دسامبر 1, 2018
اخلاقی, داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, ماه آبان, ماه ربیع الأول, مناسبت های شمسی, مناسبت های قمری, مناسبتی
3,858
(به بهانه ۲۳ ربیع الاول؛ سالروز ارتحال آیینه اخلاق، میرزاجوادآقا تهرانی)
داستانک:
حاج آقای امانی تعریف میکردند:
روز رحلت میرزا جوادآقا، ساعت ٢ بعدازظهر توی تاکسی نشسته بودم که یک وقت رادیو خبر فوت را اعلام کرد. تا این خبر اعلام شد یکهو راننده تاکسی زد توی سرش. به شدت منقلب شد. ماشین را کشید کنار و مدتی حالت گریه داشت.
آقای امانی میگفت: «حالا من که روحانی بودم، اینقدرتحت تاثیر قرار نگرفته بودم. برای همین یک مقدار که گذشت، از او سؤال کردم: «شما با ایشان آشنایی داشتی؟ مثلا از ارحام و خویشان ایشان یا از همسایگان مرحوم میرزا هستی؟»
گفت نه آقاجان.
گفتم پس چرا این قدر منقلب شدی؟
گفت: «من یک خاطره از ایشان دارم. خاطره ام این است که یک روز سوار دوچرخه از کوچه محل زندگی میرزا (کوچه مستشاری) رد میشدم. سر پیچ که رسیدم، ظاهرا میرزا جواد آقا هم عصازنان از آن سمت میآمدند و من متوجه ایشان نشدم. برای همین تا پیچیدم کنترلم را از دست دادم و خوردم به ایشان. من از روی چرخ افتادم پایین. ایشان هم یک طرف افتادند. حتی عمامه هم از سر ایشان افتاد. ولی هنوز بلند نشده بودم که دیدم ایشان قبل از اینکه بروند سراغ عمامهشان از جایشان بلند شدند. آمدند و پرسیدند:
پسرم طوری ات نشد؟» شروع کردند دست کشیدن روی صورت من. خاک را از روی سر و صورتم تمیز کردند.
گفتم: آقا من زدم به شما. گفتند: من هیچ طورم نیست. تو کاریت نشد؟ مشکلی برای تو پیش نیامد؟
آقای امانی میگفتند این آقا خاطره دیگری از مرحوم میرزا نداشت. گویا آنجا هم ایشان را نشناخته بود. ولی بعدها متوجه شده بود که ایشان میرزا جواد آقای تهرانی است [ روزنامه شهرآرا ۲۵ دی ۱۳۹۳]
(جهت مطالعه ۲۰ داستان کوتاه از این عالم بزرگ؛ اینجا را کلیک نمایید و جهت دریافت فایل چاپ پوستر اینجا را کلیک نمایید)
نوامبر 13, 2018
اعتقادی, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ذی الحجه, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی
3,417
(به بهانه ۹ ربیع الاول)
روز نهم ربیع الاول در فرهنگ عوام شیعه، به روز کشته شدن خلیفه دوم شهرت یافته است. آنها این امر را مسلّم می دانند که در چنین روزی خلیفه دوم به دست مردی ایرانی به نام ابولؤلؤ مجروح و مقتول می گردد.
اما به نوشته منابع تاریخی عمر بن خطاب خلیفه دوم در روز بیست و سوم ذو الحجه سال ۲۳ هجری توسط فیروز (یا پیروز) ملقب به «ابو لؤلؤ» غلام مغیره بن شعبه مجروح شد و سه روز بعد کشته شد.
برخی از منابع معتبری که قتل عمر بن خطاب را در ماه ذو الحجه ذکر کرده اند،[از ۲۲ تا آخر ذی الحجه] این کتب هستند:
مرُوج الذَهب، علی بن حسین مسعودی(متوفی ۳۴۶)، ج ۲، ص۱۳۵۲
تاریخ یعقوبی، یعقوبی(متوفی ۲۸۴)، ج ۲، ص۱۵۹
تاریخ مدینه، ابن شَبه نمیری(متوفی ۲۶۲)، ج ۳، ص۸۹۵ و ۹۴۳
تاریخ خلیفه بن خیاط، خلیفه بن خیاط عصفری(متوفی ۲۴۰)، ص۱۰۹
أخبار الطوال، ابوحنیفه دینوری(متوفی ۲۸۲)، ص۱۳۹
تاریخ کبیر، بخاری(متوفی ۲۵۶)، ج ۶، ص۱۳۸
المصنف، ابن أبی شیبه کوفی(متوفی ۲۳۵)، ج ۸، ص۴۱
تاریخ طبری، طبری(متوفی ۳۱۰)، ج ۳، ص۲۶۵
المعارف، ابن قُتَیبه دینَوری (متوفی ۲۷۶)، ص۱۸۳
فتوح، أحمد بن أعثم کوفی(متوفی ۳۱۴)، ج ۲، ص۲۳۲۹
موطأ، مالک بن انس (متوفی ۱۷۹)، ج ۲، ص۸۲۴
الآحاد والمثانی، ضحاک(متوفی ۲۸۷)، ج ۱، ص۱۰۲
المصنف، عبدالرزاق صنعانی(متوفی ۲۱۱)، ج ۱۱، ص۳۱۵
مسند احمد، احمد بن حنبل(متوفی ۲۴۱)، ج ۱، ص۵۵
طبقات الکبری، محمد بن سعد(متوفی ۲۳۰)، ج ۳، ص۳۶۴
أنساب الأشراف، بلاذری (متوفی ۲۷۹)، ج ۱۰، ص۴۳۹
المحبر، محمد بن حبیب هاشمی بغدادی(متوفی ۲۴۵)، ص۱۴
الثقات، ابن حبان(متوفی ۳۵۴)، ج ۲، ص۲۳۸
مسند ابن جعد، علی بن جعد بن عبید(متوفی ۲۳۰)، ص۱۹۵
التنبیه والإشراف، علی بن حسین مسعودی(متوفی ۳۴۵)، ص۲۵۰
استیعاب، ابن عبد البِرّ(متوفی ۴۶۳)، ج ۳، ص۱۱۵۲
المعجم الکبیر، طبرانی(متوفی ۳۶۰)، ج ۱، ص۷۰
مستدرک، حاکم نیشاپوری (متوفی ۴۰۵)، ج ۳، ص۹۲
التعدیل والتجریح، سلیمان بن خلف باجی(متوفی ۴۷۴)، ج ۳، ص۱۰۵۴
سنن کبری، بیهقی(متوفی ۴۵۸)، ج ۸، ص۱۵۰
البدء و التاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی (متوفی ۵۰۷)، ج ۵، ص۱۹۱
تاریخ مدینۀ دمشق، ابن عساکر(متوفی ۵۷۱)، ج ۴۴، ص۱۴
صفوه الصفوه، ابن جوزی(متوفی ۵۹۷)، ج ۱، ص۲۹۱
الإنباء، ابن عمرانی (متوفی ۵۸۰)، ص۴۸
اُسدالغابه، ابن اثیر(متوفی ۶۳۰)، ج ۴، ص۷۷
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(متوفی ۶۵۶)، ج ۱۲، ص۱۸
در مقابل، منبع تاریخی معتبری که به کشتهشدن عمر بن خطاب در ماه ربیع الاول اشاره داشته باشد، یافت نگردید. [کتبی که قتل خلیفه دوم را در نهم ربیع می داند از قرن ششم عقب تر نمی رود و آنچه امروزه موجود است مربوط به قرن هفتم و هشتم است.]
تاریخ اولین انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۹
دسامبر 17, 2016
امام صادق(علیه السلام), داستانی, فایل صوتی, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,316
(به بهانه میلاد امام صادق علیهالسلام)
مفضل مى گوید: محضر امام صادق (علیه السلام) رسیدم و از مشکلات زندگى شکایت کردم.
امام (علیه السلام) به کنیز دستور داد کیسه اى که چهارصد درهم در آن بود، به من داد و فرمود: «با این پول زندگیت را سامان بده».
عرض کردم: فدایت شوم! منظورم از شرح حال این بود که در حق من دعا کنى!
امام صادق (علیه السلام) فرمود: بسیار خوب دعا هم مى کنم.
و در آخر فرمود: «مفضل! از بازگو کردن شرح حال خود براى مردم پرهیز کن! اگر چنین نکنى نزد مردم ذلیل و خوار مى شوى. بنابراین براى دورى از ذلت، درد دلت را هرگز به کسى نگو».
(منبع: بحارالانوار، جلد ۴۷، صفحه ۳۴)
دسامبر 15, 2016
اخلاقی, حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), گنجینه pdf منبرک ها, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
3,089
)به بهانه میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)
و قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: إنّ الامّهات أربعه: امّ الأدویه و امّ الآداب، و امّ العبادات، و امّ الأمانیّ؛ أمّا امّ جمیع الأدویه قلّه الأکل، و أمّا امّ جمیع الآداب قلّه الکلام، و أمّا امّ جمیع العبادات قلّه الذنوب، و أمّا امّ جمیع الأمانیّ الصبر
مادر چهار قسم است:
مادر داروها، مادر ادبها، مادر عبادات، و مادر آرزوها؛
مادر داروها؛ کم خورى است،
مادر آداب؛ کم گویى،
مادر عبادات؛ کم گناهى،
و مادر آرزوها؛ صبر
منبع :مواعظ العددیه – صفحه۳۳۵
دسامبر 14, 2016
داستانی, فایل صوتی, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی
2,022
در بعضی از نقل ها روز ۱۴ ربیع روز به درک واصل شدن آن فاسق و جانی بزرگ، یزید بن معاویه است. این روز را که با فرار داعشی های ملعون از حلب – که فرزندان همین یزید هستند – مصادف شده است، تبریک عرض می کنم.
نحوه به درک واصل شدن یزید
نحوه به درک واصل شدن یزید نقل های مختلفی دارد. در اینجا نقلی از کتاب «لهوف» را عرض می کنم:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.
یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام میکنی! آن اعرابی گفت: ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
این بخشی از عذاب دنیای او است. در روایت هست که در آخرت، جایگاه یزید در تابوتی از آتش است. یعنی جایی که عذاب تمام جهنمیان از آنجاست.
دسامبر 1, 2016
اخلاقی, اعتقادی, حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ربیع الأول, ماه صفر, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
5,215
(به بهانه پایان ماه صفر)
« سخنی در باب روایت معروفی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که : “هر کس پایان صفر را به من بشارت دهد؛ بهشت را به او بشارت میدهم” »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله روایتی نقل شده که فرمودند:” من بشرنی بخروج آذار فله الجنه“
عده ای معتقد شدند آذار همان صفر است در حالی که آذار از ماههای رومی است و صفر از ماههای قمری است .
و این روایت داستانی دارد
مرحوم شیخ صدوق در کتاب ارزشمند علل الشرایع این حدیث را به صورت حدیثی مسند از ابن عباس آورده است و آن عبارت از این است که:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی در مسجد قبا در جمع عده زیادی از اصحابش فرموند” :اول من یدخل علیکم الساعه رجل من اهل الجنه“ یعنی اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می شود، مردی از اهل بهشت است.
پس چند نفر که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند و اول کسی باشند که مستحق بهشت گردند.
پیامبر که متوجه این موضوع شدند، به عده ای که در مسجد باقی مانده بودند، فرمود: “إنه سیدخل علیکم جماعه یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنه“ یعنی هم اکنون عده زیادی از در مسجد وارد می شوند، تنها کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد، او اهل بهشت است.
پس آن عده برگشته و وارد مسجد شدند در حالی که ابوذر در بین آنها بود.
پیامبر از آنان پرسید: ” فی أی شهرٍ نحن من شهور الرومیه؟” یعنی در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ تنها ابوذر گفت: یا رسول الله از ماه آذار خارج شده ایم. پیامبر فرمود: ابوذر، این را می دانستم ولیکن دوست داشتم اصحاب من مردی را که اهل بهشت است بشناسند.[علل الشرایع،ج۱ص۱۷۶]
لذا قول پیامبر صلی الله علیه و آله تنها در همان زمان و مکان به عنوان شرطی برای معرفی مرد بهشتی دارای مفهوم است و نه به معنای مطلق آن در همه زمانها و مکانها.
در حالی که همین حدیث امروزه در بین برخی شیعیان اینگونه مطرح شده است که هرکس در پایان ماه صفر در هفت مسجد را بزند و به پیامبر پایان ماه صفر را خبر دهد او اهل بهشت خواهد بود.
البته دقت به این نکته ضروریست که ماه صفر؛ ماه مصیبت خاندان اباعبدالله و نیز شهادت پیامبر و امام حسن و امام رضا علیهم السلام است ؛ اما بحث ما تحقیق درباره روایات بود
دسامبر 29, 2015
اخلاقی, امام باقر(علیه السلام), امام صادق(علیه السلام), داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
2,770
(به بهانه میلاد پربرکت پیامبر مکرم اسلام و حضرت امام صادق علیهماالسلام)
امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرمایند :
الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ …
مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکر؛ که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند… [الکافی ؛ جلد ۲ ؛ صفحه ۱۶۶]
باید ما دلسوز دیگران باشیم
مثلا :
چادر خانمی از موتور آویزان است . بوقی بزنیم و اطلاع دهیم ( نه آنکه سریع موبایلمان را در بیاوریم و از صحنه ی افتادن، فیلم بگیریم)
ماشینمان جا دارد ،چرا پیرزن و یا پیر مردی را سوار نکنیم
اگر پوست موزی دیدم . آن را با پا به کناری بزنیم
اگر سنگ در مقابل راه بود آن را کنار بگذاریم
از کنار بیمارستان عبور می کنیم ، برای سلامتی همه ی بیماران سوره ی حمدی بخوانیم
از مقابل قبرستان عبور می کنیم ؛ فاتحه بخوانیم
اگر کاری از دستمان بر نمی آید ؛ لااقل غصه بخوریم
مانند غصه ،برای مردم مستضعف و یا مردم مظلوم عراق ، فلسطین ، افغانستان، پاکستان، یمن ، بحرین، نیجریه و …
پیامبر آنقدر برای کفار دلسوزی می کرد که خداوند می فرماید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ ؛ نزدیک است جان خود را برای آنان تباه کنی !
داستانک ۱:
حجت الاسلام قرائتی می فرمودند:
آیت الله العظمى گلپایگانى سر درس بود. من نشسته بودم.
مىگفت: گاهى که متوجه مىشوم ،طلبهها کم درس مىخوانند، از غصه تب مىکنم.
گفتم: اگر بچههاى من مردود بشوند، داد مىزنم ولى تب نمىکنم.
آیت الله گلپایگانى براى پسر مردم تب مىکند، ولى من براى بچه هاى خودم تب نمىکنم. از این پیدا است که او چه سوزى دارد [برنامه درسهایى از قرآن ۰۷/ ۰۲/ ۷۴]
داستانک ۲:
شخصی تعریف می کرد : در تاکسی نشسته بودم . ناگهان موتوری با سرعتی عجیب ، از کنارمان گذشت
با خود گفتم : الان مغزش متلاشی می شود و عبرتی خواهد شد برای دیگران
دیدم سریع راننده تاکسی پولی را در آورد و داخل قلک صدقه گذاشت .
متوجه شدم، برای سلامتی آن موتور سوار این کار را کرد و فهمیدم ،چقدر دلسوز دیگران است
دسامبر 28, 2015
اخلاقی, امام خمینی (ره), امام صادق(علیه السلام), امام علی(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
2,394
(به بهانه میلاد پربرکت پیامبر مکرم اسلام و حضرت امام صادق علیهماالسلام)
مردم نوعاً علاقهمندند که آخرین سخن و گفتار پایانی شخصیتهای بزرگ و انسانهای قدّیس را بدانند و کدام شخصیت همانند رسول خداست و چه کسی به پایهی کمالات آن بزرگوار میرسد و چه کسی استکه نخواهد آخرینکلام پیامبراکرم وسخن پایانی حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله را بداند و بفهمد؟
جابر بن عبدالله میگوید: کعب الاحبار از عمر پرسشکرد: «آخرین سخن پیامبر چه بود؟» او گفت: «از علی علیه السلام بپرس!» کعب به نزد حضرت علی علیه السلام آمد و همین پرسش را از آن حضرت نمود. علی علی علیه السلام فرمود:
اسندت رسول الله الی صدری فوضع رأسه علی منکبی فقال: الصلاه الصلاه
رسول خدا را به سینه خود گرفتم پس سر مبارکش را بر دوش من گذاشت و فرمود: نماز، نماز. [فضائل الخمسه من الصحاح السته ؛جلد ۳ صفحه ۳۸ ]
آخرین توصیه امام صادق نیز نماز است
قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ علیه السلام: لَمَّا حَضَرَ أَبِیَ الْوَفَاهُ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاهِ.
امام کاظم علیه السلام می فرمایند:پدرم در هنگام مرگ وصیت کرد ما را و فرمود:شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد [ وسائل الشیعه،جلد ۴ ، صفحه ۲۴]
داستانک:
داماد حضرت امام خمینی(ره) می گوید: حضرت امام ، روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل می کردند که (اگر کسی نمازش را سبک بشمارد، از شفاعتشان محروم می شود.) من یک بار به ایشان عرض کردم: (سبک شمردن نماز شاید به این معنی باشد که شخص نمازش را یک وقت نخواند و یک وقت نخواند.) گفتند نه این که خلاف شرع است. منظور امام صادق علیه السلام این بوده است که وقتی ظهر می شود و فرد در اول وقت نماز نمی خواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است. [ هزارو یک نکته درباره نماز حکایت ۷۲۷]
دسامبر 24, 2015
اخلاقی, امام خمینی (ره), داستان های علما, داستانی, روان شناسی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده
2,311
(به بهانه دهم ربیع الاول سالروز ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه سلام الله علیها )
اگر انسان می خواهد فرزندانی مطیع و خوب داشته باشد ؛ قدم اولش این است که به مادرِ بچه ها یعنی همسرش احترام بگذارد ( و برای خانمها ؛ به پدر بچه ها)
نمی شود زن و مرد همیشه در حال بی احترامی به هم باشند ، و بخواهند فرزندانشان به آنان احترام بگذارند
مثال اول: پدر، به بچه ها گفته است، داخل اتاق بازی نکنید و بچه ها بازی می کنند ، بعد پدر بیاید و به بچه اش بگوید : چرا داخل اتاق بازی کردی
فرزند جواب دهد: مادر اجازه داده و پدر بگوید : مادرت غلط کرده
به نظر شما این بچه وقتی بزرگ شد ، با پدر و مادرش چگونه برخورد می کند
داستانک ۱:
خانم فریده مصطفوی،دختر حضرت امام خمینی رحمت الله علیه می گوید :
یادم می آید بچه که بودم و با توپ توی اتاق بازی می کردم توپ را زدم وشیشه شکست , امام با ناراحتی آمدند که ما را تادیب کنند که چرا این کار را کرده ایم ؟
من گفتم: خانم به ما گفتند در اتاق بازی کنید ,عیبی ندارد . تا من این را گفتم , ایشان هیچ نگفتند و سرشان را پایین انداختند و از اتاق بیرون رفتند [برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمت الله علیه جلد ۱ صفحه ۸۰ ]
مثال دوم :
هنوز همسر انسان سر سفره نیامده ؛ مردِ خانه غذا را تمام می کند
داستانک ۲:
خانم فاطمه طباطبایی, عروس حضرت امام می گویند:
احترام امام به خانم بسیار زیاد بود و تا آخرین ساعات عمرشان این احترام در اعمال و رفتارشان مشهود بود و به همه حتی پسرشان نیز حفظ این روحیه را توصیه می کردند.
تا وقتی که خانم سرسفره نمی آمدند، خودشان دست به غذا نمی زدند.
گاهی که ما زودتر دست به غذا می بردیم نمیگفتند: چرا صبر نمی کنید؟ می گفتند: خانم نیامدند؟
چند بار ایشان را صدا می زدند. گاهی خانم می آمدند و میگفتند: آقا،آخر من مهمان دارم، شمابخورید، من باید غذا را بکشم بعدا می آیم.
این رفتار امام در همه اثر می گذاشت [کتاب زندگی به سبک روح الله – جلد ۱ – صفحه ۲۰]
دسامبر 20, 2015
اخلاقی, اعتقادی, امام صادق(علیه السلام), داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
3,457
(به بهانه نزدیکی به ۹ ربیع)
وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا»
بخدمت حضرت صادق علیه السّلام عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما مىبینیم در مسجد مردى را که فاش دشنام بدشمنان شما میدهد و نامشان میبرد، آن حضرت فرمود: چه مرض دارد خدا لعنتش کند ما را در معرض اذیت میاندازد[ اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷]
داستانک:
حضرت آیت الله العظمی مظاهری می فرمودند: روزی در هنگام درس استاد ما آیت الله مرعشی نجفی خاطره ای بیان کردند که:
پدر من از علمای نجف بوده یک شاگرد سنی داشت، این فرد میخواست برود کردستان و کرمانشاه، با پدر من خداحافظی کرد و رفت، پدر من آمد ایران و رفت مشهد، در زمان برگشت قافله ما غروب به کرمانشاه رسید، من خیلی وحشت کردم که حالا چه میشود، آن وقت وضع کرمانشاه و وضع کردستان به خاطر شیعه و سنیگری خیلی بد بود، ناگهان آن شاگرد من پیدا شد، خیلی با من گرم گرفت و بالاخره با زور و رودربایستی من را خانه برد خیلی هم خدمت کرد به من، بعد آخر شب به من گفت: آقا ما یک جلسهای داریم شما بیاید برویم توی این جلسه، گفتم میآیم،
خلاصه مرا بردند توی آن جلسه، وقتی نشستم توی جلسه، دیدم این سبیل گُندهها، سبیل کشیدهها میآیند، تعجب کردم، چه خبر است، یک وقت مَنقَلی پر از آتش که آتش زغالی که اَلُو داشت، اینرا هم آوردند، یک مجمع را هم آوردند گذاشتند روی این آتشها، روی این منقل .من تعجب کردم، ترس هم منرا گرفته بود که اینها چه کار میخواهند بکنند، یکوقت دیدم یک جوانی زیر غُل و زنجیر، قیافهای شبیه مردم همدان داشت، آوردند.
یک سفره چرمی هم پَهْن کردند، او را نشاندند روی سفره چرمی و کسی با یک ضربت گردنش را زد، آن مجمع که داغ بود گذاشتند روی گردن اینکه خون بیرون نیاید، غُل و زنجیرها را هم باز کردند این هی دست و پا میزد اینها هم قاه قاه میخندیدند. من غش کردم.
بالاخره قضیه تمام شد و من در حال غش بودم، کمکم مَرا به هوش آوردند اما آن موقعی که نزدیک بود به هوش بیایم میدیدم با هم زمزمه دارند، این شیعه است اینرا هم بیاورید دومیاش باشد، آن طلبه میگفت: نه بابا من درس پیش ایشان خواندم، این از آن سنیهای داغ است معلم من بوده، بالاخره من را نجات داد، آمدیم خانه، وقتی من حال آمدم، این طلبه به من گفت: آقا من سنی هستم، اما مُرید شما هستم، میدانید شما را خیلی دوست دارم، نمیخواستم ناراحتتان کنم، اما بُردم آنجا یک پیام بدهید به علمای نجف و پیام این، که شما عُمَرکُشون کنید ما هم اینجور میکنیم، ما رسممان است یک شیعه را یک جایی پیدا میکنیم زندانیاش میکنیم غُل و زنجیر میکنیم تا شب چهارشنبه، شب چهارشنبه همه ما جمع میشویم برای رضایت خدا، قربه الی الله اینرا میآوریم و این بلا را به سرش میآوریم که تو دیدی. [ درس اخلاق آیت الله مظاهری در تاریخ ۲۳ فروردین ۸۵٫ شماره درس ۳۰۰]
دسامبر 20, 2015
اخلاقی, اعتقادی, امام حسن(علیه السلام), امام حسین(علیه السلام), امام صادق(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, منبرک های روایی
6,212
(به بهانه نزدیکی به هفته وحدت)
سوال:
روایتی است از حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام که فرموده اند هرکس در نماز جماعت به امام جماعت اهل سنت اقتدا کند ، از ثواب اقتدا به رسول الله صلی الله علیه و آله بهره مند خواهد شد .
سوال این است :
اولا – آیا این حدیث و روایت صحیح است یا خیر ؟
ثانیا – منبع این حدیث در کدام یک از کتب معتبر آمده است ؟
ثالثا – آیا علمای وهابیت از اهل سنت محسوب می شوند؟
پاسخ:
روایات فراوانى بر مطلوب بودن شرکت در نماز جماعت اهل سنت دلالت دارد. از جمله آنها روایتی است که در سوال آمده است. در این روایت که از حیث سند صحیح و معتبر است؛ امام صادق علیه السلام می فرماید:
مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ (۱)
«هرکس با اهل سنت، در صف اوّل آنها نماز بگزارد، مانند کسى است که پشت سر رسول اللّه صلی الله علیه و آله در صف اوّل نماز گزارده است
مرحوم شیخ حر عاملی نیز در کتاب وسائل الشیعه بابی را به روایات داله بر استحباب شرکت در نماز جماعت اهل سنت و شرکت در صف اول نماز آنها إختصاص داده است.(۲)
هدف از جواز این عمل و استحباب و فضیلت آن این است که این عمل موجب جلب دوستى اهل سنت و موجب وحدت کلمه و اتحاد بیشتر مسلمانان می گردد.
بسیاری از فقها از جمله حضرت امام خمینی رحمت الله علیه طبق روایاتی که در این باب آمده به تقیه مداراتی با اهل سنت حکم کرده است. (۳) تقیه مداراتی یکی از اقسام تقیه است که در این نوع تقیه ترس از ضرر مالی و جانی مطرح نیست. بلکه تقیه ای است که برای جلب دوستی و ایجاد وحدت با اهل سنت مدارا می گردد.
اما در خصوص سؤال پایانی شما باید بگوییم که امام جماعت مساجدی مانند مسجدالحرام و مسجدالنبی نیز گرچه جزء علمای وهابی هستند. اما از این روایات خارج نیستند
در روایتی از امام کاظم علیه السلام نقل شده که امام حسن و امام حسین علیهما السلام پشت سر مروان بن حکم نماز می خواندند. صَلَّی حَسَنٌ وَحُسَیْنٌ خَلْفَ مَرْوَانَ وَنَحْنُ نُصَلِّی مَعَهُم (۴)
مروان بن حکم همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وی را ملعون بن ملعون (۵) نامیده بود. وی بعد از صلح امام حسن با معاویه از سوی معاویه والی و حاکم مدینه شده بود. امامت جمعه و جماعات در صدر اسلام از جایگاه بسیار مهمی برخوردار بوده است بطوری که معمولاً حاکمان و والیان هر شهر این منصب مهم را در اختیار خود داشته و با حضور دائم خویش از این منصب محافظت می کردند.
داستانک:
پسر دکتر احمد توکلی (نماینده مجلس) می گوید:
بهار سال ۱۳۷۳، بنده، پدرم، آقای مهندس محمود فرشیدی وزیر آموزش و پرورش دولت نهم و جناب آقای علی صفار، مدیر محترم مدرسه راهنمایی معلم در منطقه ۲ تهران، به محضر شادروان آیتالله بهجت مشرف شدیم.
پدرم از آیت الله بهجت پرسید: بنده در دانشگاه ناتینگهام انگلستان درس میخوانم. آنجا دانشجویان عرب که همه سنی هستند، از دانشگاه، فضایی برای اقامهی نماز جماعت خواستهاند و دانشگاه نیز جایی را به آنها اختصاص داده است. بنده نماز اول وقت را پشت سر آنان به جماعت میخوانم. آیا اعاده نماز واجب است؟
مرحوم آیتالله بهجت فرمودند: « نه تنها اعاده نماز واجب نیست، بلکه نماز خواند پشت سر آنها، ثوابش از شمشیر زدن در رکاب رسول خدا در صف اول جنگ احد بیشتر است».
سپس بعد از مکثی افزودند: «اگر ما شیعیان و امامانمان اینگونه عمل نمیکردیم، پنج شیعه آنروز اکنون صدوپنچاه میلیون شیعه نبود»(۶)
پی نوشت ها:
۱٫ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه ق، ج۳، ص ۳۸۰.
۲٫ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، سال ۱۴۰۹ هـ.ق، ، ج۸، ص ۲۹۹.
۳٫ امام خمینی، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى ، ۱۴۲۲ق،ص ۵۲۲.
۴٫ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، سال ۱۴۰۹ هـ.ق، ج۸، ص ۳۰۱.
علیبن جعفر در کتاب خود از برادرش امام موسی کاظم (ع) نقل میکند که آن حضرت فرمود: امام حسن و امام حسین علیهما السلام پشت سر مروان نماز خواندهاند و ما نیز با آنها نماز میخوانیم.
۵٫ علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، سال ۱۴۰۴ هـ ق، ج۶۲، ص ۲۳۷.
۶٫ کتاب بصیرت لازمه تبری صفحه ۴۱ به نقل از سایت الف متعلق به دکتر احمد توکلی
ژانویه 19, 2014
قرآنی, ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی
1,414
(به بهانه ۱۷ ربیع الاول ، روز ولادت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله)
وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ [ نور ۲۲]
باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟!
انسان باید دیگران را ببخشد.
مگر ما ادعای پیروی از پیامبر مکرم اسلام را نداریم ؛ مگر پیامبر را اذیت نمی کردند؛ مگر به پیامبر نگفتند:
تو مجنونی : وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ [الدخان : ۱۴]
تو ساحری دروغگویی : هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ [ص : ۴ ]
تو شاعرِ مجنونی: لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ [الصافات : ۳۶]
تو پیامبر نیستی : لَسْتَ مُرْسَلاً [الرعد : ۴۳]
تو پیامبر نیستی چون غذا می خوری: ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ [الفرقان : ۷ ]
تو پیامبر نیستی چون در بازار راه میروی: وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ [الفرقان : ۷]
گروهی این قرآن را به تو املا کرده اند: اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ [الفرقان : ۵]
تیمی به تو در این قرآن کمک می کنند : أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ [الفرقان : ۴]
و . . .
با اینهمه توهین و اذیت های مختلف، فتح مکه صورت گرفت؛ حال تمام اینها اسیر پیامبرند. یکی از مسلمانان بالای کوه می رود و می گوید : الیوم یوم الملحمه «امروز روز انتقام است»
پیامبر او را توبیخ می کند و می فرماید: الیوم یوم المرحمه « امروز روز رحمت است »
ژانویه 18, 2014
امام صادق(علیه السلام), ماه ربیع الأول, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
3,467
(به بهانه ۱۷ ربیع الاول ، روز ولادت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله)
امام صادق علیه السلام در روایتی که خلاصه آن را می آوریم می فرمایند:
در صبیحه ولادت آن جناب، هر بتی که بر روی زمین بود، بر رو در افتاده بود و ایوان کسری بلرزید و چهارده کنگره از آن ساقط شد و دریاچه ساوه، آبش فرو رفت و در وادی (سماوه) آب جاری شد و آتشکده فارس خاموش شد و حال آنکه هزار سال بود که خاموش نشده بود و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و منتشر گردید تا به مشرق عالم رسید و سریر هر سلطانی از سلاطین دنیا در آن صبح سرنگون شده بود و در آن روز، هیچ سلطانی نتوانست تکلم کند و تمامی گنگ شده بودند و علم کهنه و سحر سحره باطل شد و هر کاهنی که بود میان او و همزادش – که خبرها به او می گفت – جدائی افتاد و ابلیس در آن وقت صیحه زد و ابالسه خود را جمع کرد.
ابالسه گفتند: ای سید ما! چه ترا به فزع در آورده؟ گفت: وای بر شما همانا حادثه عجیبی در زمین واقع شده که از زمان رفع عیسی (ع ) تا به حال واقع نشده. بروید و بگردید ببینید چه واقع شده برای من خبر آرید.
برفتند و برگشتند و گفتند: چیزی نیافتیم.
ابلیس گفت: استعلام این امر، کار من است، پس فرو رفت در دنیا و جولانی کرد تا بر حرم مکه رسید. دید که اطراف حرم را ملائکه فرا گرفته اند. خواست داخل حرم شود، او را صیحه زدند؛ برگشت و از طرف کوه (حرا) داخل شد. جبرئیل او را صیحه زد که بر گرد، لعنت خدا بر تو باد.
گفت: ای جبرئیل! از تو سؤالی دارم ، بگو که امشب چه حادثه رو کرده؟
فرمود: ولادت محمد صلی الله علیه وآله واقع شده.
گفت از برای من در او نصیبی هست؟ فرمود: نه.
گفت: در امت او، من بهره دارم؟ فرمود: بلی.
گفت: راضی شدم.
[ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۱۵، ص: ۲۵۹]
نکته:
یکی از بهترین اعمال روز ولادت پیامبر اکرم “روزه” گرفتن است و از برای آن ، فضیلت بسیار است و روایت شده که هر که این روز را روزه بدارد، ثواب روزه یکسال برای او، نوشته شود، و روزه ی این روز، یکی از چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه، ممتاز است .
(متن عربی روایت را در بخش نظرات این مطلب ببینید)