خانه / اخلاقی (صفحه 26)

اخلاقی

در این بخش منبرک های اخلاقی را می توانید ببینید.

رهنمودهایی برای حل مشکلات

 

(به بهانه ۲۷ اردیبهشت سالروز ارتحال آیت الله بهجت)

حضرت آیه الله ری شهری در کتاب زمزم عرفان می نویسند:

[حضرت آیت الله بهجت ] برای حل مشکل ، می فرمودند :

این موارد را مراعات و عمل کنید ، ان شاء الله مشکل ، برطرف گردد :

۱٫ قرآن کوچکی را همیشه همراه داشته باشید.

۲٫ معوذتین ( سوره ی ناس و فلق) را بخوانید و تکرار  نمایید .

۳٫ آیه الکرسی را بخوانید و در منزل نصب کنید .

۴٫ چهار قل را بخوانید و تکرار کنید ، خصوصا وقت خواب .

۵٫ در موقع اذان ، با صدای نسبتا بلند ، اذان بگویید .

۶٫ روزی پنجاه آیه از قرآن کریم ، با صدای نسبتاً بلند ، بخوانید.

 

منبع : کتاب زمزم عرفان، صفحه ۲۲۱، بخش یکم فصل دهم ( ره نمودهای ویژه ) ره نمود ۱۴

 

 

جهت نیاز به مطالعه ۲۰ داستان از آیت الله بهجت اینجا را کلیک فرمایید

جهت دریافت این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

همنشینی حضرت موسی در بهشت ؛ پاداش پرستاری از مادر

 

 

(به بهانه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار )

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

مَنْ سَعَى لِمَرِیضٍ فِی حَاجَهٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ کَانَ الْمَرِیضُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ أَ وَ لَیْسَ ذَاکَ‏ أَعْظَمَ أَجْراً إِذَا سَعَى فِی حَاجَهٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ قَالَ نَعَم‏

 امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارشان ، از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل فرمودند:

هر که از بیمارى ، پرستاری کند و در کارش کوشش کند چه موفق شود و چه نشود؛ از گناهانش بیرون  آید، مانند  روزى که از مادرش متولد شده است.

 مردى از انصار عرض کرد یا رسول الله پدر و مادرم قربانت اگر بیمار از خاندانش‏ باشد اجر بیشترى ندارد که در کار او تلاش کند؟

فرمود : چرا

منبع: وسائل الشیعه،  جلد‏۲، صفحه: ۴۲۷

نکته:

قطعا مهمترین خاندان انسان والدین او هستند

داستان:

روزی حضرت موسی (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «می خواهم همنشینم را در بهشت ببینم».

جبرئیل بر او نازل شد و گفت: «ای موسی، قصابی که در فلان محل ساکن است، همنشین توست».

حضرت موسی نزد قصاب رفت و اعمال او را زیر نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل روان گردید. موسی از پی او روان شد. چون به در منزل رسیدند، موسی جلو رفت و پرسید: «ای جوان مهمان نمی‌خواهی؟»

گفت: بفرمایید!

حضرت موسی (علیه السلام) وقتی به درون خانه رفت، دید جوان با آن گوشت تازه غذایی تهیه کرد، آن گاه زنبیلی را که به سقف آویخته بود، پایین آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن بیرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خویش غذا را به او خورانید. هنگامی که خواست زنبیل را به جای آن بیاویزد، زبان پیرزن به کلماتی نامفهوم حرکت کرد و هر دو خندیدند.

سپس جوان قصاب برای حضرت موسی (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند.

چون موسی از ماجرای جوان پرسید، پاسخ داد: «این پیرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نیست و نمی توانم برای او کنیزی استخدام نمایم، خدمتش را می نمایم».

 موسی پرسید: «آن کلماتی که مادرت بر زبان جاری کرد،و خندیدید چه بود؟»

 گفت :«هرگاه او را شست و شو می دهم و غذا به او می خورانم، دعایم میکند و می گوید: “خدا تو را ببخشاید و تو را در بهشت هم درجه و همنشین حضرت موسی گرداند!”

حضرت موسی (علیه السلام) فرمود:

ای جوان، من موسی هستم. اینک به تو بشارت می دهم که خداوند دعای مادرت را درباره تو مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که تو در بهشت همنشین و هم درجه ی من خواهی بود.

منبع: پند تاریخ، جلد۱، صفحه ۶۸و یکصد موضوع ۵۰۰داستان، جلد ۱، صفحه ۱۳۸

سه پند عجیب لقمان به پسرش

 

 

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو ۳ پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد:
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد .
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است .

و اگر با مردم دوستی کنی  در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست .

منبع: کتاب مثل ها و قصه هایشان ،  مصطفی رحماندوست و شبیه این داستان در کتاب  مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، صفحه: ۱۰۶

خاطره ای از اوستا عبد الحسین برونسی

 

(به بهانه ۲۵ اسفند سالروز شهادت شهید برونسی)

 

۲خاطره از اوستا عبد الحسین برونسی از زبان همسر بزرگوارش

 

پسرم از روی پله ها افتاد.دستش شکست.

بیشتر از من عبدالحسین هول کرد.بچه را که داشت به شدت گریه می کرد،بغل گرفت.

از خانه دوید بیرون.چادر سرم کردم و دنبالش رفتم.ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان.

تا من رسیدم بهش،یک تاکسی گرفت.

درآن لحظه ها،ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود.

 

***********************

 

جهیزیه ی فاطمه حاضر شده بود. یک عکس قاب گرفته از بابای شهیدش را هم آوردم. دادم دست فاطمه. گفتم: بیا مادر! اینو بگذار روی وسایلت.

به شوخی ادامه دادم:

بالاخره پدرت هم باید وسایلت رو ببینه که اگر چیزی کم و کسری داری برات بیاره.

شب عبدالحسین را خواب دیدم. گویی از آسمان آمده بود؛ با ظاهری آراسته و چهره ی روشن و نورانی. یک پارچ خالی تو دستش بود. داد بهم. با خنده گفت:

این رو هم بگذار روی جهیزیه ی  فاطمه

فردا رفتیم سراغ جهیزیه. دیدیم همه چیز خریده‌ایم، غیراز پارچ

 

 برگرفته از کتاب سالکان ملک اعظم ۲ «منزل برونسی»

 

جهت نیاز به مطالعه ۱۵ خاطره از شهید برونسی اینجا را کلیک فرمایید

 

مورچه در میان سبزی ها ؛ خاطره ای از میرزا جواد آقا تهرانی

 

(به بهانه ۲۳ ربیع الاول سالروز ارتحال آیینه ی اخلاق آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی )


سبزی فروش محله می گفت:

یک روز جناب میرزا تشریف آوردند و مقداری سبزی خریداری نمودند.

پس از نیم ساعت دیدم ایشان سبزی به دست به طرف مغازه ام می آیند، خیلی ناراحت شدم زیرا با خود فکر کردم که شاید سبزی ها خراب بوده و آقا پس آوردند. خیلی خجالت کشیدم و در فکر بودم که چه بگویم. در همین خیالات بودم که دیدم ایشان با آن قد خمیده و چهره ملکوتی وارد مغازه شدند و فرمودند: این سبزی ها را از کجا برداشتی و به من دادی؟ عرض کردم: چطور مگه؟

فرمودند: وقتی سبزی ها را منزل بردم، دیدم یک مورچه در میان سبزی ها است و احتمال دادم که لانه ی مورچه باید در درون مغازه شما باشد و من او را آواره کرده ام، حالا خودم او را آورده ام تا از جایی که برداشته ای بگذارم تا به راحتی به سوی لانه اش حرکت نماید.

منبع : کتاب خاطراتی از آینه ی اخلاق، صفحه۳۹، به نقل از حجت الاسلام حاج محمد تهرانی  فرزند میرزا جواد آقا

 

 

در صورت نیاز به مطالعه بیشتر خاطرات آن مرحوم ،به قسمت کنار وبلاگ ، بخش «منبرکهای تابلویی»  “تابلو…………میرزا جواد آقا تهرانی”   و یا به آدرس http://manbarak.blogfa.com/post-274.aspx رجوع فرمایید

 

 

دروغ نوشتنی ؛ یکی از انواع دروغ

 

در ادامه ی بحث دروغ به انواع دروغ رسیدیم

الف) دروغ زبانی “که گفته شد”

ب) دروغ با نوشتن

مانند :

پزشکی که بدون دلیل برای دانش آموزی گواهی مرخصی می نویسد …. دروغ با نوشتن است

شخصی که استشهاد محلی را بدون علم امضا می کند …….. دروغ با نوشتن است

شخصی که ندیده، ولی به عنوان شاهد نامه ای را امضا می کند …… دروغ با نوشتن است

جلوی مغازه اش می نویسد “به علت تغییر شغل اجناس نصف قیمت” ؛ آیا واقعا شغلت در حال تغییر است و یا واقعا نصف قیمت ؟ اگر اینگونه نباشد ……..دروغ با نوشتن است

ویا روی جنس نوشته شده ۱۰۰۰ تومان و بعدآن را خط زده اند نوشته اند ۵۰۰تومان ؛ این یعنی ۱۰۰۰تومان بوده و ما ۵۰۰ تومان میدهیم ؛اگر اینگونه نباشد …..دروغ با نوشتن است

و

.

.

.

 

آیت الله بهاء الدینی ؛ بزرگ مرد تقوا و بصیرت

 

(به بهانه ۱۳ ربیع الاول سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی بهاء الدینی )

۳ خاطره از این مرحوم

**************************************

۱٫ قنوت هایش شنیدنی بود، شنیدنی تر شد. وقتی پرسیدند چرا مدتی فقط دعای اللهم کن لولیک … را می خوانید،

گفتند: “حضرت پیغام دادند، در قنوت برای من دعا کنید.

**************************************

۲٫ به آیت الله بهاءالدینی گفته شد :

” آیت الله منتظری قائم مقام رهبری شده اند”

ایشان فرمودند :

” قضیه قائم مقامی سر نمی گیرد. کسی که ما دلخوش به او هستیم، آیت الله خامنه ای است”.

**************************************

۳٫ روزی بعد از ملاقات مقام معظم رهبری با آیت‌الله بهاءالدینی از ایشان می‌پرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب می‌فرمایند:

“بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است.”

**************************************

 

در صورت تمایل به مطالعه ی  ۲۰ خاطره ی کوتاه از حضرت آیت الله العظمی بهاءالدینی به قسمت سمت راست صفحه (منبرکهای تابویی) در بخش  “تابلو …………. آیت الله بهاء الدینی ” و یا به آدرسhttp://manbarak.blogfa.com/post/355  رجوع فرمایید

نصیحت تمام علما در یک کلمه

 

(به بهانه ۲۳  دیماه سالروز ارتحال حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی )

حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند:

من علمای بسیاری را درک کردم از امام خمینی گرفته تا آیت الله بروجردی و آیت الله شاه آبادی و آیت الله حایری و …

و اگر بخواهم در یک کلام نصیحت تمام بزرگان را بگویم ؛ می گویم :

اگر دنیا و آخرت می خواهید ؛ اگر رزق و روزی می خواهید و در یک کلام اگر همه چیز می خواهید ؛ نماز اول وقتبخوانید

وصیت نامه سردار شهید حاج احمد کاظمی

 

         ( به بهانه ۱۸ دی سالروز شهادت شهید حاج احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه)

بسم الله الرحمن الرحیم

الله اکبر

اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علیاً ولی الله

اعوذ بالله من الشیطان رجیم صدق الله العلی العظیم السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا فقط می خواهم شهید شوم

شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق.

نمی دانم چه باید کرد، فقط می دانم زندگی در این دنیا بسیار سخت می باشد. واقعاً جایی برای خودم نمی یابم.

هر موقع آماده می شوم چند کلمه ای بنویسم، آنقدر حرف دارم که نمی دانم کدام را بنویسم، از درد دنیا، از دوری شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا، هزاران هزار حرف دیگر، که در یک کلام، اگر نبود امید به حضرت حق، واقعاً چه باید می کردیم. اگر سخت است، خدا را داریم اگر در سپاه هستیم. خدا را داریم اگر درد دوری از شهدای عزیز را داریم، خدا را داریم. ای خدای شهدا، ای خدای حسین(علیه السلام )، ای خدای فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، بندگی خود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن، ای خدا یا رب العالمین.

راستی چه بگویم، سینه ام از دوریِ دوستانِ سفرکرده از دردِ دیگر تحمل ندارد. خداوندا تو کمک کن. چه کنم فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم.

خداوندا خود می دانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب مانده ام و دوران سخت وسخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم، ای خدای عزیز و ای رحیم و کریم، تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم.

چه بدم و ای خدا تو رحم کن و کمک کن. بدی مرا می بینی، دوست دارم بنده باشم، بندگی ام را ببین. ای خدای بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا می کنم، از روی سرکشی نیست، بلکه از روی نادانی می باشد. خداوندا من بسیار در سختی هستم،  چون هر چه فکر می کنم، می بینم چه چیز خوب و چه رحمت بزرگی از دست دادم. ولی خدای کریم، باز امید به لطف و بزرگی تو دارم. خداوندا تو توانایی. ای حضرت حق، خودت دستم را بگیر، نجاتم بده از دوری از شهدا، کارِ خوب نکردن، بنده خوب نبودن،… دیگر…

حضرت حق، امید تو اگر نبود پس چه؟ آیا من هم در آن صف بودم. وای چه روزهای خوشی بود وقتی به عکس نگاه می کنم. از دردِ سختی که تمام وجودم را می گیرد دیگر تحمل دیدن را ندارم. دوران لطف بی منتهای حضرت حق، دوران جهاد، دوران عشق، دوران رسیدن آسان به حضرت حق، وای من بودم نفهمیدم، وای من هستم که باید سختی دوران را طی کنم. الله اکبر خداوندا خودت کمک کن خداوندا تو را به خون شهدای عزیز و همه بندگان خوبت قسم می دهم، شهادت را در همین دوران نصیب بفرمایید و توفیق ام بده هر چه زود تر به دوستان شهیدم برسم، انشاء الله تعالی.        

«منزل ظهرجمعه ۶/۴/۸۲ »

مواظبت بر ریزه گناهان ، نصیحت شهید عاصمی

 

(به بهانه ۱۳ دی ماه سالروز شهادت سردار رشید اسلام شهید علیرضا عاصمی )

همسر این شهید بزرگوار می گوید :

بعد از شهادت علی آقا، یک شب ایشان را در عالم خواب دیدم که به منزل آمدند.

به ایشان گفتم: چه عجب شما آمدید

 گفت: ” من همیشه با شما هستم، شما من را نمی بینی.” رفت و رسول را بغل کرد و بوسیدوقتی می خواستند بروند، پاکت میوه ای را برای این که در راه آن ها را مصرف کنند، به ایشان دادم.

گفتم: “خوش به سعادت شما که از میوه های بهشتی استفاده می کنید.”

 رو به من کرد و گفت:

“مواظب ریزه گناهانتان باشید، چون نمی گذارند انسان به بهشت برود.”

 این مطلب را چند بار تکرار کرد و خداحافظی کرد و رفت.

منبع : کتاب نگین تخریب 

در صرت نیاز به متن کامل ۲۰ خاطره از شهید عاصمی در گوشه ی صفحه ی وبلاک در قسمت ” منبرکهای تابلویی ” روی قسمت تابلو….شهید علیرضا عاصمی  و یا به آدرس http://manbarak.blogfa.com/post-326.aspx  رجوع فرمایید

سنت نادرست در روضه های ابا عبدالله

( به بهانه آغاز محرم )

images

اگر کسی در زندگی سنت خوبی را پایه گذاری کند ؛ تا زمانی که آن سنت به پا باشد برایش ثواب می نویسند

 و عکس آن نیز وجود دارد که اگر شخصی سنت بدی را بگذارد تا زمانی که آن سنت ادامه دارد برایش گناه می نویسند

حال مشکل اینجاست که برخی سنت بدی را پایه گذاری می کنند و فکر می کنند کار خوبی است

مثال :

برخی برای امام حسین روضه برپا می کنند و در آن انواع تجملات را به کار می برند . یا چند سالی است که مرسوم شده که هر شب شام بدهند ؛ فکر می کنم این کار آن اخلاص و سادگی روضه ی ابا عبدالله را بر هم بزند .

والله اعلم

 

قسمتی از وصیتنامه شهید شوشتری

 

(به بهانه ۲۶ مهر سالگرد شهادت شهید شوشتری در منطقه سرباز سیستان)

بخشی از سخنان شهیدشوشتری قبل از شهادت

” از خدا خواسته ام اینجا محل شهادتم شود و دلم گواهی می دهد که خداوند آرزوی مرا برآورده خواهد کرد. بعد از احمد کاظمی و دیگر یاران من تنها شده ام و به همین خاطر انتظار شهادتم را می کشم. امیدوارم خداوند با شهادت من مشکلات این منطقه و معضلات آن را حل کند.”

 

قسمتی از وصیتنامه شهید

دیروز از هرچه بود گذشتیم، امروز از هرچه بودیم!

آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!

دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!

جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد!

الهی!

بصیرمان باش تا بصیر گردیم و بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم!

و آزادمان کن تا اسیر نگردیم!

 

نصیحتی از آیه الله العظمی تبریزی

 

Windows User
Normal
Windows User
۲
۷
۲۰۱۶-۱۱-۰۷T10:56:00Z
۲۰۱۶-۱۱-۰۷T10:56:00Z
۱
۳۰۲
۱۷۲۸
۱۴
۴
۲۰۲۶
۱۵٫۰۰

 

Clean
Clean
false

false
false
false

EN-US
X-NONE
AR-SA

 

/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:”Table Normal”;
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-parent:””;
mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt;
mso-para-margin-top:0cm;
mso-para-margin-right:0cm;
mso-para-margin-bottom:8.0pt;
mso-para-margin-left:0cm;
line-height:107%;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:”Calibri”,”sans-serif”;
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;
mso-bidi-font-family:Arial;
mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

( به بهانه ۲۸ شوال سالگرد ارتحال حضرت آیه الله العظمی تبریزی)

سوالی از محضر حضرت آیه الله العظمی تبریزی :

متاسفانه چند وقتی است که در خلوت مرتکب گناه می شوم و بعد از گناه ، یاد قبر و قیامت مرا سخت رنج می دهد و پشیمانی تمام وجود مرا می گیرد . آنقدر از خودم بدم می آید که حاضر نیستم صورت خود را در آینه ببینم ؛ راهنمایی کنید که چگونه از این بلای خانمان سوز نجات پیدا کنم ؟

 

پاسخ حضرت آیه الله العظمی تبریزی

بسم‌اللّه الرحمن الرحیم

شیطان همواره در کمین است، اما انسان باید آن‌قدر تهذیب نفس داشته باشد که اجازه ندهد شیطان در او رسوخ کند و او را فریب دهد، لذا قبل از این‌که پشیمان شوید، شیطان را از خود برانید؛ زیرا خدای ناکرده اگر سریع به فکر خود نباشید، ممکن است نتوانید در آینده از القائات شیطان رها شوید. تا جوان هستید فرصت دارید خود را خلاص کنید. اولین گام برای شما این است که یک شخص متدین را راهنمای خود قرار دهید؛ از فردی که خود صاحب کمال است، کمک بخواهید و قدری از روز را با او بگذرانید. سعی کنید با افراد متدین معاشرت کنید و با افرادی که فکر و حرکت آنها شما را به گناه می‌کشاند هم صحبت نشوید؛ و افکار شیطانی را از فکر خود محو نماییدبه معنویات روی آورید و در مجالس وعظ و خطابه شرکت کنید. اذکار خود را بیشتر کنید و در هر کاری از خدا کمک بخواهید. با خود زیاد خلوت نکنید، اگر فکر گناه به ذهنتان خطور کرد از محل خارج شده و شروع به قدم زدن نمایید و خود را به کاری مشغول کنید تا فکر باطل از ذهن شما خارج شود. باید ببینید سبب اصلی تحریک شهوت شما چیست، بعد آن را علاج و یا از آن دوری کنید، تا این‌که به مرور زمان مسئله گناه را انشاءاللّه فراموش خواهید کرد. اگر بتوانید هنگامی که شیطان به سراغ شما آمد وضو ساخته و شروع به نماز خواندن نمایید، بسیار مؤثر است، در آن برکاتی‌است که شما را در جهت خلاصی از این مشکل، کمک خواهد کرد.

 

فقط یک نصیحت

 

 

مرحوم آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قدس الله نفسه الزکیه) عالم بسیار بزرگوار و استاد العلماء به معنی الکلمه بود .یعنی به جز چند تا مرجع که با ایشان هم سن و هم دوره بودند، باقی علماء قاطبه شاگردی آقای سلطانی را نموده بودند.

یکی از آقازاده های ایشان می گوید:

یک روز نشسته بودیم؛ با خود گفتم از پدرم استفاده بکنم، به ایشان گفتم:

اگر بنا بشود که شما به من فقط یک نصیحت بکیند، چه میگویید؟

میگویند:

ایشان سرشان را پایین انداخته، تأملی کردند؛ سپس سرشان را بلند کرده فرمودند:

آبروی کسی را مبر!

منبع : گناهان کبیره، مصطفی کرمی نژاد،صفحه ۸۰

 

ره نمودهایی برای حل مشکل

 

حضرت آیه الله ری شهری در کتاب زمزم عرفان می نویسند:

[حضرت آیت الله بهجت ] برای حل مشکل ، می فرمودند :

این موارد را مراعات و عمل کنید ، ان شاء الله مشکل ، برطرف گردد :

۱٫ قرآن کوچکی را همیشه همراه داشته باشید.

۲٫ معوذتین ( سوره ی ناس و فلق) را بخوانید و تکرار  نمایید .

۳٫ آیه الکرسی را بخوانید و در منزل نصب کنید .

۴٫ چهار قل را بخوانید و تکرار کنید ، خصوصا وقت خواب .

۵٫ در موقع اذان ، با صدای نسبتا بلند ، اذان بگویید .

۶٫ روزی پنجاه آیه از قرآن کریم ، با صدای نسبتاً بلند ، بخوانید.

 

منبع : کتاب زمزم عرفان، صفحه ۲۲۱، بخش یکم فصل دهم ( ره نمودهای ویژه ) ره نمود ۱۴

 

 

**منبرک**