خانه / منبرک 1 (صفحه 22)

منبرک 1

 

الإمام الصّادق «علیه السلام»:

 أدنى الإسراف هراقه فضل الإناء، و ابتذال ثوب الصّون

امام صادق «علیه السلام»:

 کمترین اسراف بر زمین ریختن زیادى آب ظرف است، و لباس نو را در جاى لباس کار پوشیدن،

منبع : الحیاه با ترجمه احمد آرام  ،جلد ‏۴   ،صفحه  ۳۱۰

نکته :این روایت ۲ نوع از اسراف را بیان فرموده است

 

الف) اسراف در خوراک  مانند:

۱٫یک تکه گوشت غذا را برای کلاس گذاشتن ته ظرفش نگه می دارد

۲٫ ته لیوان شربت را نمی خورد

۳٫ ریزه های غذا را از دور ظرف غذا جمع نمی کند

۴٫ نان را هدر می دهد

۵٫    و …

 

ب) اسراف در لباس  مانند

۱٫  لباس بیرون را در خانه به تن می کند

۲٫ با لباس مهمانی مکانیکی می کند

۳٫ لباسی که در شان او نیست می پو شد

۴٫ با لباس شیشه ی ماشین را پاک می کند

۵٫   و …

اسراف در وضو و غسل

 

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ):

الْوُضُوءُ مُدٌّ وَ الْغُسْلُ‏ صَاعٌ‏ وَ سَیَأْتِی أَقْوَامٌ‏ بَعْدِی یَسْتَقِلُّونَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ عَلَى خِلَافِ سُنَّتِی وَ الثَّابِتُ عَلَى سُنَّتِی مَعِی فِی حَظِیرَهِ الْقُدْس‏

 

 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

آب وضو یک مدّ است و آب غسل یک صاع، و در آتیه نزدیک پس از من گروههائى خواهند آمد که این مقدار آب را اندک شمارند و آن جماعت بر خلاف سنّت من هستند و هر که استوار و پا بر جا بر سنّت من است در حظیره قدس (بهشت) با من خواهد بود.

منبع: من لا یحضره الفقیه، جلد ‏۱  ، صفحه  ۳۵، باب مقدار الماء للوضوء و الغسل

 نکته :

یک مد یعنی ۷۵۰ گرم و یک صاع یعنی ۳ لیتر (۲ بطری نوشابه ی خانواده)

غسلهایی که کفایت از وضو می کند

 

سوال : با کدام یک از غسل ها می توان نماز خواند ( یعنی کفایت از وضو می کند )

جواب :

تمام فقها غسل جنابت را به جای وضو کافی می دانند  و می فرمایند کسی که غسل جنابت کند نباید وضو بگیرد یعنی اگر وضو بگیرد حرام است

اما در باره بقیه ی غسلها

حضرت امام خمینی ،مقام معظم رهبریو آیت الله العظمی بهجت ………فقط  غسل جنابت

آیت الله العظمی فاضل : ………………………….تمام غسلهای واجب

آیات عظام سیستانی ، تبریزی , وحید …….. تمام غسلهای واجب و مستحب ( مشروط بر آنکه غسل مستحبش وارده باشد) بجز غسل استحاضه متوسطه

 

منبع: توضیح المسائل، قسمت غسل

صحیفه سجادیه یادگار بی نظیر امام سجاد علیه السلام

 

( به بهانه شهادت امام سجاد علیه السلام)

یکی از یادگارهای امام سجاد علیه السلام صحیفه ی کامله ی سجادیه است

ما می توانیم در لحظاتی که کاری نداریم (مانند زمانهایی که در صف بنزین یا گاز منتظریم و یا در مغازه وحتی پشت چراغ قرمز و…) این دعا ها را بخوانیم

به عنوان مثال همین دعای ۳۴ صحیفه که خواندن آن یک دقیقه و پنجاه و پنچ ثانیه بیشتر طول نمی کشد دعایی که امام “هنگامى که کسى را به رسوایى گناهى گرفتار مى‏دید ” می خواند

 

متن این دعای شریف و زیبا

اى خداوند، حمد باد تو را که گناهان را مى‏دانى و مى‏پوشانى.

حمد باد تو را که بر حال درون ما آگاهى و ما را عافیت عطا مى‏کنى. اى خداوند، ما همگان در پى عیب و عار بوده‏ایم و حال آنکه تو ما را بر زبانها نیفکنده‏اى، مرتکب گناهان بزرگ شده‏ایم و حال آنکه تو رسوایمان نساخته‏اى. در نهان بدیها کرده‏ایم و حال آنکه تو کسى را بر بدیهاى ما راه ننموده‏اى. بسا کارها که نهى فرموده‏اى و ما به جاى آورده‏ایم. بسا کارها که فرمان داده‏اى و ما را بر آنها آگاه ساخته‏اى، و ما تجاوز ورزیده‏ایم. بسا گناهان که در کسب آن کوشیده‏ایم و بسا خطاها که مرتکب شده‏ایم و تنها تو از آن آگاه بوده‏اى نه نگرندگان و تو از هر کس دیگر به افشاى آن تواناتر بوده‏اى. اى خداوند، عافیت تو چونان پرده‏اى بر روى چشمانشان فرو افتاد و چون سدى راه گوشهایشان را بگرفت. اى خداوند، چنان کن که هر عیب ما که پوشیده داشته‏اى و هر گناه که نهان کرده‏اى، ما را اندرز دهنده‏اى شود که از اخلاق بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوى توبه‏اى محو کننده گناهان براند و به آن راه که پسند توست بکشاند.

 اى خداوند، زمان توبه ما نزدیک گردان و به غفلت گرفتارمان مساز، که ما به تو مى‏گراییم و از گناهان توبه مى‏کنیم. بار خدایا، درود بفرست بر آن برگزیدگان از میان آفریدگانت:

محمد و عترت او، آن پاکان و گزیدگان، و چنان که خود فرمان داده‏اى ما را نیوشنده سخن ایشان و فرمانبردار حکم ایشان قرار ده.

منبع: صحیفه سجادیه، دعای ۳۴

نماز هدیه به اموات‏

 

مالک بن دینار مى‏گوید گفت:

شب جمعه‏ اى بر گورستانى وارد شدم و ناگهان نور درخشانى را دیدم. از روى تعجّب گفتم: لا إله إلّا اللَّه، گویى خداوند- عزّ و جلّ- اهل این گورستان را آمرزیده است. ناگهان شنیدم که هاتفى از دور ندا مى‏کند و مى‏گوید: اى مالک بن دینار، این هدیه مؤمنان به اهل قبور و برادران ایمانى‏شان مى‏باشد. گفتم: سوگند به خدایى که تو را به زبان آورد، از تو مى‏خواهم که به من بگویى آن هدیّه چیست؟ گفت:

مؤمنى در این شب برخاست و وضوى کامل گرفت و دو رکعت نماز خواند و در هر رکعت

یک بار سوره فاتحه الکتاب و سوره قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ، و سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قرائت نمود، و گفت:

 «اللّهمّ، إنّى قد وهبت ثوابها لأهل المقابر من المؤمنین.»

– خداوندا، من ثواب آن را به مردگان مؤمنین هدیه نمودم.

از این رو خداوند، ما را از شرق و غرب و از هر سو، نور و گشایش و شادمانى عنایت فرمود.

مالک مى‏گوید: من همواره آن را در شبهاى جمعه مى‏خواندم، تا اینکه پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله را در خواب دیدم و ایشان به من فرمود: «اى مالک، در برابر نورى که به امّت من هدیّه نمودى، خداوند در ثواب آن تو را آمرزید.» سپس فرمود: «خداوند در قصرى بهشتى که «منیف» نامیده مى‏شود، خانه‏اى براى تو بنا نمود.» عرض کردم: معناى «منیف» چیست؟ فرمود یعنى «مشرف بر اهل بهشت.»

منبع : ترجمه فلاح السائل (ادب حضور )، صفحه ۱۶۷

داستانی برای فحش

 

شاید کسى گمان نمى‏برد که آن دوستى بریده شود و آن دو رفیق که همیشه ملازم یکدیگر بودند روزى از هم جدا شوند. مردم یکى از آنها را بیش از آن اندازه که به نام اصلى خودش بشناسند به نام دوست و رفیقش مى‏شناختند. معمولًا وقتى که مى‏خواستند از او یاد کنند، توجه به نام اصلى‏اش نداشتند و مى‏گفتند: «رفیق …».

آرى او به نام «رفیق امام صادق» معروف شده بود، ولى در آن روز که مثل همیشه با یکدیگر بودند و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند آیا کسى گمان مى‏کرد که پیش از آنکه آنها از بازار بیرون بیایند رشته دوستى‏شان براى همیشه بریده شود؟!.

در آن روز او مانند همیشه همراه امام بود و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند.

غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حرکت مى‏کرد. در وسط بازار ناگهان به پشت سر نگاه کرد، غلام را ندید. بعد از چند قدم دیگر دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه کرد، هنوز هم از غلام- که سرگرم تماشاى اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود- خبرى نبود.

براى مرتبه چهارم که سر خود را به عقب برگرداند غلام را دید، با خشم به وى گفت:

 «مادر فلان! کجا بودى؟».

تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب دست خود را بلند

کرد و محکم به پیشانى خویش زد و فرمود:

 «سبحان اللَّه! به مادرش دشنام مى‏دهى؟! به مادرش نسبت کار ناروا مى‏دهى؟! من خیال مى‏کردم تو مردى باتقوا و پرهیزگارى. معلومم شد در تو ورع و تقوایى وجود ندارد.».

– یابن رسول اللَّه! این غلام اصلا سندى است و مادرش هم از اهل سند است.                       

خودت مى‏دانى که آنها مسلمان نیستند. مادر این غلام یک زن مسلمان نبوده که من به او تهمت ناروا زده باشم.

– مادرش کافر بوده که بوده. هر قومى سنتى و قانونى در امر ازدواج دارند. وقتى طبق همان سنت و قانون رفتار کنند عملشان زنا نیست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمى‏شوند.

امام بعد از این بیان به او فرمود: «دیگر از من دور شو.».

بعد از آن، دیگر کسى ندید که امام صادق با او راه برود، تا مرگ بین آنها جدایى کامل انداخت

منبع : مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى،(داستان راستان)، جلد ‏۱۸، صفحه : ۲۹۳

لعنت

 

عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ:

إِنَّ اللَّعْنَهَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ فِی صَاحِبِهَا تَرَدَّدَتْ بَیْنَهُمَا فَإِنْ وَجَدَتْ مَسَاغاً وَ إِلَّا رَجَعَتْ عَلَى صَاحِبِهَا

 

از ابى حمزه ثمالى، گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) مى‏فرمود:

راستى چون لعنت از دهان صاحب خود بیرون آید، میان او و طرف لعن شده مردّد ماند، اگر مجوّزى یابد (بر ملعون بماند) و گر نه به گوینده خود برگردد

منبع: اصول کافى-ترجمه کمره‏اى ،  جلد ‏۵، صفحه   ۳۴۱،  باب دشنام ….. 

نکته :

گاهی دیده می شود که برخی به راحتی به پدر و مادر هم لعنت می فرستند که طبق این روایت …

سلام کردن و جواب آن

 

 

همانطور که می دانیم سلام کردن مستحب است ولی جواب آن واجب (البته آمده است که سلام کردن به ۱۱ گروه کراهت دارد که انشاء الله در آخر بحث می آوریم )

نکته اینجاست که برخی جواب سلام را به صورتی می گویند که پاسخ به حساب نمی آید مانند آنکه در جواب سلام می گویند “سلام از ماست ” اینکه جواب سلام نشد

و اقسام جواب سلام در نماز  را قبلا آورده ایم

اما ۱۱ گروه که سلام کردن به آنان مکروه است  

در کتاب مواعظ العددیه از قول حکما آمده است

 المواضع التی لا یسلّم فیها أحد عشر:

الأول: على الیهودی و النصرانی. الثّانی: إذا صلّى الجمعه و الإمام یخطب لا یسلّم لاشتغال الناس بالاستماع. الثّالث: العاری فی الحمّام و غیره.الرّابع: المشتغل بالأذان و الإقامه. الخامس: القارى‏ء للقرآن. السّادس:المشتغل بروایه الحدیث و مذاکره العلم. السّابع: اللاعب بالنرد و الشطرنج. الثّامن: المغنّی. التاسع: مطیّر الحمام. و فی معناه کلّ مشتغل بالمعصیه.العاشر: من کان مشتغلا بقضاء الحاجه. الحادی عشر: المرأه الأجنبیه.

 گویند: در یازده مورد سلام مکروه است:

 ۱- به یهودى و نصرانى.

۲- هنگامى که امام جماعت مشغول خطبه (نماز جمعه) است و مردم گوش مى‏دهند.

 ۳- به کسى که در حمام و غیره برهنه است.

۴- به کسى که مشغول اذان یا اقامه است.

۵- به قارى قرآن.

۶- به آنکه به نقل حدیث یا بحث علمى مشغول است.

۷- به قمار باز که سرگرم نر دو شطرنج است.

۸- به آوازه خوان.

 ۹- به هر کسى که در حال گناه است.

 ۱۰- به کسى که در حال قضاى حاجت است.

۱۱- به زن نامحرم

منبع: تحریر المواعظ العددیه، صفحه۵۶۷،  الفصل الثانی و فی کلمات العلماء

پس گرفتن هدیه

 

سوال :

آیا کسی می تواند هدیه را پس بگیرد ؟

پاسخ :

به ۷ شرط  ( اگر یکی از شروط وجود داشت نمی توان هدیه را پس گرفت)

۱٫هدیه گیرنده از اقوام نسبی نباشد مانند پدر ، مادر ، خواهر ، برادر ، عمو ،خاله ، عمه و …

۲٫عین مال تغییر نکرده باشد یعنی نمی توان گوساله هدیه داد و موقعی که گاو شده پس گرفت .

۳٫هبه ی معوضه نباشد . یعنی در مقابل هدیه عوض یا چیزی گرفته نشده باشد .

۴٫مال تلف نشده باشد مثلا ساندویچی که خورده شده یا مال را سرقت کرده اند .

۵٫ بخشنده یا فروخته نشده باشد یعنی کسی که هدیه را گرفته آن هدیه را نفروخته باشد و یا به دیگری هدیه نداده باشد.

۶٫هر دو زنده باشند پس اگر یکی از آنان مرده باشند ورثه نمی توانند هدیه را پس بگیرند و یا از ورثه هدیه مطالبه شود.

۷٫قصد قربت نداشته باشد یعنی در هنگامی که هدیه را داده اگر قصدش رضای خدا باشد ، دیگر نمی تواند آن را پس بگیرد

 

منبع: منهاج الصالحین، حضرت آیه الله العظمی  سیستانی، جلد ‌۲، صفحه : ۴۰۹ از مساله ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵

توجه این نظر تمام مراجع می باشد

ترتیب در وضو

 

 

یکی از شرایط وضو ترتیب است

یعنی ابتدا باید صورت بعد دست راست و … شسته شود

این نکته ایست که همه می دانیم

اما نکته ی قابل ملاحظه این است که باید در هر جزء هم ترتیب رعایت شود

به عنوان مثال در صورت نمی توانیم اول از بینی به پایین را بشوییم بعد از بالای پیشانی تا بینی را

یا در دست که بسیار مرسوم است ( به علت وجود ساعت یا انگشتر یا النگو ) که برخی النگو را بالا می دهند و دست را می شویند و در آخر النگو را پایین داده و آنجا را که آب نرسیده می شویند که این اشتباه است و و ضو باطل.

منبع: منهاج الصالحین و عروه الوثقی، بخش وضو

نماز برای والدین

 

هر کس این نماز را بخواند چنانچه پدر و مادر او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند .

* چنانچه پدر و مادر فوت کرده باشند نماز در شب های جمعه خوانده شود آنان مورد آمرزش خداوند قرار می گیرند .

* این نماز آن چنان موجب شادی پدر و مادر میشود که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خویش را ببوسند .

* این نماز انسان را از افسردگیهای بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد .

 

کیفیت نماز برای والدین

صَلَاهُ الْوَلَدِ لِوَالِدَیْهِ رَکْعَتَانِ‏ الْأُولَى‏ بِفَاتِحَهِ الْکِتَابِ‏ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ‏ رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ‏ وَ فِی الثَّانِیَهِ الْفَاتِحَهَ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ‏ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ‏ فَإِذَا سَلَّمَ یَقُولُ عَشْرَ مَرَّاتٍ‏ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیرا

 

این نماز دو رکعت است :

رکعت اول یک حمد و بعد از حمد ده بار بگوید

 رَبَّنَا اغفِرلی وَ لوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الحِساب   آیه ۴۱ سوره ابراهیم

و در رکعت دوم بعد از حمد و ده بار بگوید

رَبِّ اغفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتیَ مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَالمُؤمِنات.   بخشی از آیه ی ۲۹ سوره نوح

   و بعد از سلام ده بار گوید

رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً  بخشی از آیه ی ۲۵ سوره اسراء

منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ‏۶، صفحه   ۳۴۸، شماره   ۶۹۶۵،  ۳۶ باب استحباب صلاه الهدیه و کیفیتها

زاهدترین ،عابدترین و با ورع ترین مردم

 

( به بهانه شهادت امام سجاد علیه السلام)

قال الامام زین العابدین علیه السلام:

  یَقُولُ الله یَا ابْنَ آدَمَ- ارْضَ بِمَا آتَیْتُکَ تَکُنْ مِنْ أَزْهَدِ النَّاسِ- ابْنَ آدَمَ- اعْمَلْ بِمَا افْتَرَضْتُ عَلَیْکَ تَکُنْ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ- ابْنَ آدَمَ اجْتَنِبْ مِمَّا حَرَّمْتُ عَلَیْکَ- تَکُنْ مِنْ أَوْرَعِ النَّاس‏

 

 امام سجاد علیه السلام فرمودند:

 خداوند میفرماید: پسر آدم خشنود باش بآنچه به تو داده ‏ام زاهدترین مردمى

 عمل کن بآنچه بر تو واجب نموده‏ ام از عابدترین اشخاصى

و بپرهیز از حرامها تا با ورع‏ ترین مردم باشی

منبع: بحار الأنوار الجامعه، جلد  ‏۷۵، صفحه ۱۳۹، باب ۲۱، وصایا علی بن الحسین ع و مواعظه و حکمه ….. 

عقوبت ذخیره کردن مال و غذا و کسب وکار در روز عاشورا

 

( به بهانه عاشورای حسینی )

حسن بن على بن فضال از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده که آن جناب فرمود :

هر کس در روز عاشورا کارهاى خود را ترک کند و شغل خود را واگذارد حقتعالى حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورد و کسى که روز عاشورا روز مصیبت و حزن و گریه او باشد حقتعالى روز قیامت را روز فرح و سرور او گرداند و در باغهاى بهشت چشم او بوجود ما روشن شود و هر کس روز عاشورا را روز برکت نامد و در آن روز چیزى در منزل‏ خود ذخیره کند آن ذخیره از براى او مبارک نباشد و حقتعالى در روز قیامت او را با یزید و عبید الله زیاد و عمر بن سعد در اسفل درکات جهنم محشور گرداند

منبع: عیون أخبار الرضا -ترجمه آقا نجفى، جلد‏۱، صفحه ۲۲۵، باب بیست و هشتم در ذکر آنچه از آن جناب وارد شده است از اخبار متفرقه

طنز شیوه ای دیگر در امر به معروف و نهی از منکر

 

(به بهانه هفته ی امر به معروف و نهی از منکر)

یکی از دیگر از شیوه های موثر در امر به معروف و نهی از منکر , بیان در غالب طنز است

داستان۱:

داستان معروفى هست که بهلول که مرد عاقلى بود ولى خودش را به دیوانگى زده بود و به همان عالم دیوانگى سر به سر بزرگان و اکابر مى‏گذاشت و شوخى شوخى حقایق را به آنها مى‏گفت (مى‏گویند قوم و خویش و پسرعموى هارون هم بود) مى‏رفت و به هارون به همان عالم دیوانگى‏اش حرفهایى را که هیچ عاقلى جرأت نمى‏کرد بگوید مى‏زد. یک وقتى از جایى مى‏گذشت، دید که دارند مسجدى مى‏سازند. رفت به آن بانیان مسجد گفت که چکار مى‏کنید؟ گفتند: مسجد مى‏سازیم.

گفت: مسجد براى چه مى‏سازید؟ گفتند: مسجد را براى خدا مى‏سازیم. محرمانه رفت دستور داد تابلویى را روى سنگى درست کردند به نام مسجد بهلول. همین که این سنگ را درست کردند یک شب نصف شب- که کسى نفهمید- رفت آن را در سردر مسجد زد، یک تابلوى خیلى بزرگى: مسجد بهلول. فردا صبح مردم آمدند نگاه کردند دیدند در سردر این مسجد تازه‏ساز نوشته مسجد بهلول. خود صاحب کارها آمدند و دیدند. ناراحت و عصبانى شدند، زدند تابلو را کندند و ریختند دور.

بهلول را گیر آوردند، کتکش زدند و گفتند: این چه کارى بود که کردى؟ چرا نوشتى مسجد بهلول؟ گفت: چه عیبى داشت؟ گفتند: این همه پول ما خرج کردیم که مسجد به نام تو باشد؟! گفت: براى کى خرج کردید؟ براى خدا خرج کردید یا براى مردم؟

اگر براى خدا خرج کردید که خدا اشتباه نمى‏کند. اگر من نوشتم «مسجد بهلول» آیا خدا در حسنات من مى‏نویسد؟ خدا در حسنات شما مى‏نویسد. و اما اگر براى مردم کردید پس چرا مى‏گویید که ما براى خدا کردیم. پس بر خودتان مطلب را مشتبه نکنید.

منبع: مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، جلد‏۲۶، صفحه ۳۶۵   

 

داستان ۲

روزی بهلول به کاخ هارون الرشید قدم گذاشت . هارون در قصر نبود و فقط نگهبانان از کاخ محافظت و مراقبت می کردند

بهلول در قصر قدم زد و به تخت پادشاهی هارون الرشید رسید . تخت خالی بود و بهلول به سمت تخت حرکت کرد و روی آن نشست .نگهبان ها عصبی شدند و همانطور که خشمگین شده بودند به سمت بهلول حمله بردند و او را با کتک از تخت بیرون کشیدند

ساعتی بعد هارون الرشید به کاخ خویش برگشت و بهلول را گریان مشاهده کرد ..نگهبانان را صدا زد و سبب و علت گریه های بهلول را پرسید .

نگهبانان کل قضیه را برای هارون الرشید تعریف کردند .

هارون به قصد دلجویی نزد بهلول رفت و گفت : گریه نکن من نگهبانان را ادب خواهم کرد .

بهلول به هارون نگاهی کرد . گفت من برای خود گریه نمی کنم بلکه به حال تو گریه می کنم زیرا من برای لحظه ای روی تخت تو نشستم و این همه کتک خوردم تو که تمام عمر بر این تخت نشسته ای چه کتکی خواهی خورد ؟!؟

 

بسیار واضح است که در هر دو داستان بهلول با بیان طنز امر به معروف و نهی از منکر کرد

 

اخلاق نیکو شیوه ای در امر به معروف و نهی از منکر

 

( به بهانه هفته ی امر به معروف و نهی از منکر )

یکی از شیوه های موثر در امر به معروف و نهی از منکر , اخلاق نیکوست

خداوند به پیامبر می فرماید :

 وَ لَوْ کُنْتَ‏ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک‏

و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‏شدند

 (آل عمران ۱۵۹)

مردى نصرانى به امام باقر گفت :تو بقر هستى . فرمود: نه من باقرم

 گفت فرزند زنى آشپزى, فرمود: این شغل او بوده.

 گفت :تو فرزند یک سیاه حبشى نابکارى؟

فرمود: اگر راست میگوئى نابکار بوده خدا از او بگذرد اگر دروغ میگوئى خدا از تو بگذرد،

 نصرانى مسلمان شد.

 

منبع: بحار الأنوار جلد ‏۴۶، صفحه: ۲۸۹

 

داستان:

یک نفر ریش تراشیده خدمت حاج شیخ عبدالکریم حائری می‌آید، حاج شیخ عبدالکریم جای آن تیغ‌ها را می‌بوسد و می‌گوید خواهش دارم جای بوسه من را دیگر تیغ نزن . او قبول می‌کند

 

 

منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى، جلد ‏۲، صفحه : ۱۱۵

**منبرک**