آگوست 13, 2013
داستانی
1,406
(به بهانه ۲۲ مرداد سالروز پیروزی تاریخی حزب الله لبنان بر رژیم غاصب صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه)
این داستان درتلوزیون اسرائیل و درروزنامه هاآرتص صهیونیستها منعکس شد وخواننده ی گرامی می تواند وارد سایت انگلیسی روزنامه مزبورشود و مطالب بیشتری ازاین دست را درآنجا پیداکند.
کانالهای تلویزیونی اسرائیل ازیکدیگر پیشی می گرفتند جهت دعوت از سربازان و افسران نخبه تا در استودیو بیایند و میهمان برنامه ی آنان شوند و ازفاجعه ای که برایشان رخ داد آشنا و ازماجرا مطلع شوند.
یکی ازافسران لشکر «غولانی» که نامش «ایثان آیخنر» و یکی ازدستانش قطع شده بود، دربرنامه حضور داشت. مجری برنامه از او پرسید چه شد که دستت درجنگ قطع شد؟ او هم پاسخی داد که همگان را به تعجب و شگفتی واداشت.
ایثان گفت : جنگ بسیار سختی را تجربه کردیم، درحالی که وارد حومه ی شهر بنت جبل می شدیم و تعدادمان هم بسیار زیاد بود. من پشت یک درخت موضع گرفتم تا سربازان لشکر را پوشش دهم و درعین حال با دوربین تفنگم، برخی خانه ها را زیرنظر داشتم تا هرگونه تحرک و جابجایی نیروهای حزب الله را رصد کنم. این بود که سه تن ازرزمنده های مقاومت اسلامی را دیدم که آرام و آهسته داشتند به سوی ما نفوذ می کردند تا سربازانمان را غافلگیر کنند.
در وهله اول به نظرم آمد که آنان هدفهای بسیار آسانی هستند، لذا همین که خواستم هدفگیری کنم و بطرف آنان تیراندازی نمایم، ناگهان با مردی سوار بر اسب و شمشیر به دست مواجه شدم که ضربتی به من وارد کرد و از نظر دورشد، من خیلی آشفته و وحشت زده شده بودم!
خانم مجری با شگفتی ازاو سؤال کرد: واقعاً آنها با شمشیر و اسب می جنگیدند؟! افسر اسرائیلی (ایثان) جواب داد: بله، حتی بعضی ازسربازان به من گزارش دادند تک سواری با اسبی تندرو آنها را دنبال می کرد و آنچنان سریع می گذشت که نمی توانستیم اورا هدف قرار دهیم.
منبع : کتاب « معجزات و کرامات نبرد صادق الوعد» صفحه ۲۸
جهت تمایل به مطالعه مطالب بیشتر از جنگ ۳۳ روزه اینجا را کلیک نمایید
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
آگوست 12, 2013
قرآنی
1,214
یکی از مهمترین نکاتی که باید هنگام نصیحت کردن دقت شود ؛ موقعیت شناسی است
خداوند می فرماید : إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنیه [بقره ۱۳۳]
هنگامی که لحظه مرگ یعقوب رسید ، به فرزندانش گفت: …
یعنی حضرت یعقوب از این موقعیت حساس ، برای نصیحت کردن استفاده کرد
و یا سلیمان ، هدهد را که زیباست ، برای بلقیس فرستاد؛ نه حیواناتی مثل کلاغ
و یا جعفر طیار در حضور نجاشی مسیحى ؛ شروع کرد سوره مریم را خواند که از مریم تعریف مىکند، نجاشى شروع کرد زار زار گریه کردن ؛ حال اگر می گفت: «بِسْمِ الله قَاصِم الجَبَّارِین»، «تَبَّتْ یَدا أَبى لَهَبٍ وَ تَبَّ» بریده باد دست ابولهب ؛ نجاشی چه می گفت؟!
مىگفت :عجب کسى آمده پیامبر شده است این به عموى خودش رحم نمىکند خیلى آدم خشنى است. اصلا این دین به درد نمىخورد.
کلام بیجا کار دست انسان می دهد ؛ کلام بیجا که هیچ ، سرفه بیجا هم همه چیز را به هم می زند
لطیفه:
شخصی کم سوادی همیشه به مردم می گفت : من قاری قرآنم .
روزی در مسجدی مردم از او خواستند ،قرآن بخواند . و او به ناچار قبول کرد .
خواست سورهی مبارکهی «ق» را بخواند که از قضا شخصی، سرفه اش گرفت شروع کرد به سرفه کردن. قاری به خیال آنکه غلط گفته، گفت: «قوف!». آن شخص باز سرفه کرد، گفت: «قیف!». باز سرفه کرد،
گفت: سرفه و مرگ! یا قاف است یا قوف یا قیف!
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
آگوست 11, 2013
منبرک های روایی
1,146
عن أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ : مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی
امام صادق علیهالسلام فرمود که خداوند تبارک و تعالی فرموده است:
هر کس دوستی از دوستان مرا خوار کند، در کمین جنگ با من نشسته است
وسائل الشیعه، جلد ۱۲، صفحه: ۲۶۶
داستانک :
مرحوم آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قدس الله نفسه الزکیه) عالم بسیار بزرگوار و استاد العلماء به معنی الکلمه بود .یعنی به جز چند تا مرجع که با ایشان هم سن و هم دوره بودند، باقی علماء قاطبه شاگردی آقای سلطانی را نموده بودند.
یکی از آقازاده های ایشان می گوید:
یک روز نشسته بودیم؛ با خود گفتم از پدرم استفاده بکنم، به ایشان گفتم:
اگر بنا بشود که شما به من فقط یک نصیحت بکیند، چه میگویید؟
میگویند:
ایشان سرشان را پایین انداخته، تأملی کردند؛ سپس سرشان را بلند کرده فرمودند:
آبروی کسی را مبر!
منبع :گناهان کبیره ؛ نوشته ی مصطفی کرمی نژاد؛ صفحه ۸۰
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
آگوست 10, 2013
منبرک های روایی
996
بسیاری از ما واجبات را انجام می دهیم اما از آن عبادت لذت نمی بریم
مثلا: نماز می خوانیم، اما لذت نمی بریم . لذت عبادت را امثال آیت الله بهجت برده اند، که می فرمایند: اگر سلاطین عالم بدانند که در نماز چه لذتی وجود دارد، آنها سلطنت را رها کرده تا به این لذت دست پیدا کنند…
حال ، ما چه کنیم تا لذت عبادت را بچشیم؟
یکی از عوامل چشیدن طعم عبادت ، که شاید مهمترین عامل باشد را می توان از این حدیث نبوی متوجه شد .
ما من مسلم ینظر إلی امرأه أوّل رمقه ثمّ یغضّ بصره إلّا أحدث اللَّه تعالى له عباده یجد حلاوتها فی قلبه.
هر مسلمانى که یک بار به زنى بنگرد آنگاه چشم از او باز دارد خداوند او را با عبادتى انس دهد که لذت آن را در قلب خویش احساس کند.
منبع :میزان الحکمه ؛ جلد ۱۳؛صفحه ۶۳۲۲؛ حدیث ۲۰۲۸۲
آگوست 3, 2013
قرآنی
1,182
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِه (سوره احزاب آیه ۴ )
خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافرید
وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام :
الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّه
دل حرم خداوند است، پس در حرم خدا کسى غیر از خداوند را جاى ندهید
منبع :بحارالانوار؛جلد ۶۷؛ صفحه ۲۵
انسان یک دل بیشتر ندارد ، اگر غیر خدا در آن بود، دیگر جایی برای خدا نیست
داستان:
روزى سلیمان گنجشکى را دید که به همسر خود مىگوید: چرا با من معاشرت نمی کنی، اگر تو بخواهى من جایگاه سلیمان را با منقار خود بلند مىکنم و آن را در دریا مىافکنم، حضرت سلیمان از کلام او به خنده افتاد، سپس آن دو را فرا خواند و به گنجشک نر فرمود: آیا قدرت انجام کارى را که ادّعا کردى، دارى؟
او گفت: خیر، اى پیامبر خدا، لیکن مرد خود را براى همسرش بزرگ مىشمارد و نزد او لاف مىزند و عاشق را از بابت سخنانش سرزنش نمىکنند،
سلیمان به گنجشک مادّه گفت: چرا با او معاشرت نمی کنی ، با آنکه او عاشق توست،
او گفت: اى رسول خدا، او ادّعاى عشق مىکند، امّا براستى دوستدار من نیست و همراه من دیگرى را نیز دوست دارد،
این کلام گنجشک سلیمان را متأثر کرد و او بشدّت گریست و تا چهل روز از مردم مفارقت نمود و در خلوت به مناجات با پروردگار خود پرداخت تا قلب خود را از محبّت غیر خدا خالص کن
منبع:بحار الأنوار؛جلد ۱۴،صفحه ۹۶
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
آگوست 2, 2013
سیاسی, قرآنی, ماه رمضان, مناسبت های قمری, مناسبتی
966
(به بهانه نزدیکی به روز قدس)
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّدا … [فتح ۲۹]
محمّد فرستاده خداست و کسانى که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود مىبینى
نکته:
یاران پیامبر قبل از آنکه اهل نماز و رکوع و سجود باشند ، اهل برخورد با دشمن هستند
اگر ما خود را مطیع پیامبر می دانیم ، باید همراه با نماز ، اهل مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل باشیم
و درباره حرکت دسته جمعی بر ضد دشمن (راهپیمایی ) خدا وند می فرماید :
ولایَطؤون مَوطئاً یَغیظُ الکفّار … الّا کُتب لهم به عَملٌ صالح [توبه، ۱۲۰]
هیچ حرکت دسته جمعى که کفّار را عصبانى کند، صورت نمىگیرد مگر این که براى آن، پاداش عمل صالح ثبت مىشود.
آرى، راهپیمایى هایى که دشمنان اسلام و مسلمین را عصبانى کند، عمل صالح است
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
.
جولای 31, 2013
امام علی(علیه السلام), منبرک های روایی
1,578
(به بهانه شب ۲۳ ماه رمضان)
حضرت علی علیه السلام می فرمایند :
پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »
منبع:مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد۷ ؛صفحه ۴۷۰
قال: سمعت أبا جعفر علیه السّلام یقول: إن الجهنی أتى إلى رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فقال: یا رسول اللّه إن لی إبلا و غنما و غلمه فاحب أن تأمرنی لیله أدخل فیها فأشهد الصلاه و ذلک فی شهر رمضان. فدعاه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فساره فی اذنه، قال: فکان الجهنی إذا کانت لیله ثلاث و عشرین دخل بإبله و غنمه و أهله و ولده و غلمته، فکان تلک اللیله لیله ثلاث و عشرین بالمدینه فإذا أصبح خرج بأهله و غنمه و إبله إلى مکانه، و اسم الجهنی عبد الرحمن بن أنیس الأنصاری.
راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مىفرمود: جهنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت:
یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مىخواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مىشد صبحگاهان از مدینه خارج مىشد و به محل خود مىرفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است
منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ جلد ۷؛ صفحه ۴۷۰
عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ.
به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود
منبع: بحار الأنوار؛ جلد ۹۵ ؛صفحه ۱۶۹
و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:
اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است
منبع : زاد المعاد؛ صفحه ۱۸۷
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
جولای 28, 2013
منبرک های روایی
1,142
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ آیَتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَهً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِکَ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَهِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَهِ الدُّعَاءِ قَالَ:
تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَهُ الدُّعَاءِ
به امام صادق (علیه السلام) گفته شد : . . . قول خدا ی عز و جل که ” ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم”: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»، اما ما او را مىخوانیم و اجابتى دریافت نمىکنیم،
فرمود: به نظر تو خداوند وعده خلافى مىکند؟
گفتم: نه، فرمود: پس این از چه راه است؟ گفتم: نمىدانم،
فرمود: ولى من به تو خبر مىدهم، هر که خدا عز و جل را اطاعت کند در آنچه به او فرمان داده است و سپس او را از جهت دعا بخواند، خدا اجابت کند،
گفتم: جهت دعا چیست؟
فرمود: راه دعا این است که
۱٫خدا را سپاسگزارى و حمد کنى و نعمتى که به تو داده است یاد آور شوى
۲٫ او را شکر گزارى
۳٫سپس صلوات فرستى بر محمد (ص) و آلش
۴٫سپس گناهان خود را یاد کنى و بدانها اعتراف نمائى
۵٫سپس از آنها به خدا پناه برى،
این راه دعا است،
منبع : اصول کافى ، ترجمه کمرهاى، جلد ۶، صفحه : ۶۹
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
برچسبک:
آرشیو بزرگوارانی که نظر داده اند
با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز یکشنبه ششم مرداد ۱۳۹۲ در مسجد گفته شدبا ۱۵:۲۷ موضوع منبرکهای روایی | لینک ثابت
جولای 27, 2013
منبرک های روایی
1,570
(به بهانه شب قدر(
عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: قَالَ مُوسَى إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ قَالَ قُرْبِی لِمَنِ اسْتَیْقَظَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رَحْمَتَکَ قَالَ رَحْمَتِی لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاکِینَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ- قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ لَیْلَهَ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّهِ وَ ثِمَارِهَا قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَهً فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ النَّجَاهَ مِنَ النَّارِ قَالَ ذَلِکَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ- قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رِضَاکَ قَالَ رِضَایَ لِمَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ.
در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم که حضرت موسى علیه السلام به خدا عرض کرد:
خدایا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: قرب من، در بیدارى شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است.
گفت: خدایا، جواز عبور از صراط مىخواهم. پاسخ آمد: رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض کرد: خدایا بهشت و نعمتهاى آن را مىطلبم. پاسخ آمد: دستیابى به آن، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پایان گفت: خدایا رضاى تو را مىطلبم. پاسخ آمد: کسى مشمول رضاى من است که در شب قدر، نماز بگذارد.
منبع:وسائل الشیعه،جلد ۸ ،صفحه ۲۰
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
جولای 25, 2013
منبرک های روایی
955
(به بهانه میلاد امام حسن علیه السلام)
حدیثی است که در بین احادیث ،سنداً و متناً، منحصر به فرد است ؛ پیشنهاد می شود متن عربی را هم حتما بخوانید
حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ؛ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ ، عَنِ الْحَسَنِ ، عَنِ الْحَسَنِ : أَنَ أَحْسَنَ الْحَسَنِ ، الْخُلُقُ الْحَسَنُ.
حدیث کرد برای ما ابوالحسن ، که او روایت کرد از ابوالحسن ، که او نیز روایت کرده از ابوالحسن ، که او شنید ازحسن که او گفت پدرم حسن از پدرش امام حسن علیه السلام روایت کرد که : همانا حسن ترین حسن ها ؛ خُلق حسن است (نیکوترین نیکوها ؛ خلق نیکوست)
منبع: بحار الأنوار ، جلد ۶۸، صفحه ۳۸۶، باب ۹۲
حسن های موجود در سلسله ی حدیث چه کسانی اند؟
فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحیم التستری
و أما أبو الحسن الثانی فعلی بن أحمد البصری التمار
و أما أبو الحسن الثالث فعلی بن محمد الواقدی
و أما الحسن الأول فالحسن بن عرفه العبدی
و أما الحسن الثانی فالحسن بن أبی الحسن البصری
و أما الحسن الثالث فالحسن بن علی بن أبی طالب علیه السلام
داستانک:
دوست دار معاویه بود . در مدحش شعر می گفت و کینه ی امام را داشت . امام را که دید دیگر چیزی نفهمید . چشمانش را بست و دهانش را باز کرد . هر چه توانست گفت اما امام ساکت بود . حرفهایش که تمام شد دید لبخند می زند, از حال و احوالش پرسید و کیسه ای پول به او داد تا خرج زندگیش کند . سرش را پایین انداخت . شرمنده شده بود . محبت امام بدجوری در دلش افتاد . برگشت . دیگر وِرد زبانش امام بود و تعریف از او .
…
افتاده بودند دست و پای امام را می بوسیدند ؛ خودش با پنجاه نفر از خیشانش , همه شیعه ی امام شده بودند
برگرفته از کتاب « آفتاب غریب » از مجموعه کتب ۱۴ خورشید و یک آفتاب
جهت مطالعه ۲۰ داستانک از امام حسن علیه السلام اینجا را کلیک نمایید
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
برچسبک:
آرشیو بزرگوارانی که نظر داده اند
با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز پنجشنبه سوم مرداد ۱۳۹۲ در مسجد گفته شدبا ۱۶:۳۵ موضوع منبرکهای روایی | لینک ثابت
جولای 23, 2013
قرآنی
1,011
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ
هر کس به اندازه ذره اى کار نیک کرده باشد پاداش آن را خواهد دید
و هر کس به اندازه ذره اى کار بد کرده باشد کیفر آن را خواهد دید.
سوره زلزله آیه ی ۷ و ۸
داستانک ۱:
مردى خدمت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد عرض کرد: علمنى مما علمک اللَّه:” از آنچه خداوند به تو تعلیم داده به من بیاموز”.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله او را به مردى از یارانش سپرد، تا قرآن به او تعلیم کند، و او سوره “إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ” را تا به آخر به او تعلیم داد، آن مرد از جا برخاست و گفت: همین مرا کافى است (و در روایت دیگرى آمده تکفینى هذه الایه:” همین یک آیه مرا کفایت مىکند”)!
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: او را به حال خود بگذار که مرد فقیهى شد! (و طبق روایتى فرمود رجع فقیها: او فقیه شد و بازگشت!)
منبع: تفسیر نمونه جلد ۲۷، صفحه: ۲۳۲
داستانک ۲:
آیت الله شبیری زنجانی می فرمودند:
من از نزدیکان حاج احمد آقا فرزند امام شنیدم که ایشان حضرت امام خمینی را در خواب دیده اند .
از ایشان می پرسند که به شما چه گذشت؟
ایشان دست خود را بلند می کنند و پایین می آورند و می گویند : بدان ،حرکتی مانند این حرکت دستِ من در اینجا حساب دارد .
حاج احمد آقا می پرسند: عبور از برزخ چه گذشت ؟!
امام می فرمایند:
با وساطت اولیاء الهی به خوبی گذشت.
منبع: کتاب حمیم جلد ۲ صفحه ۲۱۵ – به نقل از کتاب روزنه هایی از عالم غیب صفحه ۴۰۱
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
برچسبک:
آرشیو بزرگوارانی که نظر داده اند
با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز سه شنبه یکم مرداد ۱۳۹۲ در مسجد گفته شدبا ۱۴:۵۴ موضوع منبرکهای قرآنی | لینک ثابت
جولای 21, 2013
قرآنی
1,686
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ
اى کسانى که ایمان آورده اید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند [سوره حجرات آیه ۱۱]
خداوند در این آیه پس آنکه مسخره کردن را عملی ناپسند بیان می فرماید ، در ادامه این نکته را گوشزد می کند که شاید آنکس که مسخره اش می کنید از شما بهتر باشد مثلاً
شاید کفش پاره ای داشته باشد ……. اما ممکن است از ما بهتر باشد.
شاید قیافه ی زشتی داشته باشد …….. اما ممکن است از ما بهتر باشد.
شاید لباس کهنه تری داشته باشد …….. اما ممکن است از ما بهتر باشد.
شاید منزل کوچکی داشته باشد …….. اما ممکن است از ما بهتر باشد.
شایدقیافه ی مذهبی نداشته باشد …….. اما ممکن است از ما بهتر باشد.
و شاید…
و شاید…
وشاید…
…
داستانک:
در رابطه با ظاهر بین نبودن داستانی است که حجه الاسلام قرائتی می فرمودند :
امام خمینى (رحمه الله علیه) را گرفتند، سال ۴۲ یک سرهنگ این طرفش نشست و یک سرهنگ هم آن طرفش، سحر آمدند از قم گرفتند که به ترکیه تبعیدش کنند، سحر تمام شد و بین الطلوعین شد، جاده قدیم قم و تهران هم دو، سه ساعتى طول مى کشید.
امام خمینى (رحمه الله علیه) فرمود: من مى خواهم نماز بخوانم ماشین را نگه دارید گفتند: به ما دستور داده اند از درب خانه هیچ کجا پیاده نشوید و صاف برویم فرودگاه، امام چیزى نگفت و دید که هوا روشن شده و دارد آفتاب مىزند، ممکن است آفتاب بزند، فرمود: خوب ما پیاده نمىشویم و من توى ماشین نماز مىخوانم، شما یکى پیاده شوید و من کنار جاده همینطور که توى ماشین نشسته ام تیمم مىکنم، گفتند: طورى نیست، یکى پیاده شد و امام همینطور که نشسته بود خم شد تیمم کرد تو ماشین گفت الله اکبر نماز خواند و رکوع و سجودش را با کله «سبحان ربى العظیم و بحمده»، «الله اکبر»، «سبحان ربى الاعلى و بحمده»، «الله اکبر» همینطور نشسته نماز خواند.
بعد گفتند: امام که نمازش تمام شد گفت :خدایا شاید در کل عمرم فقط همین یک نماز را قبول کنى، نه وضو داشتم و نه اول وقت بود، و نه رو به قبله بود. چه مىدانیم چى قبول است.
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
جولای 18, 2013
اخلاقی
883
(به بهانه ماه مبارک رمضان)
اگر انسان با دید بصیرت بنگرد ، می بیند که این سختی ها بجز خیر برای انسان چیزی ندارد.نمونه اش همین روزه ، آنهم در این هوای گرم؛ درست است که سختی دارد اما: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا
داستانک:
پس از آنکه حضرت مریم علیها السّلام از دنیا رفت، حضرت عیسی علیه السّلام جنازه ی او را پس از تجهیز به خاک سپرد، سپس روح مادرش را دید و گفت: «مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟»
مریم علیها السّلام پاسخ داد: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم و شب های سرد زمستانی را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم و روزهای گرم تابستان را روزه می گرفتم»
منبع: داستان هایی از یاد خدا، صفحه ۲۸
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
جولای 15, 2013
منبرک های روایی
950
امام حسن عسگرى (علیه السلام) در تفسیر منسوب به ایشان در خصوص آیه ۵۱سوره بقره،
وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ
مىفرماید:
خداوند عزّ و جلّ به موسى فرمان داد که در میعاد برای گرفتن تورات حاضر شود و سى روز روزه بگیرد و در کوه به مناجات بپردازد و موسى گمان کرد بعد از سى روز کتاب الهى نازل مىشود، لذا سى روز روزه گرفت و در شب آخر قبل از افطار مشغول مسواک زدن دندان خود شد،
خداوند به او وحى کرد، اى موسى تو مىدانى که بوى دهان روزه دار نزد من از هر عطرى خوشبوتر است، پس ده روز دیگر نیز روزه بگیر و هنگام افطار مسواک مزن،
موسى نیز چنین کرد، خداوند هم به او وعده داد که کتاب تورات را بعد از چهل شب بر او نازل کند و چنین نیز شد.
منبع:
التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام
صفحه۲۵۰
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
جولای 14, 2013
منبرک های روایی
905
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
مَنْ صَامَ یَوْماً فِی الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ وَکَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَلْفَ مَلَکٍ یَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ یُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطْیَبَ رِیحَکَ وَ رَوْحَکَ مَلَائِکَتِی اشْهَدُوا أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَه
یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است:
کسى که در گرما یک روز را روزه بدارد و تشنگى را تحمل کند، خداوند هزار فرشته را بر او مىگمارد تا دستهاى خود را بر روى او کشیده و او را بشارت دهند، و پس از آنکه افطار کرد خداوند مىفرماید: چقدر خوش بویى! اى فرشتگان من گواه باشید که من او را آمرزیدم.
منبع :ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صفحه ۱۴۸
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید