خانه / منبرک 1 (صفحه 26)

منبرک 1

ده خصلتی که قوم لوط را هلاک کرد

 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

عشر خصال عملها قوم لوط بها اهلکوا وتزیدها امتی بخله :

اتیان الرجال بعضهم بعضا ، رمیهم بالجلاهق و الخذف، ولعبهم بالحَمام ، و ضرب الدفوف ، و شرب الخمور ،و قص اللحیه ،و طول الشارب ، و الصفیر ،و التصفیق ، و لباس الحریر ؛و تزیدها امتی بخله ، اتیان النساء بعضهن بعضا

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :

ده خصلت است که به واسطه انجام آن قوم لوط هلاک شد . و امت من یکی بر آن اضافه می کنند .

۱٫     ۱٫  لواط

۲٫     ۲٫  سنگ ریزه به هم پرتاب کردن

۳٫      ۳٫  کفتر بازی

۴٫       ۴٫ دایره زدن

۵٫       ۵٫ شراب خوردن

۶٫       ۶٫ ریش تراشی

۷٫       ۷٫ بلند کردن سبیل

۸٫       ۸٫ سوت زدن

۹٫       ۹٫ کف زدن

۱۰٫    ۱۰٫ پوشیدن لباس حریر

و امت من یکی به آن اضافه می کنند و آن : نزدیکی زن با زن است

 

منبع : الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، اثر :سیوطی، جلد ۲، صفحه ۱۵۵، حدیث ۵۴۳۳

بیماریی به نام حسد

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ الْفَلَقِ . . . وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ

 

به نام خداى بخشاینده مهربان

بگو: به پروردگار صبحگاه پناه مى‏برم،  . . .  از شر حسود چون حسد  مى‏ورزد.   ( سوره فلق )

 

داستانی عجیب درباره حسد

در زمان یکی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید. از روز اولی که او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمی کرد، بلکه مانند یک آقا با او رفتار می کرد. بهترین غذاها را به او می داد، بهترین لباسها را برایش می خرید، وسائل آسایش او را فراهم می کرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار می کرد. غلام می دید که اربابش همیشه در فکر است، همیشه ناراحت است. بالاخره ارباب حاضر شد او را آزاد کند و سرمایه زیادی هم به او بدهد.

یک شب ارباب درد دل خود را با غلام در میان گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد کنم و این مقدار پول هم بدهم، ولی می دانی برای چه اینهمه خدمت به تو کردم؟ فقط برای یک تقاضا، اگر تو این تقاضا را انجام دهی هر چه که به تو دادم حلال و نوش جانت باشد، و بیش از این هم به تو می دهم ولی اگر این کار را انجام ندهی من از تو راضی نیستم. غلام گفت: هر چه تو بگوئی اطاعت می کنم، تو ولی نعمت من هستی و به من حیات دادی. گفت: نه، باید قول قطعی بدهی، می ترسم اگر پیشنهاد کنم، قبول نکنی. گفت: هر چه می خواهی پیشنهاد کنی بگو، تا من بگویم ” بله “. وقتی کاملا قول گرفت گفت: پیشنهاد من این است که در یک موقع و جای خاصی که من دستور می دهم، سر مرا از بیخ ببری. گفت: آخر چنین چیزی نمی شود. گفت: خیر، من از تو قول گرفتم و باید این کار را انجام دهی. نیمه شب غلام را بیدار کرد، کارد تیزی به او داد، و با هم به پشت بام یکی از همسایه ها رفتند. در آنجا خوابید و کیسه پول را به غلام داد و گفت: همینجا سر من را ببر و هر جا که دلت می خواهد برو.

غلام گفت: برای چه؟ گفت: برای اینکه من این همسایه را نمی توانم ببینم. مردن برای من از زندگی بهتر است. ما رقیب یکدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد می سوزم، می خواهم قتلی به پای او بیفتد و او را زندانی کنند. اگر چنین چیزی شود، من راحت شده ام. راحتی من فقط برای این است که می دانم اگر اینجا کشته شوم، فردا می گویند جنازه اش در پشت بام رقیبش پیدا شده، پس حتما رقیبش او را کشته است، بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام می کنند و مقصود من حاصل می شود! غلام گفت: حال که تو چنین آدم احمقی هستی، چرا من این کار را نکنم؟ تو برای همان کشته شدن خوب هستی. سر او را برید، کیسه پول را هم برداشت و رفت.

خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند، ولی همه می گفتند اگر او قاتل باشد، روی پشت بام خانه خودش که این کار را نمی کند. پس قضیه چیست؟ معمائی شده بود. وجدان غلام او را راحت نگذاشت، پیش حکومت وقت رفت و حقیقت را اینطور گفت: من به تقاضای خودش او را کشتم. او آنچنان در حسد می سوخت که مرگ را بر زندگی ترجیح می داد. وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است، هم غلام و هم مرد زندانی را آزاد کردند.

 

 

غسل جمعه

 

پیامبر صلی الله علیه وآله به حضرت علی علیه السّلام فرمودند:

یا علی هر هفت روز یک بار خود را بشوی و غسل کن در هر جمعه حتی اگر لازم شد برای تهیه آب ، غذای روزانه ات را بفروشی این کار را بکن . زیرا هیچ عمل مستحبی بهتر از غسل جمعه نیست

منبع: بحار الأنوار، جلد ‏۸۶، صفحه  ۳۵۳

 

 اصبغ بن نباته، مى‏گوید: هر گاه امیر المؤمنین علیه السّلام کسى را مى‏خواستند توبیخ کنند به او مى‏فرمودند: تو از کسى که تارک غسل جمعه است ناتوان‏تر هستى،

منبع : علل الشرائع، جلد ‏۱، صفحه ۲۸۵  

 

 امام صادق علیه السّلام فرمود:

هر کس غسل جمعه کند و این دعا را بخواند:

«أشهد أن لا إله إلّا اللَّه وحده لا شریک له و أنّ محمّدا عبده و رسوله، اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و اجعلنی من التّوابین، و اجعلنی من المتطهرین»

 همین دعا موجب پاکسازى او از آن جمعه تا جمعه دیگر است.

منبع: من لا یحضره الفقیه، جلد ‏۱، صفحه ۱۴۷   

فتاوای مضحک وهابیت

 

( به بهانه ۸ شوال روز تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون)

 

چند فتوای مضحک وهابیت

 

۱٫       زمین ثابت و خورشید می چرخد : شیخ صالح بن فوزان بن عبدالله الفوزان، از سرشناس‌ترین علمای دینی و مفتیان عربستان سعودی، در پاسخ به این پرسش که آیا زمین به دور خورشید می‌چرخد، گفت: این امری است مربوط به خدا، که کهکشان‌ها را اداره می‌کند. قرآن کریم می‌گوید خورشید در حرکت است، در حالی که زمین ثابت بر جای می‌ماند. قرآن این واقعیت را بر ما آشکار اعلام می‌کند. ما به آیه قرآن باور داریم، نه به چیزی که دانشمندان ادعا می کنند – رجوع به سایت شیعه آنلاین

 

۲٫       اگر زنی با سینه اش به مردی بزرگسال شیر دهد آنان به هم محرم می شوند – رجوع به کتاب شاخ شیطان صفحه ۱۹۷

 

۳٫       حلال بودن بوسه بین دختران و پسران جوان در اماکن عمومی –منبع :  http://www.shia-leaders.com/?p=16662

 

۴٫       ممنوعیت سجده شکر بعد از گل زدن در فوتبال  –   دکتر “احمد الحداد” مفتی دبی گفت :بسیاری از بازیکنان شرایط سجده مانند وضو ، پوشش بدن تا زانو و نیز جهت قبله را رعایت نمی کنند ، بنابر این ، عمل آنان مقبول نخواهد بود. ..پیروزی در ورزش نعمتی نیست که در قبال آن شکرگزاری کرد.منبع: http://www.mazhabnews.com/fa/pages/?cid=2624

 

۵٫       بچه دار شدن از راه دور – اگر مردى دخترش را که در شرق جهان با وى زندگى مى کند به همسرى پسرى در آورد که او در غرب جهان با پدرش زندگى مى کند و هیچگاه آن دو یکدیگر را نبینند و از محل زندگى بیرون نروند، سپس شش ماه از ازدواج آنان بگذرد و آن دختر صاحب فرزند شود پدر او همان کسى خواهد بود که در غرب دنیا زندگى مى کند، اگر چه هیچگاه همسرش را ملاقات نکرده و حتى ندیده باشد.
همچنین اگر کسى را از لحظه عقد ازدواج به مدّت پنج سال زیر نظر نگهبانان زندانى کنند، سپس آزاد شود و به منزلش برود و تعدادى فرزند در کنار همسرش ببیند همه آنان فرزندان وى خواهند بود اگر چه فرصت یک لحظه دیدار و ملاقات با همسرش را پس از عقد نداشته است. 

این امر امکانش دور از واقعیّت نیست، زیرا ممکن است بر اثر کرامت یکى از اولیاء با آنکه مسافت بین زن و شوهر زیاد است آن دو به دیدار یکدیگر رسیده باشند و از این راه فرزندى به وجود آمده باشد.

منبع : http://www.shia-leaders.com/?p=3037

 

آیا می دانید نظر وهابیت پیرامون انقلاب اسلامی ایران چیست ؟

دکتر عبدالله محمد غریب از وهابی‌های مصر است،‌ کتابی نوشته  به نام جاء دور المجوس، در صفحه ۳۵۷  از این کتاب صراحتا می‌گوید که:

إن ثوره الخمینیه، ثوره مجوسیه ‌و لیست اسلامیه، شطرویه‌ و لیست بمحمدیه، أعجمیه و لیست بعربیه، … ، إن خطر حکام تهران، أشد علی الإسلام من خطر الیهود؛

این انقلاب امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در ایران، یک انقلاب مجوسی است نه اسلامی، به طرف شاهنهشاهی و کسروی دعوت می‌کنند نه به طرف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، اینها دنبال نژادپرستی هستند نه دنبال اسلام، … ، خطر حکام تهران از خطر حکام یهود بر اسلام بیشتر است

 

دکتر ناصر الدین قفاری ـ از اساتید دانشگاه‌های ریاض ـ در کتاب أصول مذهب الشیعه الإمامیّه ـ که رساله دکترای نمونه تاریخ عربستان سعودی شمرده شده و الأن هم در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه بین المللی مدینه در ۳ سال، تدریس می‌شود در جلد ۳، صفحه ۱۳۹۲ به صراحت می نویسد:

أدخل الخمینی إسمه فی أذان الصلوات و قدّم إسمه حتّی علی إسم النبیّ الکریم، فأذان الصلوات فی ایران بعد إستلام الخمینی للحکم و فی کلّ جوامعها کما یلی: اللّه أکبر، اللّه اکبر، خمینی رهبر، أی الخمینی هو القائد، ثمّ أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه.

[امام] خمینی، نام خود را در اذان نمازها داخل کرده و حتّی نام خود را بر نام پیامبر نیز مقدّم نموده است. در ایران، اذان در نمازها بعد از اعلام [امام] خمینی به عنوان حاکم ایران و حاکم همه جوامع [مسلمانان] چنین است: اللّه‏اکبر، اللّه‏اکبر، خمینی رهبر، یعنی خمینی پیشوای ماست، سپس[می‌گویند] شهادت می‏دهم که محمّد فرستاده خداست!

 

جهت اطلاعات بیشتر درباره عقاید و آرای وهابیت به کتاب شاخ شیطان اثر استاد سید مجتبی عصیری رجوع فرمایید

باز بودن نامه اعمال بعد از مرگ

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

 لَیْسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الْأَجْرِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَهٌ أَجْرَاهَا فِی حَیَاتِهِ فَهِیَ تَجْرِی بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ صَدَقَهٌ مَوْقُوفَهٌ لَا تُورَثُ أَوْ سُنَّهُ هُدًى سَنَّهَا فَکَانَ یَعْمَلُ بِهَا وَ عَمِلَ مِنْ بَعْدِهِ غَیْرُهُ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَه‏

  از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

پس از مرگ، چیزى جز سه خصلت به عنوان پاداش به دنبال شخص نیست:

۱٫       صدقه جاریه‏اى که در زمان زندگى انجام داده که پس از مرگش تا روز قیامت به عنوان صدقه وقف باقى مى‏ماند و کسى آن را به ارث نمی ‏برد

۲٫        یا روشى براى هدایت مردم داشته باشد که به آن عمل مى‏کرد و دیگران هم پس از او به آن عمل کنند

۳٫        یا فرزند صالحى که براى او طلب آمرزش کند.

منبع : الخصال ، جلد ‏۱، صفحه ۱۵۱،  لیس یتبع الرجل بعد موته إلا ثلاث خصال

نکته :صدقه ی جاریه مانند : ساخت مسجد ،مدرسه ، بیمارستان و …

سنت حسنه مانند : کاری که انسان آن را انجام دهد و برای همیشه سنت شود

فرزند صالح ،اگر والدین در خوب بودن اونقش داشتند  . البته باید توجه داشت عکس این مورد هم وجود دارد و آن اینکه والدین در بد شدن فرزند نقش داشته باشند مانند والدینی که در کودکی فرزندشان برای او نوار می گذارند و او را تشویق به رقصیدن یا به قول خوشان ( نینای نای )می کنند آنگاه این بچه که بزرگ می شود ، در عروسیها و پارتی ها هم می رقصد و یا دختر بچه ی ۷ یا ۸ ساله خود را با بدترین وضع به خیابان می آورند ومی گویند هنوز کوچک است

آیا تا به حال دقت کرده ایم بسیاری از خانواده های مذهبی ، دخترانشان بدون حجاب است ؟ دلیلش ۲ چیز است ، افراط یا تفریط

 

 

صبر همسر ابو طلحه انصارى

 

 قال الامام الباقر علیه السلام :

لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْجَزَاءِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیض‏

حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند :

اگر مومن بداند که در مصیبتها چه اجری برای او نهفته است آرزو می کرد با قیچی ریز ریز شود

منبع: میزان الحکمه، جلد ۶، صفحه۲۹۶۷، باب صبر

 

 داستان زن ابو طلحه انصارى

  ابو طلحه انصارى یکى از یاران رسول خداست، زنى با ایمان داشت به نام «ام سلیم»، این زن و شوهر، پسرى داشتند که مورد

علاقه هر دو بود، ابو طلحه پسر را سخت دوست مى‏داشت، پسر بیمار شد، بیماریش شدت یافت، به مرحله‏اى رسید که ام سلیم دانست که کار پسر تمام است.

ام سلیم براى این که شوهرش در مرگ فرزندش بیتابى نکند او را به بهانه‏اى به خدمت رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرستاد و پس از چند لحظه طفل جان به جان آفرین تسلیم کرد.

ام سلیم جنازه بچه را در پارچه‏اى پیچید و در یک اطاق مخفى کرد، به همه اهل خانه سپرد که حق ندارید ابو طلحه را از مرگ فرزند آگاه سازید. سپس رفت و غذایى آماده کرد و خود را نیز آراست و خوشبو نمود. ساعتى بعد که ابو طلحه آمد و وضع خانه را دگرگون یافت، پرسید: بچه چه شد؟

ام سلیم گفت: بچه آرام گرفت. ابو طلحه گرسنه بود، غذا خواست، ام سلیم غذایى که قبلا آماده کرده بود حاضر کرد و دو نفرى غذا خوردند و هم بستر شدند، ابو طلحه آرام گرفت، ام سلیم گفت: مطلبى مى‏خواهم از تو بپرسم، گفت: بپرس گفت: آیا اگر به تو اطلاع دهم که امانتى نزد ما بود و ما آن را به صاحبش رد کرده‏ایم ناراحت مى‏شوى؟

ابو طلحه گفت: نه هرگز، ناراحتى ندارد، امانت مردم را باید پس داد.

ام سلیم گفت: سبحان اللَّه، باید به تو بگویم که خداوند فرزند ما را که امانت او بود از ما گرفت و برد.

  ابو طلحه از بیان این زن تکان سختى خورد و گفت: به خدا قسم من از تو که مادر هستى سزاوارترم که در سوگ فرزندمان صابر باشم.

از جا بلند شد، غسل کرد، دو رکعت نماز به جا آورد، به حضور رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله رفت و ماجرا را از اول تا آخر براى آن حضرت شرح داد. رسول اکرم فرمودند: خداوند دیشب شما را قرین برکت قرار داد و نسل پاکیزه‏اى نصیب شما گرداند. خدا را سپاس مى‏گزارم که در امت من مانند صابره بنى اسرائیل قرار داد

منبع : یکصد موضوع ۵۰۰ داستان، جلد ۱، صفحه ۵۱، بخش استقامت

 

ازدواج مجدد زنان بیوه ، حافظ امنیت جامعه

 

وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکى‏ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ        (بقره ۲۳۲)

 و هنگامى که زنان را طلاق دادید و عدّه خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران(سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‏اى تراضى برقرار گردد. این دستورى است که تنها افرادى از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند مى‏گیرند(و به آن، عمل مى‏کنند). این(دستور)، براى رشد(خانواده‏هاى) شما مؤثرتر، و براى شستن آلودگیها مفیدتر است؛ و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید.

 

خداوند در این آیه یکی از راههای امنیت و پاکیزه شدن جامعه را بیان می فرماید و آن

” ازدواج مجدد زنان بیوه “

است .

واقعا چه ایرادی دارد که مردی که همسرش ازدنیا رفته با زنی که شوهرش فوت کرده ازدواج کنند و متاسفانه دیده می شود که فرزندان از خود غیرت بی مورد نشان می دهند و برای والدین تعیین و تکلیف می کنند

 

شرط پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای منبر رفتن عالمی که مرجعیت را نمی‌پذیرفت

 

Windows User
Normal
Windows User
۲
۵
۲۰۱۶-۱۱-۰۷T17:14:00Z
۲۰۱۶-۱۱-۰۷T17:14:00Z
۱
۱۹۲
۱۰۹۵
۹
۲
۱۲۸۵
۱۵٫۰۰

 

Clean
Clean
false

false
false
false

EN-US
X-NONE
AR-SA

 

/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:”Table Normal”;
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-parent:””;
mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt;
mso-para-margin-top:0cm;
mso-para-margin-right:0cm;
mso-para-margin-bottom:8.0pt;
mso-para-margin-left:0cm;
line-height:107%;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:”Calibri”,”sans-serif”;
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;
mso-bidi-font-family:Arial;
mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

آیت‌الله بهجت درباره آیت‌الله آقا میرزا هادی خراسانی فرمودند:

آقا میرزا هادی خراسانی با اینکه از نظر علمی، در حد مرجعیت بود، رساله ننوشت و مرجعیت را نپذیرفت. (در بیانی دیگر نیز آیت لله بهجت فرموده‌اندبعد از مرحوم آقا سیدمحمدکاظم یزدی، مرحوم میرزا هادی خراسانی، شایسته مرجعیت بود ولی قبول نکرد…) حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) را در عالم رویا دید.

پیامبر به وی فرمودند: چرا مرجعیت را قبول نمی‌کنی؟”

پاسخ داد:مسئولیت آن سنگین است، نمی‌توانم

فرمودند: “اگر مرجعیت را نمی‌پذیری، منبرو برو، اما به سه شرط:

۱٫        اینکه خلف وعده نکن! (اگر گفتی فلان ساعت می‌آیم، در وقت مقرر در مجلس، حاضر شو… )

۲٫        اینکه هرچه دادند، بگیر. به کم و زیادش کاری نداشته‌باش (…شرط نکن که فلان مبلغ را بدهید)

۳٫       اینکه اگر در مجلس (وسط منبر) پذیرایی کردند؛ چای دادند و …، ناراحت نشو .


منبع : کتاب زمزم عرفان، یادنامه ای درباره مرجع و عارف بزرگوار، آیت الله بهجت(ره)،  تالیف آیت الله محمد محمدی ری شهری، صفحه ۱۰۴، در بخش ارزشهای اخلاقی و عملی ۱۱/۶

عذر پذیری

 

قال علی علیه السلام

اقْبَلْ عُذْرَ أَخِیکَ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ عُذْرٌ فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْرا

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

 عذر برادرت را بپذیر و اگر عذرى نداشت عذرى برایش بتراش.

منبع: تحف العقول، صفحه ۱۸۱، آدابى که حضرت على علیه السلام به اصحاب خود آموخت

 

 

اما بعضی ها امثال من ؛ نه تنها وقتی کسی از آنان عذرخواهی می کنند نمی پذیرد ؛ بلکه به دنبال پیدا کردن نقطه ضعفی از دوستشاند که وقتی کدورتی پیدا شد آن را علم کنند   

 

 

فطریه

 

(به بهانه روز آخر ماه رمضان «احتمالا»)

فطریه میهمان

کسی که فقط افطار شب عید مهمان کسی است به فتوای اکثر مراجع فطریه به گردن خود شخص است . مگر آنکه غروب آفتاب آمده باشد و شب را آنجا بخوابد

 

افطاری عمومی

در مکانهایی که افطاری مخصوص یک شخص نیست ( مانند اماکن دولتی ، مذهبی و …) گرچه شب هم آنجا باشد فطریه به عهده خود فرد است

 

مقدار فطریه

سه کیلو قوت غالب ( نان یا برنج )

 

فطریه زن سید

فطریه باید مطابق  نوع سرپرست خانواده داده شود مثلا شخصی خودش سید است و همسرش غیر سیده باید زکات فطره به سید داده شود و یا برعکس کسی که خودش سید نیست و زنش سیده است  باید زکات به عیر سید داده شود

جهت اطلاع بیشتر به رساله ی مراجع قسمت زکات فطره رجوع فرمایید

معصیت کردن خدا ، برای شش چیز

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

 أَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ تَعَالَى بِسِتِّ خِصَالٍ

حُبِّ الدُّنْیَا

وَ حُبِّ الرِّئَاسَهِ

وَ حُبِّ النَّوْمِ‏

وَ حُبِّ النِّسَاءِ

وَ حُبِّ الطَّعَامِ‏

وَ حُبِّ الرَّاحَهِ.

 

امام صادق علیه السّلام فرمود: نخستین بارى که خداوند معصیت شد به خاطر شش چیز بود،

۱٫        محبت دنیا،

۲٫       حب ریاست،

۳٫       حب خواب ،

۴٫       و حب زنان،

۵٫       و حب غذا،

۶٫       و حب رفاه ،

منبع: وسائل الشیعه، جلد ‏۲۰، صفحه  ۲۶، باب کراهه الإفراط فی حب النساء و تحریم حب النساء المحرمات

 

خلاصه سخنان چهارصد پیغمبر

 

قال لقمان لابیه :

 یا بنیّ، اعلم أنّی خدمت أربعمائه نبیّ و أخذت من کلامهم أربع کلمات و هی:

 إذا کنت فی الصّلاه فاحفظ قلبک،

و إذا کنت على المائده فاحفظ حلقک،

و إذا کنت فی بیت الغیر فاحفظ عینک،

 و إذا کنت بین الخلق فاحفظ لسانک.

 

لقمان به فرزندش فرمود:

 پسرکم! بدان که من چهار صد پیغمبر را خدمت کردم و از سخنان آنان چهار جمله انتخاب کردم:

۱- در حال نماز مراقبت دلت باش

 ۲- سر سفره مراقب گلو یت باش

 ۳- در خانه‏ ى مردم مراقب چشمت باش  

۴- میان مردم مراقب زبانت باش ‏

منبع : تحریر المواعظ العددیه، صفحه ۳۶۶، الفصل السادس مما ورد من کلام العلماء و الحکماء

 

راهپیمایی در قرآن

 

(به بهانه روز قدس )

سؤال: آیا در قرآن، دلیلى براى شرکت در راهپیمایى و تظاهرات داریم؟

پاسخ: خداوند در قرآن مى‏فرماید:

«ولایَطؤون مَوطئاً یَغیظُ الکفّار … الّا کُتب لهم به عَملٌ صالح»   « سوره توبه، آیه ۱۲۰»

هیچ حرکت دسته جمعى که کفّار را عصبانى کند، صورت نمى‏گیرد مگر این که براى آن، پاداش عمل صالح ثبت مى‏شود.

آرى، راهپیمایى‏هایى که دشمنان اسلام و مسلمین را عصبانى کند، عمل صالح است.

این راهپیمایى‏ها (بخصوص آنگاه که از طریق وسایل ارتباطى و ماهواره‏ها منعکس مى‏شود) اگر براى اهداف‏ مقدسى صورت گیرد، نوعى حضور در صحنه، عبادت دسته جمعى و امر به معروف و نهى از منکر عملى و عامل تقویت روحیّه مردم و تهدید دشمن است.

منبع : کتاب پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه

(تمثیلات)

حجه الاسلام قرائتی

 صفحه :۹۸

عبادت فقط در رمضان

 

(به بهانه روزهای پایانی رمضان و تلنگر به بعضی ها !!! )

قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله:

 سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی لَا یَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا بِصَوْتٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَان‏

 

 پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

 به زودی  بر امت من می آید  زمانى که ،

نشناسد عالمان را مگر به لباس نیکو ،

نشناسند قرآن را مگر به آواز خوش،

عبادت نکنند خدا را مگر در ماه رمضان‏

منبع : بحارالانوار، جلد ۲۲، صفحه ۴۵۴، باب۱۴

 

خاطره:

در ابتدای ماه مبارک رمضان امسال آنقدر مسجد شلوغ شده بود که مردم در روز اول ماه رمضان در مسجدی به این بزرگی جا نشدند و بعضی در کوچه بودند

ما هر چه می توانستیم جانمازها را به هم نزدیک کردیم

مای خوش خیال را بگو ، فکر کرده بودیم چقدر کار فرهنگی کرده ایم که مردم اینگونه استقبال کرده اند 

این جریان ادامه داشت تا اینکه کارت افطاری حرم امام رضا را آوردند و بین نماز تقسیم کردند؛ از آن روز حدودا جمعیت مسجد شد مانند قبل از رمضان

کاش لااقل در رمضان ، خدا عبادت می شد !!!

(توضیح : آستان قدس چند سالی است که در ماه رمضان به صورت سرزده در مساجد حاضر می شود و بین نماز گزاران کارت افطاری پخش می کند )

اهمیت شب بیست و سوم رمضان

 

(به بهانه نزدیکی به شب ۲۳ ماه رمضان)

 

قال علی علیه السلام:

 أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله  کَانَ‏ یَطْوِی‏ فِرَاشَهُ‏ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ کَانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَهَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ وَ کَانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیَامِ بِالْمَاءِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهِ  کَانَتْ فَاطِمَهُ سلام الله علیها  لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا یَنَامُ تِلْکَ اللَّیْلَهَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّهِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا

 

حضرت علی علیه السلام می فرمایند :

پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »

 

منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ‏۷ ، صفحه ۴۷۰، ۲۳ باب تعیین لیله القدر و أنها فی کل سنه و تأکد استحباب الغسل فیها و…

 

 

 قال: سمعت أبا جعفر علیه السّلام یقول: إن الجهنی أتى إلى رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فقال: یا رسول اللّه إن لی إبلا و غنما و غلمه فاحب أن تأمرنی لیله أدخل فیها فأشهد الصلاه و ذلک فی شهر رمضان. فدعاه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فساره فی اذنه، قال: فکان الجهنی إذا کانت لیله ثلاث و عشرین دخل بإبله و غنمه و أهله و ولده و غلمته، فکان تلک اللیله لیله ثلاث و عشرین بالمدینه فإذا أصبح خرج بأهله و غنمه و إبله إلى مکانه، و اسم الجهنی عبد الرحمن بن أنیس الأنصاری.

راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مى‏فرمود: جهنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت:

یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مى‏خواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان‏] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مى‏شد صبحگاهان از مدینه خارج مى‏شد و به محل خود مى‏رفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است

منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۷ ، صفحه  ۴۷۰، ۲۳ باب تعیین لیله القدر و أنها فی کل سنه و تأکد استحباب الغسل فیها و…

 

عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ‏ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ.

به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ،  به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود

منبع: بحار الأنوار، جلد  ‏۹۵، صفحه  ۱۶۹، ذکر ما نختار روایته من فضل المهاجره إلى الحسین صلوات الله علیه فی العشر الأواخر من شهر رمضان

 

و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:

اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است

منبع : زاد المعاد،صفحه ۱۸۷

**منبرک**