مارس 10, 2017
اعتقادی, امام باقر(علیه السلام), قرآنی, منبرک های روایی
1,837
خداوند در آیه ۱۷ سوره مبارکه اعراف می فرمایند: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمَ». آنگاه از جلو رو و پشت سر و از طرف راست و چپ به آنان می تازم و بیشتر آنها را سپاسگزار نمی یابی.
شیطان قسم خورده است که از چهار طرف (روبرو، پشت سر، چپ و راست) به انسان حمله کند، اما چرا خداوند نمی فرماید شیطان شما را محاصره میکند؟ چهار جهت را بیان میفرماید؟
امام باقر (علیهالسلام) میفرمایند: هر کدام از این جهات معنایی دارد: شیطان از مقابل آخرت را به فراموشی می سپارد. از پشت سر، ثروت اندوزی و بخل را بین مردم گسترش می دهد. از سمت راست، شبهه در دین ایجاد می کند و از سمت چپ، شهوات و منکرات را به انسان غالب می کند.
فوریه 16, 2017
اعتقادی, داستانی, روان شناسی, قرآنی
1,429
خداوند در قرآن می فرماید:
«إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»؛
تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می شوند. (سوره یوسف، آیه ۸۷)
ما اگر در زندگی امید داشته باشیم زندگیهایمان خوب می شود.
رسانه های غربی و دشمنان دارند امید را از ما می گیرند. مردم ما اگر امید داشته باشند ورشکست هم بشوند میتوانند زندگی شان را برگردانند. اما کسی که امید نداشت وقتی ورشکست کرد تنها راهی که به ذهنش می آید خودکشی است.
بیشترین آیه ای که تا حالا مقام معظم رهبری از ابتدای رهبریشون تا الان خواندند پیرامون امید به مردم است ولینصرن الله من ینصره ۶۷ بار تا حالا حضرت آقا این آیه رو خوانده اند. شما خدا را یاری کنید خدا یاریتان میکند.یقین داشته باشید.
اگر کسی دچار بیماری سرطان شد، اگر امید داشته باشد میتواند زندگی کند اما وقتی ناامید شد کار تمام است. بسیاری از بیماریها در پیری برای انسان اتفاق میافتد دلیلش این نیست که بدن ضعیف شده، دلیلش این است که انسان ناامید شده است.
داستانک:
تعدادی موش را دانشمندان داخل یک استخر آب انداختند.
تمامی موشها فقط ١٧دقیقه توانستند زنده بمانند و در نهایت خفه شدند!!! دوباره دانشمندان با اینکه میدانستند موش بیش از ١٧دقیقه زنده نمی ماند تعداد دیگری موش رو به داخل همان استخر انداختند و این بار موشها را قبل از ١٧ دقیقه از آب خارج کردند و تمامی آنها زنده ماندند!!!!
موشها پس از مدتی تنفس و استراحت دوباره به آب انداخته شدند…!
حدس میزنید این بار چند دقیقه زنده ماندند … ؟؟؟ …
٢۵ساعت طول کشید تا آنها مردند. آنها به این امید که دوباره دستی خواهد آمد و نجات پیدا میکنند، ٢۶ساعت تمام طاقت آوردند!!!
فوریه 15, 2017
اعتقادی, داستانی, روان شناسی
1,646
ضرب المثلی هست که می گوید: انسان به امید زنده است. این جمله، جمله درستی است. اگر انسان در زندگی اش امید نداشته باشد نمی تواند زندگی کند.
مثلا اگر دانشجویی که دارد درس می خواند اینطور فکر کند که:
درس بخوانم که چه شود؟ … برای اینکه مدرک بگیرم.
حالا مدرک بگیرم و سر کار بروم که چه شود؟
بعد ازدواج و فرزند و … که چه شود؟
اگر آدم اینطور ناامیدانه به زندگی نگاه کند نمی تواند زندگی کند. بعضی ها واقعا آیه یأس اند.
پرتکرارترین آیه قرآن در کلام رهبر انقلاب در رابطه با امیدواری است:
«… وَ لَیَنصرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصرُهُ»؛ (سوره حج، آیه ۴۰)
… و بىتردید خدا هر که او را یارى کند یارى خواهد کرد…
داستانک:
روزی حضرت عیسی علیهالسلام در محلی نشسته بود. پیرمردی داشت زمین را برای زراعت آماده میکرد. حضرت گفت: خدایا! آرزو را از دل این مرد زایل کن.
هماندم پیرمرد بیل خود را به یکطرف انداخت و روی زمین خوابید. ساعتی گذشت، عیسی علیهالسلام بازگفت: خداوندا! دوباره آرزو و امید را به او برگردان. ناگاه پیرمرد از جا برخاست و شروع به کار کرد. حضرت از او پرسید: چه شد بیل را بر زمین گذاشتی و باز بعد از ساعتی، آن را برداشتی و به کار مشغول شدی؟
پیرمرد گفت: «در حین کار کردن با خودم گفتم تا کی باید زحمت بکشی؟ تو پیر و از کار افتادهای، شاید اجل همین الآن به سراغت بیاید. با این اندیشه از کار دست کشیدم، [اما] وقتی روی زمین دراز کشیده بودم، با خود گفتم: حالا که زنده هستی، باید کار کنی و زاد و توشهای فراهم آوری. این بود که باز بیل را برداشتم و مشغول به کار شدم».
منبع: بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۱۴، ص ۳۲۹
ما باید امید داشته باشیم. اگر پدر در خانه حرف های ناامید کننده بزند بچه ها هم نا امید می شوند.
به بچه می گوییم درس بخوان. می گوید درس بخوانم که چه شود؟ این از صحبت های پدر و مادر نشئت می گیرد.
فوریه 14, 2017
اعتقادی, داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, فایل صوتی, ماه بهمن, مناسبت های شمسی, مناسبتی
2,203
یکی از نمونه های بارز غیرت دینی حضرت ابراهیم (علیهالسلام) بود. ایشان یک تنه در مقابل تمام کفار قرار میگیرد اما حاضر نیست از عِرق مذهبیاش پایین بیاید.
ما هم باید الان همینطور باشیم. مثلا در خیایان می بینیم چیزی از مقدسات زیر پا افتاده است، سریع باید آن را برداریم و کناری بگذاریم. یا اینکه روزنامه ای که نام پیامبر مکرم اسلام صلیالله علیه و آله یا اهل بیت علیهمالسلام در آن است.
احترام امام زاده را متولی آن باید نگه دارد. احترام ائمه شیعه(علیهم السلام) را خود شیعه باید نگه دارد.
داستانک:
رئیس ساواک به دیدن آیت الله قاضی طباطبایی آمده بود. مسئولین همه نشسته بودند. یکی از آنها می گوید: اعلیحضرت به روحانیت خیلی علاقه مند است فقط یک سید یاغی ای هست که قیام کرده منظورش امام بود). تا آیت الله قاضی این جمله را می شنوند بلند می شوند و می خواهند صندلی را به سمت او پرت کنند.
این عِرق مذهبی است که اجازه نمی دهد به مرجع تقلیدش، رهبرش، امامش و مقدسات توهین بشود.
شهید نواب هم همین طور بود. تا فهمید به پیامبر و ائمه (علیهم السلام) توهین شده است، پول قرض گرفت و اسلحه ای خرید تا کسروی را ترور کند.
ما به عِرق مذهبی نیاز داریم. نفسمان را با این عِرق تربیت کنیم.
فوریه 13, 2017
اعتقادی, امام خمینی (ره), داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, فایل صوتی, ماه بهمن, مناسبت های شمسی, مناسبتی
1,352
(به مناسبت ۲۵ بهمن سالگرد حکم تاریخی حضرت امام (ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی)
امروز ۲۵ بهمن یکی از مهمترین روزهای تاریخ اسلام است، روزی که یک مرجع تقلید به خاطر غیرت دینی بالایی که داشت، حکم ارتداد سلمان رشدی را صادر کرد. معادلات دنیا به هم ریخت؛ دنیا هیچ وقت چنین چیزی را تصور نمی کرد که نویسنده کتاب آیات شیطانی نتواند از خانه اش بیرون بیاید. فقط در سال یک میلیون پوند باید برای حفاظت از او خرج شود. این نشان دهنده غیرت دینی حضرت امام (ره) بود. چیزی که همه ما به آن نیاز داریم. چیزی که شیعه را سرپا نگه داشته همین غیرت دینی است.
بعد از اینکه امام (ره) این حکم تاریخی را دادند به امام گفتند: این در دنیا معنای بدی دارد. شما این کار را انجام ندهید. امام فرمودند: به درک که معنای بدی دارد. به پیامبر ما توهین کردند شما می گویید ما چیزی نگوییم؟
این غیرت دینی می شود.
داستانک
– شخصی به آیت الله بهاءالدینی گفت امام در جوانی هم اینطور بود؟ اینقدر شجاع بود؟ ایشان گفت: در زمان رضاشاه، در مدرسهی فیضیه نشسته بودیم که یکی از ماموران شاه وارد مدرسه شد و شروع به فحّاشی و توهین به مقدسات کرد. همه طلبه ها از ترس به حجره هایشان رفتند. من شاهد بودم حضرت امام (ره) که بیست و چند سال بیشتر نداشت، جلو آمد و چنان سیلی بر صورت او نواخت که عینکش چهارتکه شد.
– به امام گفتند شخصی کتابی به نام اسرار هزار ساله بر ضد شیعه نوشته است. ایشان درسشان را دو ماه تعطیل کردند و کتاب «کشف الاسرار» را نوشتند. حاج احمد آقا می گویند بعد از انقلاب به امام گفتم: آقا در کتاب شما عصبانیت خیلی موج می زند. امام سرشان را پاین انداختند و گفتند: احمد نمی دانی قبل از انقلاب چه توهینی به پیامبر (صلیالله علیه و آله) کردند.
این غیرت دینی است. چیزی که امروز ما به آن نیاز داریم.
فوریه 13, 2017
اعتقادی, داستانی, ماه جمادی الأول, ماه جمادی الثانی, مناسبت های قمری, مناسبتی
1,353
(به مناسبت ایام فاطمیه)
اگر می بینید کاری ماندگار شد یکی از دلایلش این هست که این کار به ائمه بزرگوار معصومین تقدیم شد.
یکی از دلایل ماندگاری مفاتیح الجنان این بود که آقا شیخ عباس قمی این کتاب را تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) کرد.
خود آقا شیخ عباس قمی می گویند مهمترین دلیلی که این کتاب را جهانی کرد همین بود.
داستانک
یکی از دوستان شهید تهرانی مقدم تعریف می کند می گوید مسئولیت سنگینی گرفتم. یک روز شهید تهرانی مقدم پیش من آمد و گفت دوست داری کارتان خوب پیش برود؟ گفت: بله. گفت: تمام نیروهای تحت امرت را بگو بگویند: خدایا ما این کار را برای تو انجام می دهیم اما اگر ثواب دارد آن را تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنیم. این بنده خدا می گوید: به یک صورت عجیبی کارهای ما درست می شد.
ما هم الان بیاییم این نیت را کنیم، بگوییم: خدایا ما کار خوبی نداریم همین اندک کارهای خوبمان را هم تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنیم.
اگر یک اسکناس هزار تومانی کهنه به ما بدهند قبول نمی کنیم، اما اگر وسط یک دسته اسکناس نو باشد قبول می کنیم، کارهای ما هم وسط کارهای خیر ائمه قرار می گیرد و ان شاالله اجر و قرب پیدا می کند.
ژانویه 25, 2017
اعتقادی, امام صادق(علیه السلام), داستانی, سیره بزرگان, منبرک های روایی
1,199
شخصی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و استخاره کرد، استخاره بد آمد، ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجارتی رفت، و اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد.
وقتی بازگشت خدمت امام رفت و گفت: یادتان هست که استخاره برایم کردید و بد آمد؟ اما من آن را ندیده گرفتم و سود هم بردم.
حضرت فرمود: یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشاء را خواندی، شام خوردی و خوابیدی، و هنگامی که بیدار شدی آفتاب صبح زده بود، و نماز صبح تو قضا شد؟
عرض کرد: آری، یا بن رسول الله.
فرمود: اگر خدا دنیا و هر چه در آن است را به تو داده بود جبران آن خسارت معنوی نمی شود.
منبع: جهاد با نفس، جلد ۱ صفحه ۶۶
همچنین مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:
«اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد».
ژانویه 22, 2017
اعتقادی, امام علی(علیه السلام), منبرک های روایی
1,533
روزی جابر بن عبداللّه انصاری خدمت امام علی علیه السلام بود و آه عمیقی کشید.
امام فرمود: گوئی برای دنیا، اینگونه نفس عمیق و آه طولانی کشیدی؟
جابر عرض کرد: آری بیاد روزگار و دنیا افتادم و از ته قلبم آه کشیدم.
امام فرمود: ای جابر، تمام لذتها و عیشها و خوشیهای دنیا در هفت چیز است:
خوردنیها و آشامیدنیها و شنیدنیها و بوئیدنیها و آمیزش جنسی و سواری و لباس اما لذیذترین خوردنی عسل است که آب دهان حشره ای به نام زنبور است.
گواراترین نوشیدنی ها آب است که در همه جا فراوان است. بهترین شنیدنی ها غناء و ترنم است که آن هم گناه است. لذیذترین بوئیدنی ها بوی مشک است که آن خون خشک و خورده شده از ناف یک حیوان (آهو) تولید می شود.
عالیترین آمیزش، با همسران است و آن هم نزدیک شدن دو محل ادرار است. بهترین مرکب سواری اسب است که آن هم (گاهی ) کشنده است. بهترین لباس ابریشم است که از کرم ابریشم به دست می آید.
دنیائی که لذیذترین متاعش این طور باشد انسان خردمند برای آن آه عمیق نمی کشد.
جابر گوید: «فَوَاللهِ ما خَطَرَتِ الدُنیا بَعْدَها عَلی قَلبی».
سوگند به خدا بعد از این موعظه دنیا در قلبم راه نیافت.
منبع: حکایت های شنیدنی ج ۳ ص ۸۹٫ میزان الحکمه، ج۴، ص۱۷۱۴، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۱
ژانویه 17, 2017
اعتقادی, داستان های علما, داستانی, سیاسی, سیره بزرگان, ماه دی, مناسبت های شمسی, مناسبتی
1,454
(به بهانه ی ۲۷ دی سالروز شهادت حجه الاسلام سید مجتبی نواب صفوی)
داستانک:
شهید نواب روزی به دیدار علامه امینی رفتند. علامه امینی به ایشان گفتند: «من حیفم میآید از شما، ایران نمانید، شما را میکشند. بیایید برویم نجف درس بخوانید. با استعدادی که دارید پیشرفت میکنید، مرجع میشوید، آن وقت اقدام کنید. هزینه رفتن شما به نجف با من».
نوابصفوی نگاهی به علامهامینی انداخت و مکث کرد و بعد گفت: «اسلام سرباز و درسخوان دارد، سگ [نگهبان] ندارد… من و برادرانم میخواهیم سگ اسلام باشیم …» علامه امینی چشمهایش پر از اشک شد، سرش را انداخت پایین و از اتاق بیرون رفت.
نواب صفوی شخصیت مبارزی بود که با اقتدار در برابر ظالمان ایستاد.
دسامبر 28, 2016
اعتقادی, داستانی, ماه دی, مناسبت های شمسی, مناسبتی
1,494
عثمان ابن مظعون از یاران برجسته پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) بود که بعد از فوت سه فرزند پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) و دفن آنها کنار ایشان، پیامبر فرمودند امید دارم به خاطر عثمان ابن مظعون فرزندان من هم مورد مغفرت قرار گیرند و حضرت امیر(علیهالسلام) نیز به عشق او، اسم فرزندشان را عثمان گذاشتند.
عثمان ابن مظعون به دلیل بی بصیرتی مدتی در بیابان عبادت می کرد و گوشه گیر شده بود که پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) او را توبیخ کرد و به او پیام فرستاد که من که پیامبر هستم همسر و فرزند دارم، گوشت می خورم.
شخصیتی با چنین جایگاهی در جایی بی بصیرتی می کند.
انسان اگر بصیرت اجتماعی داشته باشد این کار را نمی کند. امروز بصیرت اجتماعی همین است. بعضی از افراد فکر کردند اگر به سیاست کار نداشته باشند و حرف های ضد انقلابی بزنند محبوب ترند. البته درست فرض کرده اند امروزه محبوب ترین افراد ضد انقلاب ها هستند. یا آخوندهایی که می گویند چکار داریم در سیاست دخالت کنیم، اینها بصیرت اجتماعی ندارند.
وسط فتنه ۸۸ یکی از همین آخوندهای معروف که به سیاست کاری ندارد به خودم گفت: شما که اینقدر در مناظرات شرکت می کنید و دم از انقلاب می زنید، کار این انقلاب تمام شده است. چند روز دیگر راس جامعه را بر می دارند و شما را هم اعدام می کنند.
بصیرت اجتماعی این است که ببینیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) الان چه می گویند؟ همان را انجام دهیم. گاهی وقت ها لازم است سری روی نی برود، گاهی لازم است در محراب فرقی شکافته شود… انسان باید به وظیفه اش عمل کند.
دسامبر 26, 2016
اعتقادی, امام هادی(علیه السلام)
1,725
چند نوع بصیرت داریم که یکی از آنها بصیرت اعتقادی است. ما که مسجدی هستیم تصورمان این است که تمام اعتقاداتمان درست است اما در بعضی موارد می بینیم برخی اعتقاداتمان اشتباه است. مثلا موقع ازدواج فرزندانمان، از حساس ترین زمان هایی است که نشان می دهد اعتقاداتمان درست است یا نه؟
جناب عبدالعظیم حسنی اعتقاداتش را بر امام هادی (علیهالسلام) عرضه کرد تا ببیند درست است یا نه؟
آیا ما هم اعتقاداتمان را بر یک اسلام شناس عرضه کرده ایم؟ ما باید اعتقاداتمان را بر یک اسلام شناس عرضه کنیم و آنها را تصحیح کنیم.
مثلا اینکه طبق آیات قرآن درجه ائمه بزگوار از پیامبران بالاتر است. یا در اذان اشهد ان علی ولی الله نیست اما ما می گوییم.
دسامبر 22, 2016
اخلاقی, اعتقادی, داستانی
1,307
از حضرت علی (علیهالسلام) نقل شده است: «در هر کس چهار خصلت باشد ایمان آن شخص کامل می شود.»
یکی از آن خصلت ها، حیا است. کسی که حیا داشته باشد یک چهارم ایمانش کامل می شود و کسی که حیا نداشته باشد دینی هم ندارد، به خصوص حیا از خدا. کسی که از خدا خجالت بکشد جایگاه بالایی پیدا می کند.
داستانک
موقعی که زلیخا حضرت یوسف (علیهالسلام) را احضار کرد گفت: چه شده؟ چرا خجالت می کشی؟ ایشان گفت: از خدای خودم خجالت می کشم. زلیخا پارچه ای برداشت و چشم بت را پوشاند. حضرت یوسف (علیهالسلام) گفت: تو از یک قطعه سنگ خجالت کشیدی، توقع داری من از خدای خودم خجالت نکشم؟
حضرت یوسف (علیهالسلام) حیا کرد، خداوند هم چقدر به حضرت یوسف عنایت کرد. از قعر چاه عزیز مصر شد و علم تعبیر خواب ایشان که دیگر هیچ کس مانند حضرت یوسف (علیهالسلام) نبود.
دسامبر 11, 2016
اعتقادی, داستانی, دفاع مقدس, فایل صوتی, قرآنی, گنجینه pdf منبرک ها, منبرک های برگزیده
5,205
خداوند در قرآن می فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون».
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند ، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. (سوره آل عمران، آیه ۱۶۹)
ما که به این آیه قرآن ایمان داریم، آیا تا حالا شهیدی را درک کرده ایم؟
اگر شهدا زنده اند پس ما باید در زندگیمان آنها را درک کرده باشیم، اگر درک نکردیم شاید ایراد کار در این است که مقام شهدا را درک نکرده ایم. و با شهدا ارتباط نگرفته و نخواسته ایم که شهدا حضور خود را به ما نشان دهند.
داستانک: کارنامه
دختر شهید حجت الاسلام سید مجتبی صالحی خوانساری می گوید: «یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود. در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم، وقتی وارد مدرسه شدم، خانم ناظم از راه رسید و کارنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها کارنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم، ناظم از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم، به فکر فرورفتم چه کسی آن را برایم امضا کند، نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود. وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم. پدر گفت: زهرا کارنامه ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و کارنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد، می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم. اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم.
صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به کارنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود.
این کارنامه به رویت حضرت امام (ره) نیز می رسد. امام از آنها می خواهد که کارشناسی کنند ببینند این امضا، واقعا امضای شهید است؟ اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به خود شهید «مجتبی صالحی» است اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد.
الآن امضای این شهید موجود است. کسانی که جایگاه شهدا را قبول ندارند ببینند.
داستانک: همت چاره ساز است …
یک استاد دانشگاه می گفت خوابیده بودم، خواب شهید همت را دیدم. با موتور تریل آمد به من گفت: بپر بالا. از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم در یک خانه رسیدیم. از خواب پریدم … به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست؟ گفتند: آدرس خانه را بلدی؟ گفتم: بله. گفتند معلوم است، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی. در خانه رفتم، دیدم جوان دانشجویی دم در آمد. گفتم: شما با حاج ابراهیم همت کاری داشتی؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد. گفتم: چه شده؟ گفت: من می خواستم خودکشی کنم. داشتم فکر می کردم، از اتوبان شهید همت که رد شدم گفتم: شهید، مگر نمی گویند شما زنده اید، اگر مردی و زنده ای بیا، به من بگو خودکشی نکنم.
[هر دو داستان با تلخیص از کتاب «شهیدان زنده اند»]
کتاب «شهیدان زنده اند» چاپ موسسه شهید ابراهیم هادی را حتما تهیه کنید. خاطره ۴۰ شهیدی که بعد از شهادت برگشتند و حماسه ای خلق کردند، در آن کتاب نوشته شده است
دسامبر 7, 2016
اخلاقی, اعتقادی, فایل صوتی, ماه آذر, مناسبتی
1,548
در طول تاریخ افراد خوبی بودند، که خوب نماندند و بسیاری از افراد انسان های خوب نبودند، اما خوب شدند. دلایل بسیار زیادی دارد که انسان عاقبت به خیر یا شر بشود، اما یک مورد در تمام زندگی این افراد مشخص بود:
احترام به مقدسات و بی احترامی به مقدسات.
تمام کسانی که عاقبت به خیر شدند این وجه مشترک را داشتند که احترام به مقدسات می گذاشتند.
اگر جناب حر توانست توبه کند به خاطر این بود که به امام حسین (علیهالسلام) و حضرت زهرا (سلامالله علیها) احترام می گذاشت.
اگر طیب حاج رضایی توفیق توبه پیدا کرد به دلیل این بود که به امام (ره) احترام می گذاشت.
داستانک
یکی از آن افراد شاهرخ ضرغام بود. شاهرخ مثل بسیاری از جوان های قبل از انقلاب، چون بستر فساد برایشان فراهم بود، فاسد شده بود. اهل شراب و فساد بود. در کاباره کار می کرد. تمام بدنش پر خالکوبی بود.
اما به مقدسات احترام می گذاشت. در ماه محرم و صفر و ماه رمضان لب به شراب نمی زد. عاشق امام حسین (علیهالسلام) و مراجع تقلید و سادات بود. همین مسائل باعث شد که بعد از انقلاب عوض شود.
به جبهه رفت. چون بدنش پر از خالکوبی بود گفت: «خدایا اول پاکش کن بعد خاکش کن».
همین طور هم شد. مثل امروز ۱۷ آذرماه بدنش پودر شد و هیچ اثری از او باقی نماند.
خاطرات شاهرخ ضرغام در کتاب «شاهرخ، حر انقلاب» موجود است.
احترام به مقدسات کار را درست می کند. مثلا:
کسی می بیند تکه نانی در خیابان افتاده است، خم می شود و آن را کناری می گذارد.
کسی روزنامه ای که کف مغازه پهن است را بر می دارد، که اسماء مقدسش درونش نباشد.
کسی که به رهبری احترام می گذارد. کسی که به مراجع و سادات احترام می گذارد.
دسامبر 5, 2016
اعتقادی, فایل صوتی
1,519
از ۱۱۴ سوره قرآن یک سوره «بسم الله الرحن الرحیم» ندارد، دلیل آن بسیار مشخص است: چون سوره مبارکه توبه با آیه ای در شأن بدترین گروه شروع می شود که رحمان و رحیم بودن خدا در رابطه با آنها معنی ندارد. حتی خداوند برای کفار معمولی «بسم الله الرحن الرحیم» بیان می کند: «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ». اما برای این گروه «بسم الله الرحن الرحیم» معنی ندارد.
این گروه کسانی هستند که هیچ کس لازم نیست احترامشان را نگه دارد. خداوند در آیه ۱ سوره مبارکه توبه می فرمایند: «بَراءَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکینَ». (این، اعلام) بیزاری از سوی خدا و پیامبر او، به کسانی از مشرکان است که با آنها عهد بسته اید!
کسانی که عهد و پیمانی که بسته اند، را از بین برده اند. کفار عهد شکن، تنها قومی هستند که لازم نیست هیچ احترامی برای آنها قائل شوید.
بعد خداوند در آیه ۷ سوره توبه بیان می فرمایند: «کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ». چگونه برای مشرکان پیمانی نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالی که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند)؟!
دیگر عهدی نیست. آنها که عهد را نقض کردند تو هم لازم نیست هیچ عهدی را رعایت کنی. چون آنها عهد شکنی را شروع کردند.
مثلا ما با کسی عهد ببندیم بگوییم، آنها هرچه می خواهند عهدشان را از بین ببرند، ما سر عهدمان هستیم! چنین چیزی نیست. آنها که عهد را زیر پا گذاشتند ما هم عهد را از بین می بریم. شرط عهد این است که طرف مقابل سر عهدش بماند، وقتی نماند دیگر عهدی نیست.
پس بدترین گروه عالم کفار پیمان شکن اند.