای اذان را می شنوم؛ ولی کسی را نمی یابم که مرا به نماز جماعت و نماز همراه شما برساند.

پیامبر ص به او فرمود: «از خانه ات تا مسجد، یک ریسمان ببند و در جماعت حاضر شو».

[تهذیب الأحکام: ج ۳ ص ۲۶۶ ح ۷۵۳ عن ابن أبی یعفور؛ وسائل الشیعه: ج ۵ ص ۳۷۷ ح ۱۰۷۰۴]

 

روایت ۲:

 

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

هر کس به مسجد می رود، یکی از ۸ فایده حداقل برای او خواهد بود

که یکی از آنها این است که به خاطر حیا هم که باشد، گناه نخواهد کرد.

 

یعنی یک شخص مسجدی، به خاطر همین نماز و مسجد در خیابان و بازار و جلو مسجد، به گناه نخواهد ایستاد… چرا که حیا او را از این کار باز می دارد.

مصدق چطور شخصیتی بود؟

مصدق

وقتی به ظاهر جریان های تاریخی نگاه می­کنیم، یعنی اینکه حتی آن ها را به عنوان یک انسان غیر مسلمان و غیر شیعه تحلیل می­کنیم، می­بینیم که معمولا هرجا ما سازش با دشمن کرده ایم، هزینه سنگینی نیز پرداخت نموده ایم.

 

حتی با همین نگاه مادی؛ یعنی حتی کسانی که نتیجه حرکت امام حسین (علیه السلام) را شکست تلقی می­کنند، حتی با همین نگاه هم اگر درست به تاریخ نگاه کنند می­بینند هر جا ما چیزی به دست آورده ایم با سازش نبوده است.

با سازش بود که ترکمانچای ها امضا شد؛

با سازش بود که بحرین ها داده شد؛

با سازش بود که آذربایجان ها و … داده شد…

اما در مقابل در چالش ها…  همچون دفاع مقدس، حتی یک وجب خاک از دست ندادیم.

 

یکی از سازش ها همین جریان ۲۸ مرداد بود.

مصدق به آمریکا اعتماد کرد و به تعبیر مقام معظم رهبری(حفظه الله) سیلی را هم خورد.

او به آمریکا اعتماد کرد…

ثمره اعتماد به آمریکا هم همین شد که خود آنها به مصدق خیانت کردند و کودتا را بر ضد مصدق انجام دادند.

 

اگر به آمریکا اعتماد نمی­کرد این طور نمی­شد.

هر چند که مصدق، به تعبیر امام خمینی (رحمت الله علیه) مسلم نبود!

 مصدق مسلمان نبود؛ اگر می­بود این کار را نمی­کرد.

 

داستانک ۱:

 حاج آقای فلسفی در خاطرات خود می­فرمایند:

بار اول که همراه چندی از علما پیش مصدق رفتیم، روی تختخواب دراز کشیده بود. با ورود ما تغییری در حالتش ایجاد نشد. بعد از اتمام صحبت خواستیم برای اقامه ی نماز به مسجد برویم. مصدق با تعجب گفت: «شما هر روز برای نماز به مسجد می­روید؟»!!

 

بار دوم هم که پیش اش رفتم همان طور روی تختخواب بود. آیت الله بروجردی گفته بود وی را از خطر وجود بھائی ھا در شهرستان ها، آگاه کنم. قاه قاه خندید و گفت: «از نظر من مسلمان و

بهائی فرقی ندارند، همه از یک ملت و ایرانی هستند.»

[خاطرات حجت الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۳۲]

 

مصدق اینگونه بود. اهمیتی برای اسلام قائل نبود. برخلاف آنچه که عده ای مصدق را بزرگ می­کنند، اما او در واقع این گونه بود.

داستانک ۲:

ماه مبارک رمضان…

مجلس شورای ملیِ مملکت اسلامی…

… پشت تریبون رفت. سخنرانی اش که تمام شد، لیوان آب کنار دستش را برداشت و خورد!

صدای اعتراض نمایندگان بلند شد. با خونسردی گفت: «اهل عوام فریبی نیستم»!

امام خوب فهمیده بود. «مصدق مسلم نبود».

[خاطرات حجت الاسلام شجونی ص ۱۰۲]

کدام عمل در دحوالارض ، بهترین عمل است؟

(به بهانه روز ۲۵ ذی القعده، روز دحوالارض)

8-300x245

درباره ی ثواب بسیار زیاد و ممتاز روزه در روز دحوالارض ، بحث شد، و بیان شد روزه در روز دحوالارض از روزه تمام عمر بیشتر است

اما نکته اینجاست که با وجود اینکه روزه در روز دحوالارض معادل روزه در تمام عمر است و بلکه بیشتر، اما عمل دیگری وجود دارد که شاید ثوابش از روزه و شب زنده داری در دحوالارض بیشتر است و ما از آن غافل مانده ایم

شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان ، در اعمال روز دحوالارض در آخرین خط این اعمال می نویسد:

« و بدان که میر داماد رحمه الله در رساله اربعه ایام خود در بیان اعمال روز دحو الارض فرموده که زیارت حضرت امام رضا علیه السلام در این روز افضل اعمال مستحبه و آکد آداب مسنونه است »

[ مفاتیح الجنان – اعمال ماه ذی القعده]

راه صد ساله

 (به بهانه نزدیکی به  ۲۵ذی القعده ، روز دحوالارض)

6-300x245

ما، به شخصی که می خواهد کار بزرگی را در مدت کوتاهی انجام دهد می گوییم: “راه صدساله را نمی توان در یک شب طی کرد”

اما امروز می خواهیم راهی را بگوییم که می شود “راه صد ساله را می توان یک شبه طی کرد

از امیر مومنان حضرت علی علیه السلام نقل شده است:

«نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد‌ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله‌ای که روز‌های آن را به روزه و شب‌های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم آیند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته‌های آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می‌شود که نود و نه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت». [اقبال صفحه ۳۱۲ ؛ المراقبات، صفحه ۱۸۶]

و در روایتى روزه‏ روز دحوالارض  مثل روزه هفتاد سال است  و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است [مفاتیح الجنان اعمال ماه ذی القعده]

روزه روز دحوالارض ؛ جزء روزه های ممتاز در سال است و جزء ۴ روزی است که هیچ روزی مثل آنها نیست، و آن ۴ روز:

۱-  روز ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

۲-   روز مبعث

۳-  روز عید غدیر

۴- روز دحوالارض   [برگرفته از کتاب رساله أربعه أیّام ؛ مرحوم میرداماد]

ویژگی مهم شهید محسن حججی

وابستگی

بعد از اینکه شهید بزرگوار، شهید حججی، به شهادت رسید، این سوال برای خیلی ها و خود من پیش آمد که، چطور می شود بعضی انسان ها اینطور مرگ را به بازی می گیرند، چطور اینقدر مرگ برایشان حل شده است.

 خنجر کنار صورتش است، کنار شمرترین شمرهای زمان است، اما انگار نه انگار که قرار است تا دقایقی دیگر سر از تنش جدا شود.

حالا ما، یک زلزله سه ریشتری می آید تمام بدنمان می لرزد.

چطور بعضی ها اینطور هستند؟

یک دلیلش عدم وابستگی آنهاست.

اگر انسان وابستگی داشته باشد هیچ وقت نمی تواند درست حرکت کند.

شهید آوینی می فرماید: «مومن اگر وابستگی داشته باشد نمی تواند قیام کند و عصر ما عصر قیام است.»

بعضی ها به خانواده وابسته اند، بعضی ها به خانه، بعضی به زن و زندگی و …

این وابستگی ها مانند غل و زنجیر دست و پای انسان را می گیرد. وگرنه انسان اگر وابستگی نداشته باشد و جناب عزرائیل بخواهد جانش را بگیرد، مشکلی ندارد.

انسان باید مواظب وابستگی هایش باشد.

داستانک:

از علامه حلی پرسیدند: آب چاه پاک کننده است یا خیر؟

ایشان بعد از تحقیق به این نتیجه رسیدند که آب چاه پاک کننده است. زمانی که می خواستند فتوا دهند با خود گفتند من در منزلم چاه دارم، نکند به خاطر وابستگی به این چاه چنین فتوایی بدهم. دستور داد چاه منزلش را خراب کردند و دوباره تحقیق کردند و به همین نتیجه رسیدند.

ما اگر وابستگی داشته باشیم نمی توانیم درست تصمیم بگیریم.

مثلا من که از کالای خارجی استفاده می کنم، هیچ وقت نمی توانم بگویم شما کالای داخلی مصرف کنید، چون وابستگی دارم.

ما هرجا وابسته باشیم، آزاد نیستیم.

این شهدای عزیز ابتدا این مسائل را با خودشان حل کرذه اند. ابتدا از وابستگی ها آزاد شدند سپس خداوند آنها را به بهترین صورت که شهادت است، قبول کرد.

 

میرزا اولنگ؛ داغی بر قلب بشریت

1761676_984

وقایع هولناکی که در افغانستان دارد اتفاق می افتد…

خصوصا محضر صاحبمان، حضرت حجت ابن الحسن علیه السلام عرض کنیم:

آقا جان

این مظلومانی که دارند به خاک و خون کشیده می شوند از شیعیان شما هستند.

اینهایی که چهل کودک را سر بریدند، جلو پدر و مادرشان آنها را به رگبار بستند، نزدیک ۵۰ نفر ناموس شیعه را به اسارت بردند را می بینید…

آقا جان

ندیدن چهره دلربای شما برای ما بس است، دیگر این چیزها را برای ما نپسندید.

ما شیعیان روضه امام حسین علیه السلام خوانده ایم، سر از تن امام حسین علیه السلام جدا کردند، اهل بیت امام علیه السلام را به اسارت بردند.

آقا این وقایع خیلی برای ما دردناک است.

ما شیعه باشیم، درکشور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) باشیم، آنوقت در همسایگی ما این افراد مظلوم، اینطور به خاک و خون کشیده شوند. این داغ برای ما خیلی شدید است.

این جنایات توسط آن انسان های وحشی به نام داعش اتفاق می افتد، آن موقع در مجلس شورای اسلامی ما، هفته گذشته، نماینده های مجلس ما، برای اینکه با مهمترین حامی داعش عکس یادگاری بردارند اینطور خودشان را به ذلت کشاندند.

این عجوزه صهیونیستی یکی از مهم ترین حامیان داعش است آن موقع نماینده های ما …

آقا جان یابن الحسن

مثل فردا قرار است همه شیعیان برای شما دعای ندبه بخوانند…

مهدی جان … «عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلا تُرى»

سخت است این چشم، همه را ببیند اما شما را نبیند. آقا جان داریم همه چیز می بینیم، اما شما را نمی بینیم.

آقا جان این دعای همه شیعیان است: ان شاالله خداوند ظهور شما را معجل بگرداند.

ننگ است برای یک کشور …

مجلس

یکی از اصول شیعه اصل عزت مداری است.

تمام ائمه علیهم السلام و علمای ما روی بحث عزت بسیار حساس بوده اند.

شعار امام حسین علیه السلام هیهات من الذله بود، یعنی هیهات، که ما زیر بار ذلت قرار بگیریم.

همیشه علما پرچمدار عزت مداری بوده اند؛ به خصوص جمهوری اسلامی ایران که پرچمش را امام رحمت الله برداشته در اوج عزت است.

داستانک:

در آبان ماه سال ۱۳۵۸ که فرستاده ویژه کارتر به ایران آمد. وقتی حضرت امام رحمت الله علیه متوجه شدند، هنوز هواپیمایشان روی زمین ننشسته بود که امام پیام دادند هیچ کس اجازه ندارد با او دیدار یا ملاقات داشته باشد وهواپیمای او هم اجازه ندارد بنشیند.

تنها نامه امام که بدون بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شود همین نامه است، که شاید برگرفته از سوره مبارکه توبه باشد که انسان در مقابل دشمن رحم و رحمانیت ندارد. این عزت است.

اما متاسفانه می بینیم که در مجلس شورای اسلامی این عزت چطور به ذلت تبدیل می شود.

نماینده های مجلس که باید از حقوق ملت دفاع کنند، باید به فکر اقتصاد و فرهنگ و سیاست باشند، برای عکس برداشتن با آن عجوزه صهیونیستی چطور تلاش می کنند.

برای یک کشور ننگ است که نماینده های مجلسش اینطور باشند. شما فکر می کنید اینهایی که برای عکس گرفتن روی میز دراز می کشند، می خواهند مشکلات مردم و مملکت را حل کنند؟

اینهایی که با لابی در لیست های مختلف قرار گرفتند و رای آوردند، اینطور اند.

در حال حاضر چند روز است که تیتر خبرگزاری های دنیا به این فضاحت مجلس شواری اسلامی پرداخته اند.

اینها که نمی توانند مایه آبروی کشور باشند حداقل باعث ننگ کشور نشوند. این مسئله برای یک کشور ننگ است.

موجودی کافی نیست!

موجودی

داستانک:

خریدش تمام شده بود. کارت رو داد به صاحب مغازه که مبلغ را با کارت حساب کند.

فروشنده کارت را کشید. گفت: «موجودی کافی نیست»!

خیلی جا خورد. گفت: من مطمئنم چند برابر این مبلغ داخل کارتم پول داشتم!

 

گفت: لطفا دوباره بکشید.

دوباره کشید. اینبار گفت: «رمز نامعتبر است»!

فروشنده گفت: شاید کارتتون رو کنار وسیله ای گذاشتید و خراب شده. نقد حساب کنید!

پول نقد همراهش نداشت. معامله بهم خورد.

 

توی راه که می رفت مدام به این جمله فکر می کرد:

نقد حساب کنید … نقد حساب کنید.

یک دفعه ذهنش رفت سمت قیامت…

 

کارت ها همه پر از موجودی اند… نماز، روزه، زیارت، خمس، صله رحم و …

اما اگر به ما بگویند کارتتون رو کنار چیزهایی گذاشتید که سوخته، آن موقع چه کار می کنیم؟

کنار یک غیبتی، کنار بُخلی، حسدی، غیبتی …

اگر گفتند نقد حساب کن… چیزی همراهمان هست؟

انسان باید خیلی مراقب باشد.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ…»

ای کسانی که ایمان آورده اید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می‏کند… [سوره بقره، آیه ۲۶۴]

 

گاهی اعمال ما با برخی از کارها ضایع می شود. مثل آزار و منت گذاری و ریا و… .

عبادت ها و اعمال ما به لطف خدا ممکن است خوب باشد، اما باید مراقب باشیم چیزی آنها را از بین نبرد.

خودمان را آماده کنیم برای قیامت، تا کارت های ما پر و سالم باشد…

**منبرک**