به مناسبت سالروز شهادت میثم تمار (۲۲ ذی الحجه)
برشی از کتاب منظومه جهاد اثر حجت الاسلام راجی
به مناسبت سالروز شهادت میثم تمار (۲۲ ذی الحجه)
برشی از کتاب منظومه جهاد اثر حجت الاسلام راجی
(به مناسبت وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها، روز تکریم مادران و همسران شهداء)
یکی از مهم ترین ویژگی های حضرت فاطمه ام البنین -سلام الله علیها- که ایشان را جاودانه کرد، ادب والای ایشان بود. چیزی که به فرزند برومندشان حضرت قمربنی هاشم(علیه السلام) هم به ارث رسیده بود.
ایشان زمانی که با حضرت علی-علیه السلام- ازدواج کردند، روز اول که به خانه تشریف آوردند، حسنین-علیهماالسلام- بیمار بودند. از همان ابتدا، پرستاری آنها را کردند. صدا زدند مادر جان شما این کار را انجام ندهید. ایشان عرض کردند: به من مادر نگویید من کنیز شما هستم و آمده ام کنیزی شما را انجام دهم.
بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه السلام، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن ها تداعی نگردد و رنج بی مادری آن ها را آزار ندهد.
این ها همه ادب این بانو هست.
حضرت ام البنین، بَشیر را که فرستاده امام سجاد علیه السلام بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجرای کربلا و بازگشت کاروان امام حسین علیه السلام با خبر سازد، دید. به او فرمود: ای بشیر! از امام حسین علیه السلام چه خبر داری؟
بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده!
بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین علیه السلام خبر می گرفت و می گفت: فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد. چون بشیر خبر شهادت امام حسین علیه السلام را به آن حضرت داد، صیحه ای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.
این نشان از ادب یک انسان است. این ادب، فاطمه ام البنین را جاودانه کرد.
ماهم اگر در برابر بزرگان دین این ادب را داشته باشیم جاودانه خواهیم شد.
به مناسبت سالروز میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها
حادثۀ کربلا از بَدو امر، بر مبنای پاسداری از عزت و کرامت انسـانها شکل گرفت و عـزتمحـوری در گفتار و کـردار امامحسین علیه السلام نمود بارزی داشت. درخشـــانترین الـگـــوی عــزتمحوری پس از امــــامحسیـــن علیه السلام در عملکرد حضرت زینــب سلام الله علیها مشــــاهده میشود. حفـظ اقتـــدار و عــزت در لباس اســـارت، کــــار بزرگی است که تنهــــا عقیـلۀ بنیهاشم تــــوان انجـام آن را داشت…
برگرفته از کتاب زیباییها و زشتیهای کربلا اثر سیدمحمدحسین راجی
(به بهانه ۲۳ ربیع الاول؛ سالروز ارتحال آیینه اخلاق، میرزاجوادآقا تهرانی)
حاج آقای امانی تعریف میکردند:
روز رحلت میرزا جوادآقا، ساعت ٢ بعدازظهر توی تاکسی نشسته بودم که یک وقت رادیو خبر فوت را اعلام کرد. تا این خبر اعلام شد یکهو راننده تاکسی زد توی سرش. به شدت منقلب شد. ماشین را کشید کنار و مدتی حالت گریه داشت.
آقای امانی میگفت: «حالا من که روحانی بودم، اینقدرتحت تاثیر قرار نگرفته بودم. برای همین یک مقدار که گذشت، از او سؤال کردم: «شما با ایشان آشنایی داشتی؟ مثلا از ارحام و خویشان ایشان یا از همسایگان مرحوم میرزا هستی؟»
گفت نه آقاجان.
گفتم پس چرا این قدر منقلب شدی؟
گفت: «من یک خاطره از ایشان دارم. خاطره ام این است که یک روز سوار دوچرخه از کوچه محل زندگی میرزا (کوچه مستشاری) رد میشدم. سر پیچ که رسیدم، ظاهرا میرزا جواد آقا هم عصازنان از آن سمت میآمدند و من متوجه ایشان نشدم. برای همین تا پیچیدم کنترلم را از دست دادم و خوردم به ایشان. من از روی چرخ افتادم پایین. ایشان هم یک طرف افتادند. حتی عمامه هم از سر ایشان افتاد. ولی هنوز بلند نشده بودم که دیدم ایشان قبل از اینکه بروند سراغ عمامهشان از جایشان بلند شدند. آمدند و پرسیدند:
پسرم طوری ات نشد؟» شروع کردند دست کشیدن روی صورت من. خاک را از روی سر و صورتم تمیز کردند.
گفتم: آقا من زدم به شما. گفتند: من هیچ طورم نیست. تو کاریت نشد؟ مشکلی برای تو پیش نیامد؟
آقای امانی میگفتند این آقا خاطره دیگری از مرحوم میرزا نداشت. گویا آنجا هم ایشان را نشناخته بود. ولی بعدها متوجه شده بود که ایشان میرزا جواد آقای تهرانی است [ روزنامه شهرآرا ۲۵ دی ۱۳۹۳]
(جهت مطالعه ۲۰ داستان کوتاه از این عالم بزرگ؛ اینجا را کلیک نمایید و جهت دریافت فایل چاپ پوستر اینجا را کلیک نمایید)
(به بهانه ۹ ربیع الاول)
روز نهم ربیع الاول در فرهنگ عوام شیعه، به روز کشته شدن خلیفه دوم شهرت یافته است. آنها این امر را مسلّم می دانند که در چنین روزی خلیفه دوم به دست مردی ایرانی به نام ابولؤلؤ مجروح و مقتول می گردد.
اما به نوشته منابع تاریخی عمر بن خطاب خلیفه دوم در روز بیست و سوم ذو الحجه سال ۲۳ هجری توسط فیروز (یا پیروز) ملقب به «ابو لؤلؤ» غلام مغیره بن شعبه مجروح شد و سه روز بعد کشته شد.
برخی از منابع معتبری که قتل عمر بن خطاب را در ماه ذو الحجه ذکر کرده اند،[از ۲۲ تا آخر ذی الحجه] این کتب هستند:
مرُوج الذَهب، علی بن حسین مسعودی(متوفی ۳۴۶)، ج ۲، ص۱۳۵۲
تاریخ یعقوبی، یعقوبی(متوفی ۲۸۴)، ج ۲، ص۱۵۹
تاریخ مدینه، ابن شَبه نمیری(متوفی ۲۶۲)، ج ۳، ص۸۹۵ و ۹۴۳
تاریخ خلیفه بن خیاط، خلیفه بن خیاط عصفری(متوفی ۲۴۰)، ص۱۰۹
أخبار الطوال، ابوحنیفه دینوری(متوفی ۲۸۲)، ص۱۳۹
تاریخ کبیر، بخاری(متوفی ۲۵۶)، ج ۶، ص۱۳۸
المصنف، ابن أبی شیبه کوفی(متوفی ۲۳۵)، ج ۸، ص۴۱
تاریخ طبری، طبری(متوفی ۳۱۰)، ج ۳، ص۲۶۵
المعارف، ابن قُتَیبه دینَوری (متوفی ۲۷۶)، ص۱۸۳
فتوح، أحمد بن أعثم کوفی(متوفی ۳۱۴)، ج ۲، ص۲۳۲۹
موطأ، مالک بن انس (متوفی ۱۷۹)، ج ۲، ص۸۲۴
الآحاد والمثانی، ضحاک(متوفی ۲۸۷)، ج ۱، ص۱۰۲
المصنف، عبدالرزاق صنعانی(متوفی ۲۱۱)، ج ۱۱، ص۳۱۵
مسند احمد، احمد بن حنبل(متوفی ۲۴۱)، ج ۱، ص۵۵
طبقات الکبری، محمد بن سعد(متوفی ۲۳۰)، ج ۳، ص۳۶۴
أنساب الأشراف، بلاذری (متوفی ۲۷۹)، ج ۱۰، ص۴۳۹
المحبر، محمد بن حبیب هاشمی بغدادی(متوفی ۲۴۵)، ص۱۴
الثقات، ابن حبان(متوفی ۳۵۴)، ج ۲، ص۲۳۸
مسند ابن جعد، علی بن جعد بن عبید(متوفی ۲۳۰)، ص۱۹۵
التنبیه والإشراف، علی بن حسین مسعودی(متوفی ۳۴۵)، ص۲۵۰
استیعاب، ابن عبد البِرّ(متوفی ۴۶۳)، ج ۳، ص۱۱۵۲
المعجم الکبیر، طبرانی(متوفی ۳۶۰)، ج ۱، ص۷۰
مستدرک، حاکم نیشاپوری (متوفی ۴۰۵)، ج ۳، ص۹۲
التعدیل والتجریح، سلیمان بن خلف باجی(متوفی ۴۷۴)، ج ۳، ص۱۰۵۴
سنن کبری، بیهقی(متوفی ۴۵۸)، ج ۸، ص۱۵۰
البدء و التاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی (متوفی ۵۰۷)، ج ۵، ص۱۹۱
تاریخ مدینۀ دمشق، ابن عساکر(متوفی ۵۷۱)، ج ۴۴، ص۱۴
صفوه الصفوه، ابن جوزی(متوفی ۵۹۷)، ج ۱، ص۲۹۱
الإنباء، ابن عمرانی (متوفی ۵۸۰)، ص۴۸
اُسدالغابه، ابن اثیر(متوفی ۶۳۰)، ج ۴، ص۷۷
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(متوفی ۶۵۶)، ج ۱۲، ص۱۸
در مقابل، منبع تاریخی معتبری که به کشتهشدن عمر بن خطاب در ماه ربیع الاول اشاره داشته باشد، یافت نگردید. [کتبی که قتل خلیفه دوم را در نهم ربیع می داند از قرن ششم عقب تر نمی رود و آنچه امروزه موجود است مربوط به قرن هفتم و هشتم است.]
تاریخ اولین انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۹
(به بهانه شهادت امام رضا علیه السلام )
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَهٌ أُخْرَى
( به بهانه شهادت امام رضا علیه السلام )
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَهٌ أُخْرَى …
… ۲٫ وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ؛ فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ
( به بهانه شهادت امام رضا علیه السلام (
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَهٌ أُخْرَى
۱ . أَمَرَ بِالصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ؛ فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ …
جهت چاپ پوستر باکیفیت بسیار بالا روی تصویر کلیک نمایید
( این تصویر را میتوانید در سایز ۴۰۰ * ۱۰۰ سانتی متر و یا کوچکتر مانند ۳۰۰ *۷۵ و یا ۲۰۰ *۵۰ چاپ نمایید)
توجه : این متون در برگه های ” ابر و باد” یا “تذهیب” متناسب برای ایام ولادت یا شهادت امام رضا علیه السلامجهت نصب در مسجد ، پایگاه بسیج ، دانشگاه ، اداره و یا … می باشد.
***
پدرشان میگفتند:”زیارت رضا مثل زیارت خداست در عرش.”
خودشان میگفتند:”سه موقع میآیم سراغ تان. اول: نامه های اعمال را که میدهند.
دوم : پل صراط.
سوم: پای حساب کتاب.”
پسرشان میگفتند:” از طرف خدا ضمانت میکنم بهشت را برای زائر با معرفت پدرم.”
برای مطالعه ادامه داستان ها به ادامه مطلب بروید.
السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب
به عنایت و خواست خداوند متعال و مدد اهل بیت علیهم السلام، و در آستانه اربعین حسینی که خیل عظیم عاشقان و دلدادگان راهی زیارت حضرات معصومین (علیهم السلام) و بقاع متبرکه می شوند،
مجموعه کلیپ های
شامل نکات ارزشمندی در شناخت بیشتر مزارهای مقدس و مهم منتشر شده و در اختیار زائران و علاقه مندان قرار می گیرد.
نکات ارزشمندی درباره حرم ائمه (علیهم السلام)، شخصیت های مهم مذهبی و علمای مدفون در حرمین، وادی السلام، مساجد مهم و …
ان شاءالله در طی یک هفته آینده بخشی از این مجموعه از طریق لینک زیر در دسترس قرار می گیرد تا قابل استفاده برای زائرانی که قصد عزیمت دارند نیز باشد.
التماس دعا
سعداء
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
( به بهانه ۵ صفر سالروز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها)
حضرت رقیه(س) با وجود سن کم انقلاب درست کرد و با همان لحظات کوتاه عمر به اندازه صد ها و هزاران انسان خدمت کرد.
ما نیز باید به اندازه خود از لحظه لحظه ی عمر استفاده کنیم.
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: ضایع کردن فرصت باعث اندوه و غم خواهد شد.
به عنوان مثال :
– عالمى را براى نماز میت دعوت کرده بودند.
پرسید: میت زن است یا مرد؟ گفتند: مرد. دستور داد بندهاى کفن را باز کردند، آنگاه رو کرد به بستگان و آشنایان و گفت: خوب نگاه کنید! چشمهاى او نمى بیند، شما که چشمتان مى بیند خیانت نکنید. ببینید زبانش بسته است، شما که مى توانید حرف بزنید ناحق نگوئید. گوشهاى او نمى شنود، شما که مى توانید بشنوید صدای حرام گوش نکنید. آرى آن چند لحظه موعظه، از ساعتها پند روى منبر اثرش بیشتر بود.
– طلبه ها سال چهارم یک کتابى مى خوانند به نام ” لمعه” نویسنده این کتاب که معروف به “شهید” است ؛ در زندان این کتاب را نوشته است.
– آقاى رى شهرى زمانى که وزیر اطلاعات بود مى گفت: من از خانه ام تا وزارتخانه بروم و برگردم ۴۰- ۳۰ دقیقه مى رفتم ۴۰- ۳۰ دقیقه برمى گشتم روزى یک ساعت و نیم در ماشین هستم. شروع کردم چند سالى که وزیر بودم در راه قرآن حفظ مى کنم و کل قرآن را ایشان در راه حفظ کرد.
– آزادگانى که در زندانهاى عراق قرآن حفظ کرده اند.
منبع مثال اول : خاطرات حجت الاسلام قرائتى، جلد ۲، صفحه : ۶۳
منبع بقیه ی مثالها : برنامه درسهایى از قرآن سال ۷۱، با موضوع نعمتهاى خدا ۱۶، [۲۶/ ۱۲/ ۷۱]
داستانک
شیخ عباس قمی در روز جمعه با دعوت شخصی به همراه بسیاری از طلاب به باغی رفتند بعد از احوال پرسی کتاب خود را باز می کنند و مشغول مطالعه می شوند، شخصی به ایشان عرض می کند بهتر نیست امروز را به خود استراحت دهید؟
ایشان می فرمایند: جواب خدا و امام عصر را چه دهم که مال آنان را می خورم و استراحت می کنم.
دریافت فایل pdf
تاریخ انتشار اولیه ۲۹ آذر ۱۳۹۱
توضیحاتی پیرامون رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
یکی از چیزهایی که انسان را کوچک میکند این است که عجز و ایراد خود را به دیگران بگوید.
مثلاً فرض کنید انسان از نظر مالی ضعیف است؛ هرجا که مینشیند آن را بیان میکند!
یا اینکه فرض کنید بیماری دارد هر جا که می رود بیماری خود را به دیگران میگوید.
یا اینکه مثلاً با همسر خود مشکل دارد هر جا که می نشیند میگوید همسر ما اینطور است.
این رفتار به مرور زمان انسان را کوچک می کند و ارج و قرب او را از بین می برد.
اما در مقابل اگر انسان عجز و کمبودهای خود را به خداوند متعال و ائمه علیهم السلام بگوید بزرگ می شود.
به خداوند عرض کند که خدایا من این مشکلات را دارم؛ آن وقت این موجب قرب او میشود.
یکی از مصادیق این رفتار، جناب جُون غلام اباعبدالله الحسین علیه السلام است. به حضرت عرضه داشت که آقا درست است رنگ من سیاه است اما اجازه دهید در رکاب شما شهید شوم. شاید به واسطه شما عطر خوشی بگیرم و اصل و نسب پیدا کنم.
جُون به شهادت رسید. زمانی که شهدای کربلا را دفن کردند پیکر جون را پیدا نکردند. بیستم محرم مردم دیدند از صحرای کربلا نوری به سمت آسمان میرود.
هر چه نزدیکتر میشدند دیدند بوی خوشی به مشام میرسد. وقتی رسیدند دیدند پیکر مطهر جون غلام اباعبدالله علیه السلام است. بعد از ده روز پیکرش نورانی شده بود و عطر خوشی گرفته بود.
کسی که عجز خود را به امام حسین علیه السلام بگوید اینطور او را میپذیرند.
حضرت علی علیه السلام در مناجات مسجد کوفه عجز خود را به درگاه خداوند متعال عرضه میکنند:
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمالِکُ وَاَ نَا الْمَمْلُوکُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ اِلا الْمالِکُ
این چنین است که انسان به عظمت و بزرگی می رسد.
اولین تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۶