سپتامبر 5, 2016
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, فایل صوتی, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ذی الحجه, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,637
(به مناسبت ماه ذی الحجه و موسم حج)
از پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) نقل شده است:
لَرَدُّ دانَقٍ من حَرامٍ یَعْدِلُ عندَ اللّه ِ سُبحانَهُ سَبعینَ ألفَ حجّهٍ مَبْرورَهٍ.
هر آینه، ردّ کردن یک دانگ (یک ششم درهم) حرام، نزد خدا برابر است با هفتاد هزار حجّ پذیرفته.
[مستدرک الوسائل ج : ۱۲ ص : ۱۰۵]
امسال ما محروم شدیم از رفتن به حج، اما اگر این عمل را انجام بدهیم ثوابی برایمان نوشته میشود معادل ثواب هفتاد هزار حج قبول شده.
ما در روز میتوانیم ده ها بار این کار را انجام بدهیم. گاهی وقتها انسان یک حج میرود معلوم هم نیست آخر قبول شدهاست یا نه. هر کس یک دانگ، یعنی یک ششم درهم پول حرام (با پول الان مثلا دو هزار تومان) را رد کند در پیشگاه خداوند معادل هفتاد هزار حج قبول شده است.
اگر لقمه حرام وارد بدن شد، کار را یکسره میکند، کار را تمام میکند.
داستانک:
شخصی به نام شریک بن عبدالله نخعی بود که از علمای بزرگ زمان خود بود.
مهدی بن منصور عباسی به او گفت: من میخواهم قاضی القضاتی حکومت اسلامی را به شما بدهم.
شریک بن عبدالله گفت: من قبول نمیکنم؛ چون شما حاکم ظالمی هستی، قاضی القضاتی شما هم ظلم است.
گفت: خوب حداقل معلمی بچههای من را قبول کن.
گفت: بچه های تو هم یکی هستند مثل تو؛ درست نمیشوند.
گفت: این دو تا را که قبول نکردی حداقل یک روز ناهار به منزل ما بیا. در قصر یک روز مهمان ما باش.
گفت: باشد؛ این یکی را قبول می کنم.
مهدی بن منصور هم حرام ترین غذاها را آماده کرد و برای شریک بن عبدالله آورد.
غذا که تمام شد، شریک بن عبدالله رو کرد به مهدی بن منصور و گفت: شما به من یک پیشنهادی هم داده بودی.
گفت: بله قاضی القضاتی.
شریک گفت: خوب قبولش کردم!
اما این را که با دست راستم گرفتم؛ دست چپم خالی است. یک پیشنهاد دیگر هم دادی.
گفت: تربیت فرزندانم. گفت: آن را هم قبول کردم!
این ماجرا گذشت و بعد از مدتی، خزانه دار، حقوق شریک بن عبدالله را کمی دیر داد. شریک بن عبدالله خیلی اعتراض کرد.
خزانه دار گفت: تو مگر به ما گندم فروخته ای که اینقدر از ما طلبکاری؟
شریک گفت: از گندم مهمتر فروختم؛ من دینم را به شما فروختم.
لینک مطلب در تلگرام
سپتامبر 3, 2016
اخلاقی, امام علی(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, فایل صوتی, ماه ذی الحجه, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
2,198
(به بهانه اول ذی الحجه، سالروز ازدواج مقدس حضرت علی و حضرت زهرا علیهماالسلام)
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَهِ فَلاَ یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ.
[حکمت ۱۵۹ نهج البلاغه]
کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را که به او سوء ظن پیدا کرده ملامت کند.
یعنی ما نباید خودمان را در مظان اتهام قرار بدهیم.
یکی از مسایلی که خانواده ها را مورد هجمه قرار می دهد و بین زن و شوهرها اختلاف درست می کند رعایت نکردن این مسأله است؛ هر یک از آقا یا خانم برخوردی میکنند، که در نتیجه به هم سوءظن پیدا می کنند.
به عنوان مثال:
گوشی آقا ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب زنگ می زند. آقا میرود در گوشه ای آرام شروع میکند به صحبت کردن. بعد که تمام می شود خانم میپرسد: کی بود؟ می گوید: هیچکس.
مرد نیت بدی ندارد، با خود میگوید: «الان اگر به خانم بگویم باز می خواهد بگوید این که بود، آن که بود؛ هیچ نگویم بهتر است.»
و یا اینکه
به او زنگ می زنند و او سریع شماره را پاک میکند. خانم هم سوءظن پیدا میکند .
یا مثلا روی گوشی رمز میگذارند. بین آقا و خانم این حرفها نیست. رمز گوشی ما را همسرمان باید بداند، رمز گوشی خانم را هم آقا باید بداند. ما چیز مخفی که از هم نداریم.
یا اینکه بعضی شماره ها را با اسم دیگری ذخیره میکنند.
و یا
ماهواره برای خانهاش میخرد. به خانمش میگوید که ما فقط برای شبکه های استانی خریدهایم. وقتی خانم در خانه نیست، هی با خود میگوید نکند جاهای دیگری دارد میرود.
ما نیت بدی نداریم، اما خودمان را داریم در مظان اتهام قرار میدهیم. ما که کار بدی انجام نمیدهیم. پس چرا اینقدر مخفی کاری در خانه انجام میدهیم؟ اینها زندگیها را از بین میبرد. زندگیها را سرد میکند.
داستانک:
پیامبر اکرم در حال اعتکاف بود . زنی آمد و مدتی با ایشان صحبت کرد و بعد برخاست و رفت .
در این هنگام دو نفر از اصحاب از کنار پیامبر عبور کردند و به آن حضرت سلام نمودند .
فوراً پیامبر خدا فرمود:این زن صفیه ،همسرم بود
آن دو عرض کردند ای رسول خدا ما به شما شک نداشتیم
پیامبر فرمود: شیطان (مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.
فَقَالَ:إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ، وَإِنِّی خَشِیتُ أَنْ یُقْذَفَ فِی قُلُوبِکُمَا شَیْئًا أَوْ قَالَ:شَرًّا
[محجه البیضاء؛ جلد ۵ ؛ صفحه ۶۷]
لینک مطلب در تلگرام
سپتامبر 1, 2016
اخلاقی, امام جواد(علیه السلام), داستانی, ماه ذی القعده, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,640
(به بهانه شهادت امام جواد علیه السلام)
از امام جواد علیه السلام منقول است که میفرمایند:
«مَنِ استَحسَنَ قَبیحا کانَ شَریکا فیهِ»؛
[بحار الأنوار ، ج ۷۵ ، ص ۸۲]
هر کس یک کار قبیح و بدی را تحسین کند مثل این است که آن گناه را انجام داده است.
لازم نیست ما حتما خودمان گناه را انجام بدهیم همین که گنهکار را تحسین هم بکنیم کافی است!
در سوره مبارکه شمس خداوند میفرماید:
«فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها؛ (آیه ۱۴)
قوم ثمود تکذیب کردند و شتر را پیکردند.»
مگر همه آنها شتر را پی کردند ؟؟؟
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: یکی از آنها شتر را پی کرد. اما چون بقیه راضی بودند آنها هم در گناه شریکاند.
گاهی ما یک تحسین کوچکی میکنیم:
به عنوان مثال:
طرف می آید می گوید: جنس های بنجل را امروز به قیمت روز به مردم قالب کردم. ما هم میگوییم: ماشاء الله! خوب ما هم در آن شریکیم.
یا اینکه فردی میگوید: ما در دوران عقد بچهدار شدیم، دیدیم زشت است سقطش کردیم. ما هم میگوییم: کار خوبی کردی! خوب ما هم قاتلیم؛ فرقی نمیکند.
و یا
در تلویزیون میشنویم که میگویند: «مردم یمن امروز اینطور شدند»؛ و میگوییم: حقشان است! ما هم در تمام گناه این سعودیها شریک هستیم.
یا اینکه «برای مردم غزه این اتفاق افتاد»؛ میگوییم: حقشان است! ما هم در گناه آنها شریکیم.
از آن طرف اگر بگوییم: خدا لعنت کند اسراییلیها را، خدا لعنت کند آمریکاییها را، خدا لعنت کند این سعودیها را، ما هم در ثواب مبارزه با آنها شریک میشویم.
گاهی فقط یک لبخند به طرف مقابل می زنیم؛ اگر ما این لبخند ها را نمیزدیم، امروز این قدر گناه در جامعه عادی نمیشد.
طرف محجبه بوده، حالا حجابش را کنار گذاشته است، میگوییم: چقدر لباس به تو میآد.
اگر تا آخر عمر این فرد گناه بکند ما در آن شریکیم. چون ما از کار او تعریف کردیم.
چرا ما در زیارت عاشورا چند بار اینها را میگوییم: « وَشٰایَعَتْ وَبٰایَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ»، « و اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ »؟
یعنی کسانی که نگاه کردند، کسانی که راضی بودند، کسانی که لجام زدند بر اسب، کسانی که سم اسب شما را آماده کردند، همه آنها را خدا لعنت بکند.
داستانک:
یک کسی را میخواستند اعدام کنند، که از دزدهای بنام بود. گفتند: درخواستی نداری؟
گفت: چرا؛ دوست دارم مادرم بیاید با مادرم صحبتی بکنم.
گفتند: خوب اشکالی ندارد، مادر بیاید.
مادر آمد. گفت: پسرم چه می خواهی؟
گفت: مادر دوست دارم زبانت را دربیاوری بگذاری در دهان من؛ من همین آرزو را دارم.
مادر هم گفت: باشه. زبان را درآورد. این فرزند شروع کرد گاز گرفتن زبان مادر.
آمدند او را گرفتند و گفتند: ای دیوانه چکار می کنی؟
گفت: این مادر باعث شد امروز من کنار چوبهدار بیایم.
بچه که بودم یک عدد تخم مرغ دزدیدم آوردم خانه. مامانم گفت: بارک الله.
اگر آن بارک الله را مادر نمیگفت و یک سیلی در دهانم می زد امروز من اینجا کشیده نمیشدم.
آن تخم مرغی که آن روز دزدیدم، امروز شتر مرغ دزد شدم.
لینک مطلب در تلگرام
آگوست 20, 2016
اخلاقی, حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), گنجینه pdf منبرک ها, ماه ذی القعده, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,775
(به بهانه یکشنبه ذی القعده)
در روز یکشنبه ماه ذی القعده نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که خلاصه اش آن است که هر که آن را بجا آورد
توبه اش مقبول
گناهش آمرزیده شود
طلبکاران او در روز قیامت از او راضى شوند
با ایمان بمیرد
دینش گرفته نشود
قبرش گشاده و نورانى گردد
والدینش از او راضى گردند
مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد
توسعه رزق پیدا کند
ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند
به آسانى جان او بیرون شود
و کیفیت آن چنان است که در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد ( ۲ نماز دو رکعتی)در هر رکعت حمد یک مرتبه ، و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سه مرتبه، و معوذتین (سوره ی فلق و ناس)یک مرتبه، و بعد از اتمام چهار رکعت هفتاد مرتبه استغفار کند (بگوید استغفروا الله) و بعد یک مرتبه بگوید لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ و بعد از آن بگوید یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ
[ مفاتیح الجنان ، اعمال ماه ذی القعده ]
آگوست 17, 2016
امام رضا(علیه السلام), داستانی, دفاع مقدس, ماه ذی القعده, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
1,435
داستانک:
محمد، پیش از هر عملیات، برای نیروهای گردان یا رسول الله(ص)، گوسفندی قربانی میکرد. عملیات هم که تمام میشد، از خود جبهه، یکراست به پابوسی آقا امام رضا(ع) میرفت، زیارتی میکرد و برمیگشت آمل. عاشق و دلداهی آقا علیبن موسیالرضا(ع) بود. مدتی در جوار آقا میماند و دوباره عازم جبهه میشد.
زمستان سال ۶۲ برای محمد تیموری، اتفاقی افتاد که دیگر نتوانست، به پابوسی آقا امام رضا(ع) برود و این بار، دست خالی به خانه بازگشت. هنوز چند روزی از مرخصیاش نگذشته بود که حاج «حسین بصیر» خبری از او گرفت. … حاجبصیر به محمد گفت: «دارم راهی جبهه میشوم. انشاءالله عملیاتی در پیش است.»
محمد که دلش تمام وقت توی جبهه بود، دست حاجبصیر را بوسید و گفت: «تنهایی شرط رفاقت نیست، باهم میرویم.»
… مادر را بوسید و گفت: «مادر! اجازه بده، این بار را با حاجحسین بروم جبهه. انشاءالله وقتی برگشتم، میبرمت به پابوسی امام رضا(ع). این حاج بصیر هم ضامن.»
حاجی لبخندی زد و مادر هم قبول کرد.
محمد دست مادر را بوسید و گفت: «سرم برود، قولی که میدهم نمیرود مادر.»
مادر راضی شد و محمد با حاجحسین عازم جبهه شد. گذشت و مدتی بعد، عملیات «بدر» آغاز شد، اما پس از پایان عملیات، محمد نتوانست به مرخصی برود و به قولی که به مادرش داده بود، عمل کند.
محمد در بیستوسوم اسفند ۶۲ در عملیات بدر شهید شد و پیکرش در معراج الشهدای اهواز، بدون هماهنگی یکراست به مشهد رفت. ازطرفی هم، خبر شهادت محمد تأیید شده بود، اما پیکرش نبود. هیچکس نمیدانست چه اتفاقی افتاده و محمد، مفقود اعلام شد.
شهدا را در حرم امام رضا(ع) طواف میدادند و محمد هم توی تابوت، مهمان آقا امام رضا(ع) بود. همانجا حاجآقا «ابراهیمی»، روحانی آملی و از بستگان محمد، نام «محمد تیموری» را روی تابوت دیده بود، اما فکرش را نمیکرد که این محمد، همان همشهری و فامیل خودش باشد. حتی ذرهای هم شک نکرده بود. بعد از طواف و تشییع جنازه، تابوت محمد به معراج شهدای مشهد رفته بود.
چند روز پس از این اتفاق، حاجآقا ابراهیمی به آمل بازگشت و متوجه شد که محمد تیموری در عملیات بدر شهید و جسدش مفقود شده است. سریع به منزل شهید تیموری رفت و قصهی طواف تابوتی به نام محمد تیموری را تعریف کرد.
مادر محمد با خانوادهاش همراه با حاجآقا ابراهیمی یکراست به مشهد رفتند. همانطور که محمد به مادرش قول داده بود، مادر نیز به پابوس آقا علیبن موسیالرضا(ع) رفت. سپس برای شناسایی پسرش به معراج شهدا رفت. مادر وقتی پیکر محمد را دید، گفت: «این محمد من است، خودش است. آمده مشهد تا به عهدی که با مادرش بسته، وفا کند.»
بعد هم با پیکر محمد به آمل برگشتند.
شهید «محمد تیموری» فرمانده گردان «یا رسولالله(ص)» لشکر ویژه خطشکن «۲۵ کربلا»، روز ۱۲ فروردین ۶۳، در مراسم باشکوهی در آمل تشییع و به خاک سپرده شد.
[کتاب کبوتران حرم صفحه ۵۴]
آگوست 16, 2016
اخلاقی, اعتقادی, امام رضا(علیه السلام), گنجینه pdf منبرک ها, ماه ذی القعده, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,962
(به بهانه میلاد با سعادت امام رضا علیه السلام)
وَ رُوِیَ أَنَّهُ کَانَ فِی الْکَنْزِ الَّذِی حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى لِلْغُلَامَیْنِ مَکْتُوبٌ
عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَفْرَحُ وَ یَضْحَکُ
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْحِسَابِ کَیْفَ یُذْنِبُ
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ عَرَفَ الدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا بِأَهْلِهَا کَیْفَ یَطْمَئِنُّ عَلَیْهَا
امام رضا علیه السلام می فرمایند:
در آن گنجى که خدا براى دو کودک یتیم حفظ و نگهدارى می کرد (که در داستان حضرت موسی و حضرت خضر در سوره کهف آیات ۶۰ تا ۸۲ آمده است)نوشته بود:
۱٫ در شگفتم از کسى که یقین به مرگ دارد چطور می خندد و شادمان است،
۲٫ در شگفتم از کسى که یقین به قیامت دارد چطور معصیت می کند،
۳٫ در شگفتم از کسى که یقین به مقدرات الهى دارد چرا غمگین و افسرده خاطر است،
۴٫ در شگفتم از کسى که دنیا و دگرگونى او را میداند چطور مطمئن به آن میباشد
[إرشاد القلوب إلى الصواب ؛ جلد ۱؛صفحه ۱۱۳ الباب الحادی و الثلاثون فی الحزن و فضله …..]
آگوست 8, 2016
امام رضا(علیه السلام), ماه ذی القعده, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
2,447
(به بهانه روز ۲۵ ذی القعده، روز دحوالارض)
در مطلب قبل، درباره ی ثواب بسیار زیاد و ممتاز روزه در روز دحوالارض ، بحث شد، و بیان شد روزه در روز دحوالارض از روزه تمام عمر بیشتر است
اما نکته اینجاست که با وجود اینکه روزه در روز دحوالارض معادل روزه در تمام عمر است و بلکه بیشتر، اما عمل دیگری وجود دارد که شاید ثوابش از روزه و شب زنده داری در دحوالارض بیشتر است و ما از آن غافل مانده ایم
شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان ، در اعمال روز دحوالارض در آخرین خط این اعمال می نویسد:
« و بدان که میر داماد رحمه الله در رساله اربعه ایام خود در بیان اعمال روز دحو الارض فرموده که زیارت حضرت امام رضا علیه السلام در این روز افضل اعمال مستحبه و آکد آداب مسنونه است »
[ مفاتیح الجنان – اعمال ماه ذی القعده]
آگوست 7, 2016
امام علی(علیه السلام), ماه ذی القعده, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
2,505
(به بهانه نزدیکی به ۲۵ذی القعده ، روز دحوالارض)
ما، به شخصی که می خواهد کار بزرگی را در مدت کوتاهی انجام دهد می گوییم: “راه صدساله را نمی توان در یک شب طی کرد”
اما امروز می خواهیم راهی را بگوییم که می شود “راه صد ساله را می توان یک شبه طی کرد”
از امیر مومنان حضرت علی علیه السلام نقل شده است:
«نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صدساله رسیده است؛ عبادت صد سالهای که روزهای آن را به روزه و شبهای آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم آیند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواستههای آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل میشود که نود و نه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت». [اقبال صفحه ۳۱۲ ؛ المراقبات، صفحه ۱۸۶]
و در روایتى روزه روز دحوالارض مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است [مفاتیح الجنان اعمال ماه ذی القعده]
روزه روز دحوالارض ؛ جزء روزه های ممتاز در سال است و جزء ۴ روزی است که هیچ روزی مثل آنها نیست، و آن ۴ روز:
۱- روز ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
۲- روز مبعث
۳- روز عید غدیر
۴- روز دحوالارض [برگرفته از کتاب رساله أربعه أیّام ؛ مرحوم میرداماد]
آگوست 7, 2016
اخلاقی, حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), گنجینه pdf منبرک ها, ماه ذی القعده, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
2,867
(به بهانه یکشنبه ذی القعده)
آیا می خواهیم توبه ای مقبول داشته باشیم؟
آیا می خواهیم گناهانمان آمرزیده شود ؟
آیا می خواهیم طلبکاران ما در روز قیامت از ما راضى شوند ؟
آیا می خواهیم با ایمان بمیریم ؟
آیا می خواهیم هنگام مرگ ،دینمان گرفته نشود ؟
آیا می خواهیم قبرمان گشاده و نورانى گردد ؟
آیا می خواهیم والدینمان از ما راضى گردند ؟
آیا می خواهیم مغفرت شامل حال والدین ما گردد؟
آیا می خواهیم ذریه و نسل ما آمرزیده گردند ؟
آیا می خواهیم توسعه رزق پیدا کنیم ؟
آیا می خواهیم ملک الموت با ما در وقت مردن مدارا کند و به آسانى جان ما بیرون آید؟
تمام اینها از فضایل نماز یکشنبه ی ذی القعده است
و کیفیت آن چنان است که در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد ( ۲ نماز دو رکعتی)در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد ،و ۳ مرتبه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و یک مرتبه معوذتین (سوره ی ناس و فلق )را می خوانی و بعد از اتمام چهار رکعت هفتاد مرتبه استغفار کند و بعد یک مرتبه بگوید لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ و بعد از آن بگوید یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ [ مفاتیح الجنان ،اعمال ماه ذی القعده]
آگوست 4, 2016
اخلاقی, امام رضا(علیه السلام), امام صادق(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, فایل صوتی, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ذی القعده, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
2,963
(به بهانه میلاد کریمه اهل بیت، حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر )
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مِنْ یُمْنِ الْمَرْأَهِ أَنْ یَکُونَ بِکْرُهَا جَارِیَهً یَعْنِی أَوَّلَ وَلَدِهَا.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: ازخوش قدمى زن آن است که، اولین فرزندى را که مىزاید، دختر باشد. [بحارالانوار جلد ۱۰۱ صفحه۹۸]
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرَقُّ مِنْهُ عَلَى الذُّکُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ یُدْخِلُ فَرْحَهً عَلَى امْرَأَهٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حُرْمَهٌ إِلَّا فَرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ.
از امام رضا علیه السلام نقل شده است که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
رأفت و رحمت خدا بر دختر بیش از پسر است و مردى نیست که زنى از محارم خویش را شاد سازد مگر اینکه خداوند در قیامت وى را شادمان خواهد کرد. [وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۳۶۷]
پیامبر مکرم اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
هر که از بازار چیزى براى خانه بخرد و براى عیالش ببرد، چنانست که براى مستمندان صدقه برده است، و اول به دختران و زنان بدهد، که هر کس دخترش را خوشحال کند چنانست که بردهاى از خاندان اسماعیل آزاد کرده… [وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۵۱۴]
داستانک:
امام صادق علیه السّلام فرمود:
مردى بر پیغمبر صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم وارد شد و به شخصى که نزد آن حضرت نشسته بود خبر داد که خداوند فرزندى به تو عطا فرمود، ناگهان رنگ مرد تغییر کرد و دگرگونى در رخسارش ظاهر گشت،
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: تو را چه شد؟ عرض کرد: خیر است،
فرمود: بگو چه شده؟ گفت: از خانه که بیرون آمدم زوجهام درد زایمان داشت اکنون خبر آوردهاند که دختر زائیده (یعنى از این جهت که دختر است ناراحت شده ام)
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: سنگینی اش بر زمین است، و زیر سایه آسمان خدا زندگى خواهد کرد، و روزیش را خداوند خواهد رسانید، و او گلی خوشبوست که آن را میبوئى. الْأَرْضُ تُقِلُّهَا وَ السَّمَاءُ تُظِلُّهَا وَ اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَ هِیَ رَیْحَانَهٌ تَشَمُّهَا [بحارالانوار جلد ۱۰۱ صفحه۹۱]
ژوئن 28, 2016
امام باقر(علیه السلام), امام صادق(علیه السلام), امام علی(علیه السلام), حضرت زهرا (سلام الله علیها), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), ماه رمضان, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,572
(به بهانه نزدیکی به شب ۲۳ ماه رمضان)
حضرت علی علیه السلام می فرمایند :
پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »
[مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد۷ ؛صفحه ۴۷۰ ]
راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مىفرمود: جُهَنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت:
یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مىخواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مىشد صبحگاهان از مدینه خارج مىشد و به محل خود مىرفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است
[ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ جلد ۷؛ صفحه ۴۷۰]
عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ.
به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود
[ بحار الأنوار؛ جلد ۹۵ ؛صفحه ۱۶۹ ]
و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:
اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است
منبع : زاد المعاد؛ صفحه ۱۸۷
ژوئن 22, 2016
اخلاقی, اعتقادی, امام صادق(علیه السلام), قرآنی, ماه رمضان, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,621
(به بهانه نزدیکی به شبهای قدر)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ آیَتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَهً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِکَ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَهِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَهِ الدُّعَاءِ قَالَ:
تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَهُ الدُّعَاءِ
به امام صادق (علیه السلام) گفته شد : . . . قول خدا ی عز و جل که ” ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم”: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»، اما ما او را مىخوانیم و اجابتى دریافت نمىکنیم،
فرمود: به نظر تو خداوند وعده خلافى مىکند؟
گفتم: نه، فرمود: پس این از چه راه است؟ گفتم: نمىدانم،
فرمود: ولى من به تو خبر مىدهم، هر که خدا عز و جل را اطاعت کند در آنچه به او فرمان داده است و سپس او را از جهت دعا بخواند، خدا اجابت کند،
گفتم: جهت دعا چیست؟
فرمود: راه دعا این است که
۱٫خدا را سپاسگزارى و حمد کنى و نعمتى که به تو داده است یاد آور شوى
۲. او را شکر گزارى
۳٫سپس صلوات فرستى بر محمد (ص) و آلش
۴٫سپس گناهان خود را یاد کنى و بدانها اعتراف نمائى
۵٫سپس از آنها به خدا پناه برى،
این راه دعا است،
[ اصول کافى ، ترجمه کمرهاى، جلد ۶، صفحه : ۶۹]
ژوئن 19, 2016
اخلاقی, اعتقادی, امام حسن(علیه السلام), داستانی, سیره بزرگان, ماه رمضان, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,679
(به بهانه ۱۴ رمضان ، سالروز شهادت مظلومانه جناب مختار)
زمانی که سر عبیدالله بن زیاد را به مدینه نزد امام سجاد ـ علیه السلام ـ آوردند امام فرمودند:
«که هیچ کس از بنی هاشم نبود مگر اینکه به مختار درود فرستاد و در حق وی دعا کرد و نسبت به وی سخن نیک گفت.» طبقات الکبری، جلد۵ صفحه ۲۸۵
امیرالمومنین علی (علیه السلام ) در مورد مختار می فرمایند:
«به زودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شدهاند، همانگونه که بنی اسرائیل گرفتار عذاب شدند … او جوانی از قبیله ثقیف است که او را مختار بن ابی عبید میگویند.» بحار الانوار جلد ۱۰ صفحه ۲۸۰
حضرت ابا عبدالله علیهالسّلام هم پس از خطبهای که در راه کربلا ایراد نمودند، میفرمایند:
«پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از اینها بگیرد» بحارالانوار، جلد ۴۵، صفحه ۳۴۰
داستانک:
عبدالله بن شریک می گوید:
روز عید قربان نزد امام محمدباقر(علیه السلام) رفتم و در مجلس ایشان نشسته بودم که مردی از اهل کوفه وارد شد.
مرد کوفی اصرار داشت بر دست امام(علیه السلام) بوسه زند و ابراز ارادت بسیار کرد. حضرت از او پرسیدند؛ تو کیستی؟
مرد کوفی عرض کرد؛ من «ابومحمد، حکم بن مختار» هستم.
امام (علیه السلام) او را در کنار خود نشانید و تکریم کرد.
فرزند مختار گفت؛ ای پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) مردم درباره پدرم سخن ها گفته اند ولی به خدا سوگند آنچه شما در حق پدرم بفرمایید را حق می دانم.
حضرت پرسیدند: مگر درباره پدرت چه گفته اند؟
حکم بن مختار در پاسخ گفت؛ می گویند پدرم کذاب بوده است!
امام محمدباقر فرمودند:
سبحان الله ! پدرم به من خبر داد که مهریه مادرم از آنچه مختار فرستاده بود تامین شد . سپس دو مرتبه فرمود رحم الله ابوک رحم الله ابوک. مختار هیچ حقی از ما را نگرفته نگذاشت. قاتلان ما را کشت و به خونخواهی ما برخواست بحارالانوار، جلد ۴۵ صفحه ۳۵۱
ژوئن 9, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), داستانی, ماه رمضان, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,538
(به بهانه ماه مبارک رمضان)
اگر انسان با دید بصیرت بنگرد ، می بیند که این سختی ها بجز خیر برای انسان چیزی ندارد.نمونه اش همین روزه ، آنهم در این هوای گرم؛ درست است که سختی دارد اما: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا
یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است:
مَنْ صَامَ یَوْماً فِی الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ وَکَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَلْفَ مَلَکٍ یَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ یُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطْیَبَ رِیحَکَ وَ رَوْحَکَ مَلَائِکَتِی اشْهَدُوا أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَه
کسى که در گرما یک روز را روزه بدارد و تشنگى را تحمل کند، خداوند هزار فرشته را بر او میگمارد تا دستهاى خود را بر روى او کشیده و او را بشارت دهند، و پس از آنکه افطار کرد خداوند میفرماید: چقدر خوش بویى! اى فرشتگان من گواه باشید که من او را آمرزیدم.
[ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صفحه ۱۴۸]
داستانک:
پس از آنکه حضرت مریم علیها السّلام از دنیا رفت، حضرت عیسی علیه السّلام جنازه ی او را پس از تجهیز به خاک سپرد، سپس روح مادرش را دید و گفت: «مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟»
مریم علیها السّلام پاسخ داد: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم و شب های سرد زمستانی را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم و روزهای گرم تابستان را روزه می گرفتم»
[داستان هایی از یاد خدا، صفحه ۲۸]
ژوئن 2, 2016
اخلاقی, امام رضا(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, ماه رمضان, ماه شعبان, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,482
(به بهانه دهه آخر شعبان ، دهه تکریم و غباروبی مساجد)
امام رضا علیه السّلام فرمود:
إنَّ الْجَنَّهَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إلی مَنْ یَکْسَحُ الْمَسْجِدَ، اَوْ یَأخُذُ مِنْهُ الْقَذی؛
بهشت و حوریان بهشتی مشتاق کسی هستند که مسجد را تمیز نماید، و یا آلودگی های آن را بگیرد
[مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۳، ص: ۳۸۵]
داستانک:
در صدر اسلام، مسجد مدینه هرچند از امکانات و پیرایه ها تهی بوده و به طور کاملا ساده بنا گردیده بود، اما با این همه تاریخ از وجود زن مسلمان سیاهپوستی بنام «محجنه»(ام محجن) خبر می دهد، که مسئولیت نظافت مسجد پیامبر را عهده دار بوده است.
زمانی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می بیند از محجنه خبری نیست از حال او جویا می شود، اصحاب خبر مرگ او را می دهند. حضرت با لحن اعتراض آمیزی می فرمایند: چرا به من اطلاع نداده اید؟
بلافاصله در سر مزار وی حضور یافته و برایش نماز می خوانند و می فرمایند که اینک او را در بهشت می بینم
[ابن أثیر، ج۶، ص ٢۶٣ و إبن حجر عسقلانی، ج ٨، ص ٣١۴]