خانه / منبرک 1 (صفحه 10)

منبرک 1

فرازی از وصیتنامه امام خمینی (۲)

 

( به بهانه سالروز ارتحال حضرت امام خمینی رحمه الله علیه )

 SHAPE  \* MERGEFORMAT

 

فرازی از وصیت نامه امام

من با جرأت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله- صلى الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن على- صلوات الله و سلامه علیهما- مى‏باشند. … در صورتى که [مردم ما ] نه در محضر مبارک رسول اکرم- صلى الله علیه و آله و سلم- هستند، و نه در محضر امام معصوم- صلوات الله علیه. … و ما همه مفتخریم که در چنین عصرى و در پیشگاه چنین ملتى مى‏باشیم

منبع: صحیفه امام ، جلد  ‏۲۱، صفحه : ۴۱۱

حال بیاییم این فراز را بر آیات قرآن عرضه کنیم! و ببینیم آیا این حرف مبنای قرآنی هم دارد؟

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ [مائده-۵۴]

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هر که از شما از دینش بازگردد چه باک زودا که خدا مردمى را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران سرکش در راه خدا جهاد مى‏کنند و از ملامت هیچ ملامتگرى نمى‏هراسند. این فضل خداست که به هر کس که خواهد ارزانى دارد، و خداوند بخشاینده و داناست.    

بعد از نزول این آیه مردم باتعجب پرسیدند:

 اى رسول خدا این قوم چه کسانى هستند که اگر ما پشت به دین کنیم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟

 فضرب بیده على عاتق سلمان- فقال: هذا و ذووه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست به شانه سلمان زد و فرمود: این و قوم این مرد است،

سپس فرمود: لو کان الدین معلقا بالثریا- لتناوله رجال من أبناء فارس.به خدایى که جانم به دست او است، اگر ایمان به خدا را در ثریا آویزان کرده باشند، بالأخره مردمى از فارس آن را به دست مى‏آورند

منبع: المیزان فی تفسیر القرآن ، جلد ۵ ،  صفحه : ۳۸۸

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

فرازی از وصیتنامه امام خمینی (۱)

 

( به بهانه سالروز ارتحال حضرت امام خمینی رحمه الله علیه )

فرازی از وصیت نامه امام

من با جرأت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله- صلى الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن على- صلوات الله و سلامه علیهما- مى‏باشند. … در صورتى که [مردم ما ] نه در محضر مبارک رسول اکرم- صلى الله علیه و آله و سلم- هستند، و نه در محضر امام معصوم- صلوات الله علیه. … و ما همه مفتخریم که در چنین عصرى و در پیشگاه چنین ملتى مى‏باشیم

منبع:صحیفه امام ،جلد  ‏۲۱، صفحه : ۴۱۱

 

این جمله ، جمله ی کوچکی نیست . آیا امام اهل مبالغه بودند؟ و یا در نوشته های خود دقت نمی کردند؟و یا اینگونه حرفها و تمثیلات طبیعی است؟ و یا واقعا همین طور است؟

اگر بخواهیم به دقت امام در گفتار و نوشتارشان پی ببریم ، داستانها و خاطرات زیادی در این رابطه وجود دارد، که به یک مورد آن اشاره می شود.  

داستانک:

دختر امام می گوید :

یک روز ایشان پیامی خطاب به بسیجیان نوشته بودند و آن را برای پخش به رادیو و تلوزیون فرستاده بودند.

ناگهان خواستند که پیام را قبل از پخش بازگردانند.

[بعد از آنکه نامه بازگردانده شد] من دیدم که واژه را تغییر دادند و گفتند:

“در پیام چنین نوشته بودم: من با تمام همّم به شما دعا می کنم، لذا آن را به بیشترین همّم تبدیل کردم . این جمله دقیق تر است”.

منبع :کتاب سیره ی آفتاب صفحه ۹۲

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

نماز را ما خواندیم ؛ نه شما!

 

(به بهانه ۱۲ خرداد سالروز ارتحال حجه الاسلام ابوترابی)

معمولا در منزل هر کدام از آزادگان سرافراز که بروید ؛ می بینید کنار عکس امام و آقا ؛ عکس دیگری هم هست و آن عکس امیرالاسرا حجه الاسلام ابوترابی است کسی که بیش از ۱۰ سال در اردوگاههای صدامیان مراد و امام اسرا بود

داستانک:

حجه الاسلام قرائتی می فرمودند:

در اجلاس نماز که سالى یک اجلاس داریم، آن هم مقام معظم رهبرى پیام مى‏دهد و رئیس جمهور هرکس هست مى‏آید افتتاح مى‏کند و خوب مسئولین فرهنگى جمع مى‏شوند چه کنیم … یک روز آقاى ابوترابى که ده سال اسیر بود، گفت: من مى‏خواهم چند دقیقه صحبت کنم.

 قدم به چشم! بفرما.

گفت: آقایانى که در اجلاس نماز جمع شده‏اید ما نماز خواندیم نه شما! گفتیم: خوب!

 گفت: صدام دستور داد رهبران این اسران را بگیرید با شکنجه همه را امشب اعدام کنید. منتها با شکنجه نه با گلوله! آمدند یک چند نفر را درآوردند، هر کدام را یک شکلى، دو نفر را چنان نگه داشتند، مشت به این طرف و آنطرف چشم او زدند، که چشم‏هایش روى موزاییک‏ها افتاد. یعنى مثل کله‏پاچه‏اى که چنین مى‏کنى، مخش تکان مى‏خورد.

 خود ایشان را میخ گذاشتند شروع به کوبیدن کردند. هر کدام را با یک شکنجه‏ى ویژه‏اى منتها شکنجه‏اى که بداند این قطعاً مى‏میرد. گفتند: دستور صدام عملى شد، رفتند. ما همه افتادیم. بُنه عمرى داشتیم، بُنه جونى، تک تک نفس مى‏کشیدیم منتظر مرگ بودیم.

سپیده زد فکر کردیم سپیده‏ى صبح است. بلند شدیم دیدیم حال نداریم. همان در خون خودمان خوابیده نماز خواندیم. بعد دیدیم نه این صبح صادق نبوده، صبح کاذب بوده، بعد که سپیده زد فهمیدیم این صبح است.

دو مرتبه نماز خواندیم. گفت: آنروزى که چشم‏هاى ما از کاسه درآمد و میخ در سر ما کوبیدند ما دو بار نماز صبح خواندیم. ما نماز مى‏خوانیم.

منبع:حجه الاسلام قرائتی در برنامه درسهایى از قرآن [۱۵/ ۱۲/ ۸۷]

جهت مطالعه خاطراتی از حجه الاسلام ابوترابی اینجا ؛ و آزادگان اینجا را کلیک نمایید

a

چرا شیخ عباس قمی هنگام مرگ می ترسید؟

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ لَیَرَى‏ ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ تَحْتَ صَخْرَهٍ یَخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیْهِ وَ الْکَافِرَ یَرَى ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ ذُبَابٌ مَرَّ عَلَى ذَنَبِهِ

پیامبر مکرم اسلام به ابوذر می فرمایند:

ای ابوذر! انسان مومن،در مقابل گناه، خود را در زیر سنگ بزرگی مشاهده میکند که میترسد آن سنگ بر سر او فرود آید، و شخص کافر نافرمانى خدا را همچون مگسى مى‏پندارد که بر بینى او بگذرد

منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل – جلد ‏۱۱ – صفحه  ۳۲۴

داستانک :

در احوالات مرحوم شیخ عباس قمی (رحمه ا… علیه) صاحب کتابهای مهمی از جمله مفاتیح الجنان و منتهی الآمال و … آمده است:

 در ایام بیماری که موجب رحلت ایشان گردید یکی از علمای تهران برای عیادت به حضورش رسید ؛ حاج شیخ عباس آن روز بسیار ناراحت و متفکر بود ؛ آن عالم بزرگ می پرسد ؛ چرا ناراحتید ؟

شیخ پاسخ می دهد: در سفری که به حج رفتم در مکه معظمه خواستم به روش محدثین که از یکدیگر اجازه می گیرند از یکی از محدثین عامه اهل سنت اجازه حدیث بگیرم ، وقتی این منظور را با وی در میان نهادم عالم سنّی مطلبی گفت و من روی مصالحی آن را انکار کردم ، اکنون در این فکرم که فردای قیامت چگونه این دروغ را در محضر عدل الهی توجیه کنم .

منبع:حاج شیخ عباس قمی ، مرد تقوا و فضیلت صفحه ۶۵

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

 

دستم بشکند ، اگر رأی بدهم!!!

 

وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ [غافر : ۴۴ ]

من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!

پیام آیه ی فوق این می شود : ما مأمور به وظیفه ایم ؛ نه مأمور به نتیجه

و در جاهای دیگر قرآن این آیه زیاد به چشم می خورد که:

ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ …[المائده : ۹۹]

پیامبر وظیفه‏اى جز رسانیدن پیام ندارد

گاه انسانها بیشتر از آنکه به وظیفه فکر کنند به نتیجه می اندیشند و اگر نتیجه آن طور که دوست داشتند ، نشد ، کار را به کلی کنار می گذارند

به عنوان مثال:

دختر خانمی را برای ازدواج به خانواده ی پسری معرفی می کنیم آنها تحقیق می کنند و ازدواج صورت می گیرد؛ از قضا از هم جدا می شوند ………ما می گوییم دیگر کار خیر نمی کنم

یا شخصی را برای گرفتن وام به جایی معرفی می کنیم ؛ آنها تحقیق می کنند و وام می دهند؛ و آن وام گیرنده فرار می کند ………ما می گوییم ؛ لال شوم اگر دیگر از اینکارها کردم

یا برای انتخابات تحقیق کردیم و به نتیجه رسیدیم و برای کاندیدایی تبلیغ کردیم ، نذر کردیم ، روزه گرفتیم و… ؛ بعد از مدتی او عوض شد ………ما می گوییم دیگر برای کسی کار نمی کنم و دیگر رأی نمی دهم

و …

در تمام اینها باید گفت:

ما مأمور به وظیفه ایم ؛ نه مأمور به نتیجه ؛ ما وظیفه ی خود را انجام می دهیم ، نتیجه با خداست

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

این انقلاب امانت است

 

(به بهانه نزدیکی به انتخابات)

«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» (نساء/ ۵۸)

 بدرستى که خدا به شما امر مى‏کند ،که امانات را به اهلش بدهید

دختر انسان امانت است؛ باید دقت کنیم که دخترمان را به چه کسی می دهیم

فرزند ما امانت است ؛ او را کدام مدرسه می گذاریم

چشم ما امانت است ؛ در چه راهی خسته اش می کنیم

گوش ما امانت است ؛ چه گوش می دهیم

زبان ما امانت است ؛ چه میگوییم

و…

اما یکی از مهمترین امانات؛ انقلاب و خون شهداست ؛

 این انقلاب را به دست که می دهیم ؟

یکی از وظایف ما این است که سکان اجرایی کشور را به دست اصلح بدهیم و اگر در انتخابات شرکت نکنیم یا خدای نکرده کوتاهی کنیم مصداق این جمله حضرت امام خمینی رحمت الله علیه می شویم : “چه بسا که در برخی مقاطع حضور نیافتن در انتخابات یا مسامحه در آن، گناهی باشد که در راس گناهان کبیره است “

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی

 

(به بهانه آغز سال ۹۲ ، سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی)

 

مقام معظم رهبری این سال (سال ۱۳۹۲) را سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نام نهادند

همانطور که ایشان فرمودند : تولید ملی و حمایت از سرمایه ایرانی همچنان پابرجاست

نکته اینجاست که اگر ما بخواهیم حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی داشته باشیم باید از تولید ملی حمایت کنیم

خداوند در قرآن می فرماید:

 و لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً [النساء : ۱۴۱]

خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است

یعنی مومنین نباید کاری کنند که کافران بر آنها سلطه پیدا کنند ‏. اگر ما از کالاهای ایرانی حمایت نکنیم و از کالاهای خارجی استفاده کنیم ، کافران به مرور بر ما تسلط پیدا می کنند

داستان :

آیت الله مرعشی نجفی ، هیچ وقت لباس خارجی به تن نمیکردند؛ از خیاطش خواسته بود، با پارچه های تولید داخل برایش لباس بدوزد؛ آن روزها دکمه در ایران تولید نمیشد و مجبور بودند از دکمه های تولید خارج استفاده کنند. خیاط آقا هم از دکمه استفاده کرده بود؛

بعد اینکه لباس را نزد آقا برد، آقا از دکمه هایش خوششان نیامد ؛ گفتند دکمه ی خارجی است ؛ و به همین دلیل به خیاط یاد دادند که با قیطون دکمه درست کندو به لباس بدوزد.

(نمونه این لباس در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی در قم موجود است)

منبع: گنجینه ی شهاب اندر شرح حال حضرت آیت الله مرعشی نجفی.

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

زحمت به مردم در مراسم ختم

 

عالمی به نام شیخ محمد باقر اصفهانی چند روزی را در قبرستان می گذراند , از ایشان پرسیدند چرا به قبرستان آمده اید ؟

ایشان فرمود : به من الهام شده چند روز دیگر خواهم مرد , اینجا آمده ام تا مردم را به زحمت نیندازم.

حال این روحیه را با روحیه بعضی از ما کنار هم بگذاریم , برای رفتگانمان چه مراسمی که نمی گیریم؟!!!

مراسم شب قبل از دفن

تشییع جنازه

خاکسپاری

نهار روز اول

تعزیه صبح روز دوم

تعزیه عصرروز دوم

تعزیه صبح روز سوم

تعزیه عصر روز سوم

نهار روز هفتم

رفتن بر سر مزار در روز هفتم

گرفتن مراسم توسط هر کدام از فرزندان

نهار عید اول

رفتن بر سر مزار در عید اول

چهلم

سال

و …

نکته اینجاست که در بسیاری از موارد ، اگر شخصی حتی در یکی از این مراسم شرکت نکند ؛ صاحبان عذا ناراحت می شوند!!! عموم کسانی که این مراسم را می گیرند به فکر آبروی خود هستند نه به فکر مرحوم

اگر خرج اینها را به مستمندان بدهیم ؛ آیا بیشتر به روح مردگانمان نمی رسد؟؟؟

داستانک :

آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی به فرزندانش سفارش کرده بود :”هر جا که مٌردم مرا در قبرستان همان جا دفن کنید و راضی نیستم اگر در روستایی بودم مرا به شهر برگردانید و مردم را به زحمت اندازید!!!

حاج آقای واله رحمه الله علیه یکی از اساتید بزرگ اخلاق مشهد به نزدیکان خود سفارش می کند: ” راضی نیستم ، بیش از ۲ ساعت برایم مراسم بگیرید ؛ زیرا مردم اذیت می شوند!!!

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

آیت الله بهجت و فتنه ی ۸۸

 

(به بهانه ۲۷ اردیبهشت سالروز ارتحال آیت الله العظمی بهجت)

آیت الله ری شهری در کتاب زمزم عرفان؛ که مجموعه ای از خاطراتشان از حضرت آیت الله بهجت است؛ می آورند :

در دیداری که اواخر سال ۸۶ با آیت‌الله بهجت داشتم ایشان فرمودند:

آقای خمینی را در خواب دیدم که جلوی من نشسته، ولی ضعیف و رنجور. ناگهان سکته کرد و از دنیا رفت.

این بدان معنا است که نهضت ایشان … دچار مشکل می‌شود. برای پیشگیری از آسیب دیدن نهضت به آقای خامنه‌ای پیغام دادم که من برای پیشگیری از آسیب‌ها اقداماتی انجام داده ام؛ لیکن خود ایشان هم باید کارهایی را انجام دهد…

 بعد ایشان آقای حجازی را فرستاد و توضیح خواست. در ادامه آیت‌الله بهجت خطاب به آقای ری شهری می فرمایند: شما هم کاری بکنید.

آقای ری شهری می‌گوید: غیر از دعا و ذکر چه می‌توان کرد؟

که ایشان می‌فرمایند: قربانی و صدقه موثر است.

باری! گویا این ولی خدا ، حوادث تلخی که اندکی پس از وفات ایشان در ارتباط با انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری برای ملت ایران پیش آمد را ، با دیده ی بصیرت می دید و تلاش می کرد از طریق ارتباطات معنوی خود، از آنها پیشگیری کند و یا از شدت آنها بکاهد …

منبع:کتاب زمزم عرفان، صفحه۱۸۵

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

فضیلت و اعمال لیله الرغائب +کیفیت نماز لیله الرغائب

 

(به بهانه اولین شب جمعه ماه رجب “لیله الرغائب“)

 

اولین شب جمعه ماه رجب را لیله الرغائب نامند. در این شب ملائک بر زمین نزول می کنند. برای این شب عملی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:

کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می‌گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی.

میّت می‌پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده‌ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده‌ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده‌ام. آن زیباروی پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده‌ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.

 

طریقه خواندن نماز لیله الرغایب

روز پنج شنبه اول آن ماه  – در صورت امکان و بلا مانع بودن –  روزه گرفته شود.

چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود (البته در کتاب شریف وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۹۹ بعد از نماز عشا آمده است) که میشود ۶ نماز ۲ رکعتی ، و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسید،

 هفتاد بار ذکراللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله گفته شود.

پس از آنسر به سجده می گذارد و در سجده هفتاد بار ذکر “سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکه والروح” گفته شود.

پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر “رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم گفته شود.

دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر “سبوح قدوس رب الملائکه والروحگفته شود. 

در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.

در این شب عزیز ما را از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید

منبع : مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب

 

خودسازی در کلام آیت الله حسینی زنجانی

 

(به بهانه ارتحال حضرت آیت الله العظمی حاج سید عزالدین حسینی زنجانی (

پاسخ مرجع عالی قدر شیعه حضرت آیت الله العظمی حاج سید عزالدین حسینی زنجانی به سوالات برخی از جوانان در خصوص سلوک عرفانی و ذکر

سوال ۱٫

حضرت عالی مداومت بر چه ذکری را توصیه می کنید؟

مهم ترین و برترین ذکر ذکری است که خود خداوند و ملائکه اش بر آن ذکر مواظبت و مداومت دارند:” ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما” ، بهتر است در روز جمعه اقلا هزار مرتبه و در دیگر روزها هر قدر که می توانید به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم صلوات بفرستید.

 سوال ۲٫

به نظر حضرت عالی ما چگونه به سیر و سلوک بپردازیم.آیا حتما باید استادی در این راه داشته باشیم و یا باید اعمال خاصی را انجام دهیم؟ لطفا ما را در طی طریق عرفان و معنویت راهنمایی کنید.

اگر به آنچه در شریعت مقدس به عنوان واجبات وارد شده عمل کنید و محرمات را ترک کنید به هیچ چیز دیگری احتیاج ندارید و همین کافی است.احکام را از مجتهد جامع الشرایط اخذ کنید و با دقت عمل کنید.  اگر نشاط داشتید برخی از مستحبات را نیز انجام دهید .در بین مستحبات نافله های یومیه و مخصوصا نماز شب بسیار مهم است، اگر چنانچه توانستید یک ساعت مانده به اذان صبح برخیزید و نماز شب و دعا بخوانید.و یکی از چیزهایی که بسیار مهم است ضبط لسان است. بر زبانتان تسلط داشته باشید و از غیبت و دیگر گناهان و حتی از سخنان لغو پرهیز کنید. در حدیث قدسی آمده است که :” اگر مبتلا شدی به ضیق معاش یا بعضی گرفتاری های دیگر و خود را بی نشاط و افسرده و پژمرده دیدی بدان که سخن بی جا گفته ای”.

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

مهمترین عامل فقر و ذلت

 

(به بهانه شهادت امام هادی علیه السلام)

قال ابوالحسن الثالث  علیه السلام:

الْعُقُوقُ یُعْقِبُ الْقِلَّهَ وَ یُؤَدِّی إِلَى الذِّلَّه

امام هادی علیه السلام می فرمایند:

عاق والدین به فقر گرفتار می شود و ذلیل خواهد شد

منبعبحار الأنوار- جلد  ‏۷۱- صفحه : ۸۵

داستانک:

یکی از بزرگان ، در جوانی با دو تن از دوستانش، عزم کردند که به طلب علم روند. چاره ای جز این ندیدند که از شهر خود، هجرت کنند و به جایی روند که بازار علم و درس، در آن جا گرم تر است. او، به خانه آمد و عزم خود را به مادر خبر داد. مادر، غمگین شد و گفت: « ای جان مادر! من ضعیفم و بی کس، و تو حامی من هستی؛ اگر بروی، من چگونه روزگار خود را بگذرانم. مرا به که می سپاری؟ آیا روا می داری که مادرت تنها و عاجز بمانَد و تو دانشمند شوی؟».

 از این سخن مادر، دردی به دل او فرود آمد. ترکِ سفر کرد و آن دو رفیق، به طلب علم از شهر، بیرون رفتند.

مدتی گذشت و او همچنان حسرت می خورد و آه می کشید. روزی در گورستان شهر نشسته بود و زار می گریست و می گفت: « من این جا بی کار و جاهل ماندم و دوستان من به طلب علم رفتند. وقتی باز آیند، آنان عالِم اند و من هنوز جاهل.» ناگاه پیری نورانی بیامد وگفت:« ای پسر! چرا گریانی؟». جوان، حالِ خود را باز گفت. پیر گفت:« خواهی که تو را هر روز درس گویم تا به زودی از ایشان درگذری و عالم تر از دوستانت شوی؟». گفت: « آری، می خواهم». پس هر روز، درسی می گفت تا سه سال گذشت. بعد از آن، معلوم شد که آن پیر نورانی، خضر(ع) بود و این نعمت و توفیق، به برکت رضا و دعای مادر یافته است

منبع:گزیده تذکره الاولیاء، دکتر محمد استعلامى ، صفحه ۳۵۹ .

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

روزه ی ماه رجب

(به بهانه ایام ماه رجب )

 وَ مِنْهُ، عَنْ أَبِی الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُعَاوِیَهَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَلِکٍ عَنْ ثَوْبَانَ قَالَ: کُنَّا مُحْدِقِینَ بِالنَّبِیِّ فِی مَقْبَرَهٍ فَوَقَفَ ثُمَّ مَرَّ ثُمَّ وَقَفَ ثُمَّ مَرَّ فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا وُقُوفُکَ بَیْنَ هَؤُلَاءِ الْقُبُورِ فَبَکَى رَسُولُ اللَّهُ بُکَاءً شَدِیداً وَ بَکَیْنَا فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ یَا ثَوْبَانُ هَؤُلَاءِ یُعَذَّبُونَ فِی قُبُورِهِمْ سَمِعْتُ أَنِینَهُمْ فَرَحِمْتُهُمْ وَ دَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْهُمْ فَفَعَلَ فَلَوْ صَامُوا هَؤُلَاءِ أَیَّامَ رَجَبٍ وَ قَامُوا فِیهَا مَا عُذِّبُوا فِی قُبُورِهِم‏

ثوبان یکی از یاران پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) می گوید :

 با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول‌الله، چرا این‌گونه رفتار می‌کنید؟ پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آن‌گاه فرمود:

 ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آنها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان، که در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام می‌کردند و به عبادت می‌پرداختند، در قبرها معذب نمی‌شدند.

منبع: بحارالانوار-جلد ۹۴ صفحه  ۴۹

 امام رضا (علیه السلام) فرموده است:

هر کس براى رغبت به ثواب و پاداش خداى عز و جل، روز اول ماه رجب را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب مى‏شود

منبع: روضه الواعظین-ترجمه مهدوى دامغانى   صفحه ۶۲۸    ‏

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

عاشقانه ترین نامه

 

(به بهانه میلاد حضرت زهرا , روز مادر و زن و روز تولد حضرت امام خمینی  رحمه الله علیه)

این نامه در فروردین ۱۳۱۲ در بیروت توسط حضرت امام خمینی در سفر به مکه مکرمه نوشته شده است

“تصدقت شوم؛ الهى قربانت بروم، در این مدت که مبتلاى به جدایى از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتى باشد مى‏گذرد ولى بحمد اللَّه تا کنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیباى بیروت هستم؛ حقیقتاً جاى شما خالى است فقط براى تماشاى شهر و دریا خیلى منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالى به دل بچسبد

… خیلى سفر خوبى است جاى شما خیلى خیلى خالیست. دلم براى پسرت قدرى تنگ شده است. امید است هر دو  به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خداى متعال باشند …

ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت، قربانت؛ روح اللَّه‏ “

منبع : صحیفه امام، جلد ‏۱، صفحه: ۲

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

لقمه حلال و لقمه حرام

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ:

«کَسْبُ‏ الْحَرَامِ‏ یَبِینُ‏ فِی‏ الذُّرِّیَّهِ».

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

کسب حرام در نسل انسان آشکار می شود

منبع:کافی جلد ‏۹ صفحه ۶۸۰ (باب المکاسب الحرام)

داستانک

مشک را پر کرد،

دیدسیبی بر آب روان است، گرفت و  اولین گاز را به سیب زد .با خود گفت :”قطعاً این سیب مالک داشته،بی اجازه او چرا تصرف کردم؟”

حرکت کرد، مسیر آب را گرفت به بالا، رفت تا رسید به جاییکه آب از باغی که درخت سیب داشت بیرون می آمد.

به صاحب باغ گفت:

سیبی که بر آب روان بود من خوردم. از من راضی می شوی ؟

– ابدا راضی نیستم.

– قیمتش را می دهم.

– راضی نمی شوم.

– حاضرم کارگری تو را بکنم تا راضی شوی

صاحب باغ گفت: من به یک شرط از تو راضی می شوم ، وآن اینکه دختری دارم کور و کچل و لال و گنگ و مفلوج از پا. اگر حاضری با او ازدواج کنی، من از تو راضی می شوم والا راضی نمی شوم.

***

صیغه عقد جاری شد.

جوان وارد اتاق شد ، و در گوشه ی اتاق دختری دید که از زیبایی مانند حورالعین بود ، سریع از اتاق خارج شد و به نزد پدر دختر رفت و گفت: آن دختری که برای من وصف کردی این نیست.

گفت: این همان است، چون دیدم جدیّت داشتی که رضایت بگیری برای خوردن یک سیب، و من مدتها انتظار داشتم که این دختر را به مثل شما شخصی شوهر دهم.

اما گفتم کور است یعنی هنوز چشمش نامحرم را ندیده، و گفتم کچل است یعنی مویش را نامحرم ندیده، و گفتم لال است یعنی با مرد بیگانه سخن نگفته، و گفتم مفلوج است از پا یعنی تنها از خانه بیرون نرفته.

از این وصلت مقدس شخصی به دنیا آمد که جزء بزرگترین مراجع تقلید شد .

کسی که امام زمان به دیدنش می آمد

کسی که بین مردم معروف بود به :

حضرت آیت اله العظمی مقدس اردبیلی

از مادرش سئوال کردند سبب مقام ارجمند مقدس اردبیلی در چیست؟ گفتند من هرگز لقمهای شبهه ناک نخوردم و قبل از شیر دادن بچه وضو می گرفتم و ابدا چشم نامحرم نیانداختم و در تربیت او بعد از شیر بازگرفتن کوشیدم و نظافت و طهارت را مراعات کردم و او را با بچه ها ی خوب می نشاندم.”

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

**منبرک**