در فاصله جنگ هشتساله ایران و عراق، شورای امنیت مجموعا ۱۱ قطعنامه صادر کرد که در ۳ قطعنامه به مسائل شیمیایی و در ۸ قطعنامه به جنگ پرداخته است. اما در فاصله یکساله جنگ عراق وکویت، ۴۰ قطعنامه توسط شورای امنیت صادر شد. بر این مبنا اگر به کشوری تعرض شود و نقض صلح انجام شود، شورای امنیت باید فعالیتهایی انجام دهد و حتی مختار به فعالیت نظامی است و در این مورد ورود کرد. اقدام فوری سازمان ملل درباره حمله به کویت، در اعلام متجاوز بودن عراق و همچنین اعلام ضرب الاجل برای خروج نظامیان عراقی، در مقابل تعلل آن سازمان در قبال ایران، امری است که به وضوح دشمنی و خصومت برخی از اعضا و اقدام ناعادلانه این سازمان را ثابت می کند. سازمان ملل نه تنها در دوره جنگ تحمیلی، عراق را مجبور و محکوم به خروج از ایران نکرد، بلکه حتی آن را به عنوان متجاوز نیز معرفی ننمود. تنها تلاش آن سازمان در طی ۸ سال جنایات رژیم بعثی، محدود به اعلام آتشبس بود که نه تنها سودی برای ایران نداشت بلکه به ضرر تمامیت ارضی ایران اسلامی نیز تمام می شد. با وجود تلاش های بسیاری نیز که مسئولان وقت در اقناع اعضای سازمان ملل در اصلاح قطعنامه ها داشتند، نهایتا در قطع نامه ۵۹۸ نیز عراق به عنوان متجاوز اعلام نشد و تعیین آن به آینده موکول گردید. پس از گذشت حدود ۳ سال از جنگ تحمیلی، و طی فرآیندی، دبیرکل سازمان ملل در گزارشی به شورای امنیت، عراق را به عنوان متجاوز اعلام نمود ولی شورای امنیت آن را نیز تایید ننمود. به هر حال شورای امنیت سازمان ملل میبایستی گزارش دبیرکل را تصویب کرده و به صورت رسمی عراق را به عنوان متجاوز اعلام میکرد که چنین اقدامی صورت نگرفت. در مجموع میتوان گفت که اظهار نظر و گزارش دبیرکل سازمان ملل به صورت رسمی تجاوز نظامی عراق به ایران را در اسناد رسمی و در افکار عمومی ثبت کرد، ولی باعث نشد که ایران بتواند خسارات خود را از عراق مطالبه و دریافت نماید. اگر به رفتاری که شورای امنیت سازمان ملل با تجاوز عراق به کویت با حمله ارتش عراق به سرزمین ایران انجام داد توجه کنیم در مییابیم که از همان روز اول اشغال کویت، شورای امنیت سازمان ملل عراق را متجاوز اعلام کرد و لشکرکشی عراق به کویت را محکوم کرد و خسارات مستقیم و غیر مستقیم کویت از این تجاوز را برآورد کرد و تا دلار آخر آن را از عراق دریافت نمود.
ادامه نوشته »شهید شاهرخ ضرغام
شاهرخ مثل بسیاری از جوان های قبل از انقلاب، چون بستر فساد برایشان فراهم بود، فاسد شده بود. اهل شراب و فساد بود، در کاباره کار می کرد. تمام بدنش پر خالکوبی بود؛ اما به مقدسات احترام می گذاشت. بااینکه خودش از برخی باج میگرفت ولی گاهی ازستمدیدگان حمایت میکرد. ازجمله روحیات او این بود که ماه رمضان روزه میگرفت و نماز میخواند. محرم و صفر، لب به شراب نمیزد . سیگاری نبود و سیگار نمیکشید. به فقیران بسیارکمک میکرد و گاهی حاتمبخشیهایی میکرد. عاشق امامحسین علیه السلام و مراجع تقلید بود.به سیدها و روحانیان نیز احترام میگذاشت. یکی از ویژگیهای بارز او، غیرتمندی بود و همین روحیات و مسائل باعث شد که بعداز انقلاب عوض شده و راهی جبهه شود . چون بدنش پر ازخالکوبی بود گفت: «خدایا اول پاکش کن بعد خاکش کن» در روز ۱۷ آذر ۱۳۵۹ به دیدارمعبودش شتافت و آسمانی شد…
ادامه نوشته »اگر انتقام نگیریم …
حمله اتمی آمریکا به ژاپن بعد از عدم انتقام سخت هجدهم آوریل سال ۱۹۴۳ «یاماموتو ایسوروکو” Isoroku Yamamoto بزرگدریابد ژاپنی و فرمانده کل قوای ناوگان دریایی امپراتوری ژاپن و یکی از مشهورترین فرماندهان تاریخ نظامی، توسط آمریکا ترور شد. جالب اینکه ژاپن ٢سال بعد از این ترورِ بى جواب، مورد حمله اتمی آمریکا قرار گرفت که در جریان آن بیش از ٢٢٠هزار نفر کشته شدند… برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام راجی
ادامه نوشته »پاسخ به سوال سخت، در حین وضو گرفتن
(به مناسبت هشتم آذرماه، سالروز شهادت دانشمند هسته ای، شهید مجید شهریاری) نمونه دیگری از مجاهدان عرصه ی علم، شهید دکتر شهریاری بود که ایران را به فناوری سوخت ۲۰ درصد رساند. ایشان کسی بود که به گفتهی همسرش، نماز شبش ترک نمیشد. کسی که مسجد رفتنش ترک نمیشد. کسی که هر روز صبح غسل شهادت انجام میداد. حتی لحظاتی قبل از شهادت که در ماشین نشسته بود از رادیو تفسیر آیت الله جوادی آملی را گوش میداد. این انسانِ مؤمنِ دانشمند از لحاظ علمی کمنظیر بود. یکی از شاگردان استاد میگوید: در یکی از درسهای مرجع، سؤال سختی برایم به وجود آمد که به سراغ بسیاری از اساتید مدرس آن درس رفتم اما کسی نتوانست پاسخ بدهد؛ یعنی یک نفر گفت سؤال غلط است؛ استاد دیگر گفت ایمیل بزن به نویسنده از خودش بپرس. یک روز دنبال دکتر شهریاری گشتم تا سراغ او بروم و جواب سؤالم را از او بگیرم. البته دکتر شهریاری نه این درس را در دورهی کارشناسی گذرانده بود و نه هیچوقت در دورهی تدریسش آن را درس داده بود. به هر حال با خودم گفتم ضرر که ندارد، من از ایشان هم سؤال میکنم. دیدم دکتر دارد وضو میگیرد. سؤال را برایش گفتم. او سؤال را گوش کرد و در حین وضو گرفتن وقتی صورتش را شست، یک قسمت از سؤال را جواب داد. دست راستش را شست و یک قسمت دیگر و دست چپش را شست و یک قسمت دیگرش را… تا اینکه مسح پای چپش را کشید و سؤال مرا به طور کامل جواب داد.[۱] .[۱] مصاحبه خبرگزاری دانشجو با دکتر سید مهدی ابطحی شاگرد و همکارِ دکتر شهریاری، تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱، کد مطلب: ۱۸۳۵۴۱٫ برشی از کتاب منظومه جهاد اثر سیدمحمدحسین راجی
ادامه نوشته »تو هیچی نیستی!
(به مناست ۲۷ آبان، سالروز شهادت شهید مهدی زینالدین) چشمشان که به مهـدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دورهاش کردند و شروع کردن به شعار دادن: «فرمانده آزاده،آماده ایم آماده!» هر کسی هم که دستش به مهدی می رسـید، امان نمیداد؛ شروع می کرد به بوسیدن… مخمصه ای بود برای خودش! خلاصه به هر سختیای که بود از چنگ بچههای بسیجی خلاص شد، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب می زد: «مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا این قدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی؛ تــو خاک پای این بسیجی هایی…!» برگرفته از کتاب «کاندیدای اصلح» اثر سیدمحمدحسین راجی
ادامه نوشته »اهمیت انتخاب همسر خوب / همراهی و فداکاری همسر علامه طباطبایی (ره)
(به مناسبت ۲۵ آبان سالروز ارتحال علامه طباطبایی) شاگرد برجستهی علامه طباطبایی، استاد ابراهیم امینی در مورد عکس العمل معظّم له در فوت همسرش چنین میگوید: «در فوت همسرش، برخلاف انتظار ما بسیار اشک میریخت و محزون و متأثر بود. . روزی به ایشان عرض کردم: «ما صبر و بردباری و تحمل مصائب را باید از شما بیاموزیم. چرا این چنین متأثر هستید؟» . در جواب فرمود: «آقای امینی، مرگ حق است. همه باید بمیریم. من برای مرگ همسرم گریه نمیکنم. گریهی من از صفا و کدبانوگری و محبتهای خانم است […]. در طول مدت زندگی ما، هیچگاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمیکرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود». […] نیز در جای دیگری چنین میگوید: «او هنگامی که من فکر میکردم و یا مینوشتم، با من حرف نمیزد تا رشتهی افکارم از هم گسسته نشود و برای این که خسته نشوم، رأس هر ساعت، دَرِ اطاقِ مرا باز میکرد و چای میگذاشت و سراغ کار خود میرفت». [سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی، مرادعلی شمس] این همسر هست که کار را بهجایی میرساند که کسی مثل علامه طباطبایی ظهور کند. این اهمیت یک همسر خوب را نشان میدهد.
ادامه نوشته »تحت کفالت اهل بیت علیهم السلام
علامه طباطبایی نقل میکند: در نجف اشرف، همزمان با جنگ جهـانی، کمکهزینه ما از تبریز قطع شد و مدتی گذشت و پولی نرسید و ما هم نسیـه میکردیم و روزگـــار میگذراندیم… ?تا اینکه دیگـر رویمان نمیشـد نسـیه کنیم. نگران بودیم که این وضع تا کی ادامه خواهد یافت…؟! ?در همین اوضاع بودیم که روزی شخصی آمد درب منزل و گفت :«آقا فرمودند که ۱۷ یا ۱۸ سال تحت #کفالت ما هستید، شما نگـران نباشید؛ زندگـی شما تأمین خواهد شد.» ? من فکر کردم که این تاریخ ۱۷ یا ۱۸ سـال، به چه مناسبتی است؟ مدتی فکر کردم تا فهمیدم تنهـا موردی که صدق میکند، مسئله ملبس شدنم است که ۱۷یا ۱۸ سال از آن می گذرد و منظور از کلام آقا مبنـــی بر اینکه تحت کفـــالت امیــرالمومنین؛ هستم، تلبس به لبـــاس مقدس روحانیت و معمم شدنم بوده است.
ادامه نوشته »نمایندگی حاتم طایی در قرن ۲۱ | شهادت شهید طهرانی مقدم
(به مناسبت ۲۱ آبان، سالروز شهادت پدر موشکی ایران) همسر شهید طهرانی مقدم تعریف میکند: «توی بخشیدن به کم راضی نمیشد. ایشان، نمایندگی مجاز حاتم طائی توی قرن بیست و یکم بود. شبها که خسـته و دیر به خانه برمیگشت، همیشه یکی دوتا مشتری جلوی خانهاش ایستاده بودن برای بیـان مشکلات شان و گرفتن کمک از شهید طهرانی مقدم. آنها را که میتوانست، خودش کمک میکرد و مـواردی که خارج از توانش خارج بودند را به افراد خیّر، معرفی میکرد. هیچ کس دستخالی از درِ خانهاش بر نمیگشت. حتی اگر کسی نمیآمد و چیزی نمیگفت هم حاجی سرش درد میکرد برای کمک…». «مردی با آرزوهای دوربرد، فائزه غفار حدادی، ص ۶۵»
ادامه نوشته »خداحافظ شاه آمریکا! – اعتراف روزنامه آمریکایی مبنی بر دست نشان ده بودن شاه ایران
خداحافظ شاه آمریکا! – شاه ایران دست نشان ده و عامل آمریکا بود
ادامه نوشته »موانع کسب بصیرت ۲ : بی تقوایی
به مناسبت فرارسیدن یوم الله ۹ دی و هفته بصیرت، مجموعه عکس نوشت های «موانع کسب بصیرت» منتشر می شود:
ادامه نوشته »موانع کسب بصیرت ۱ : عدم اولویت سنجی
به مناسبت فرارسیدن یوم الله ۹ دی و هفته بصیرت، مجموعه عکس نوشت های «موانع کسب بصیرت» منتشر می شود:
ادامه نوشته »ملت شایعه پذیر، بازیچه دست دشمنان
ملت شایعه پذیر، بازیچه دست دشمنان خواهد بود، حتی اگر رهبرش علی و فرمانده اش مالک اشتر باشد. بین الصلاتین در رواق امام خمینی رحمتاللهعلیه توسط حجت الاسلام راجی با موضوع بصیرت – حرم مطهر رضوی دریافت صوت
ادامه نوشته »تصادف جوان با یک عالم
(به بهانه ۲۳ ربیع الاول؛ سالروز ارتحال آیینه اخلاق، میرزاجوادآقا تهرانی) داستانک: حاج آقای امانی تعریف میکردند: روز رحلت میرزا جوادآقا، ساعت ٢ بعدازظهر توی تاکسی نشسته بودم که یک وقت رادیو خبر فوت را اعلام کرد. تا این خبر اعلام شد یکهو راننده تاکسی زد توی سرش. به شدت منقلب شد. ماشین را کشید کنار و مدتی حالت گریه داشت. آقای امانی میگفت: «حالا من که روحانی بودم، اینقدرتحت تاثیر قرار نگرفته بودم. برای همین یک مقدار که گذشت، از او سؤال کردم: «شما با ایشان آشنایی داشتی؟ مثلا از ارحام و خویشان ایشان یا از همسایگان مرحوم میرزا هستی؟» گفت نه آقاجان. گفتم پس چرا این قدر منقلب شدی؟ گفت: «من یک خاطره از ایشان دارم. خاطره ام این است که یک روز سوار دوچرخه از کوچه محل زندگی میرزا (کوچه مستشاری) رد میشدم. سر پیچ که رسیدم، ظاهرا میرزا جواد آقا هم عصازنان از آن سمت میآمدند و من متوجه ایشان نشدم. برای همین تا پیچیدم کنترلم را از دست دادم و خوردم به ایشان. من از روی چرخ افتادم پایین. ایشان هم یک طرف افتادند. حتی عمامه هم از سر ایشان افتاد. ولی هنوز بلند نشده بودم که دیدم ایشان قبل از اینکه بروند سراغ عمامهشان از جایشان بلند شدند. آمدند و پرسیدند: پسرم طوری ات نشد؟» شروع کردند دست کشیدن روی صورت من. خاک را از روی سر و صورتم تمیز کردند. گفتم: آقا من زدم به شما. گفتند: من هیچ طورم نیست. تو کاریت نشد؟ مشکلی برای تو پیش نیامد؟ آقای امانی میگفتند این آقا خاطره دیگری از مرحوم میرزا نداشت. گویا آنجا هم ایشان را نشناخته بود. ولی بعدها متوجه شده بود که ایشان میرزا جواد آقای تهرانی است [ روزنامه شهرآرا ۲۵ دی ۱۳۹۳] (جهت مطالعه ۲۰ داستان کوتاه از این عالم بزرگ؛ اینجا را کلیک نمایید و جهت دریافت فایل چاپ پوستر اینجا را کلیک نمایید)
ادامه نوشته »نماینده ای مثل مدرس …
حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه )می فرمایند: سعى کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید ، البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمىشود . منبع: صحیفه امام، جلد ۱۸، صفحه۲۷۶ داستانی از شهید مدرس یک بار یکی از نمایندگان مجلس پیش مدرس آمد وگفت: حقوق هر نماینده صد تومان است که برای اداره زندگی بسیار کم است. ترتیبی دهید مجلس این مبلغ را به دویست تومان افزایش دهد. مدرس جواب داد:” روزی که شما انتخاب شدید مشخص بود حقوق تان صد تومان است و با رضایت وکالت را انتخاب کردید. اگر حالا ناراضی هستید باید استعفا دهید و اعلام کنید ما با حقوق دویست تومان نمایندگی را قبول می کنیم. اگر مردم باز به شما رأی دادند، حق دارید دویست تومان بگیرید.“ بسیار مهم است که نماینده ای انتخاب شود که به جای حقوق مادام العمر به فکر خدمت به مردم باشد جهت نیاز به مطالعه ۲۰ داستان از شهید مدرس اینجا را کلیک فرمایید. اولین انتشار: ۹ اسفند ۱۳۹۰
ادامه نوشته »کبوتری که عاقبت کفتار شد!
(به بهانه هفته بسیج) مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج در تاریخ ۴/۹/۹۴ برای درخت تنومندِ بسیج؛ ۳ آفت بر شمردند. ایشان فرمودند: مراقب باشید این درخت تنومندِ [بسیج] دچار آفت نشود. … [سومین آفت] ورود در مسابقهی زرق و برق زندگی است؛ توضیح: خداوند در قرآن بارها و بارها خطر دنیا طلبی را گوشزد می کند و می فرماید : وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (حدید/۲۰) و در روایات نیز دنیاطلبی ، به مهمترین عامل گناهان ؛ تعبیر شده است: «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ وَ مِفْتَاحُ کُلِّ سَیِّئَ» [إرشاد القلوب إلى الصواب، ج۱، ص: ۲۱] داستانک: عبدالملک بن مروان فرزند مروان بن حکم دومین خلیفه مروانی و پنجمین خلیفه ی اموی است او پیش از رسیدن به قدرت، یکى از فقهاى مدینه به شمار مى رفت.(۱) و به زهد و عبادت و دیندارى شهرت داشت و اوقات خود را در مسجد با عبادت سپرى مى کرد به طورى که به او «حمامه المسجد» (کبوتر مسجد) مى گفتند!(۲) گویند: پس از مرگ پدرش مروان، هنگامى که خلافت به او رسید، سرگرم خواندن قرآن بود، اما با شنیدن این خبر، قرآن را بست و گفت: «اینک بین من و تو جدایى افتاد! و دیگر با تو کارى ندارم»!.(۳) او براستى از قرآن جدا شد و در اثر دنیاطلبی، چنان دستخوش مسخ شخصیت گردید که مورخان از کارنامه سیاه حکومت او به تلخى یاد مى کنند. «سیوطى» و «ابن اثیر» مى نویسند: در طى تاریخ اسلام عبدالملک نخستین کسى بود که غدر و خیانت ورزید (عمرو بن سعید بن العاص را پس از امان دادن کشت) و نخستین کسى بود که مردم را از سخن گفتن در حضور خلیفه منع کرد و نخستین کسى بود که از امر به معروف جلوگیرى کرد.(۴) عبدالملک در مدت حکومت طولانى خود، آن چنان با ظلم و فساد و بیدادگرى خو گرفت که نور ایمان در دل او به کلى خاموش گشت. وى روزى خود به این امر اعتراف کرد و به «سعید بن مسیّب» چنین گفت: «چنان شده ام که اگر کار نیکى انجام دهم خوشحال نمى شوم، و اگر کار بدى از من سر زند، ناراحت نمى گردم»! سعید بن مسیب گفت: مرگ دل در تو کامل شده است!(۵) عبدالملک غالبا با زنى به نام «ام الدردا» گفتگو مى کرد. روزى «ام الدردا» به وى گفت: «اى امیر المؤمنین! شنیده ام پس از عبادت و تهجد، شراب نوشیده اى»؟! و او پاسخ داد: «نه تنها شراب که خون مردم را نیز نوشیده ام»!!(۶) او که روزى از لشکر کشى یزید به مکه (جهت سرکوبى عبدالله بن زبیر) به خدا پناه مى برد و ابراز نفرت مى کرد، پس از رسیدن به حکومت، نه تنها این عملیات را ادامه داد، بلکه شخص سفاکى چون حجاج را مأمور این کار کرد و او مسجد الحرام و کعبه را (که پسر زبیر در آنجا متحصن شده بود) با منجنیق سنگباران کرد!(۷) نمایندگان عبدالملک نیز در مناطق مختلف کشور اسلامى، به پیروى از او، حکومت وحشت و اختناق به وجود آورده بودند و با زور و قلدرى با مردم رفتار مى کردند. «مسعودى» مى نویسد: «عبدالملک فردى خونریز بود. عمال او ماند «حجاج» حاکم عراق، «مهلب» حاکم خراسان، و «هشام بن اسماعیل» حاکم مدینه نیز همچون خود وى سفاک و بی رحم بودند».(۸) هشام بن اسماعیل که حاکم مدینه بود، چندان بر مردم سخت گرفت و آن چنان خاندان پیامبر را آزار داد که وقتى ولید بعد از مرگ پدرش به حکومت رسید، ناچار شد او را از کار برکنار نماید.(۹) بدتر از همه آنان حجاج بود که جنایات او در تارخ اسلام مشهوراست. عبدالملک پس از شکست عبدالله بن زبیر توسط حجاج، او را به مدت دو سال به استاندارى حجاز (مکه و مدینه و طائف) منصوب کرد.(۱۰)، (۱۱) پی نوشت: (۱) ابن طقطقا، الفخرى، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۶ ه.ق، ص ۱۲۲-سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۲۱۶. (۲) هندوشاه، همان کتاب، ص ۷۶. (۳) سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۲۱۷؛ ابن طقطقا، الفخرى، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۶ ه.ق، ص ۱۲۲؛ابو العباس المبرد، الکامل فى اللغه و الادب، تحقیق: نعیم زر زور (و) تغارید بیضون، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۸۵ م، ج ۲، ص ۱۹۲؛ هندوشاه، همان کتاب، ص ۷۶؛ جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر کلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۶ ه.ق، ج ۴، ص ۱۰۰. (۴) سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۲۱۸؛ ابن اثیر، همان کتاب، ج ۴، ص ۵۲۲؛ بعضى از این کارها را معاویه نیز قبلاً کرده بود. (۵) ابن طقطقا،الفخرى، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۶ ه. ص ۱۲۲؛ ابن اثیر، ج ۴، ص ۵۲۱؛ هندوشاه، همان کتاب، ص ۷۶. (۶) سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص، ۲۱۶. (۷) سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۲۱۷؛ هندوشاه، همان کتاب، ص ۷۶. (۸) مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، دارالاندلس، ج ۳، ص ۹۱. (۹) ابن واضح، تاریخ یعقوبى، تعلیق: سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ ه.ق، ج ۳، ص ۲۷ و ۲۹؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر، ج ۵، ص ۲۲۰. (۱۰) ابن قتیبه دینورى، الامامه و السیاسه، الطبعه الثالثه، قاهره، مکتبه مصطفى البابى الحلبى، ۱۳۲۸ ه.ق، ج ۲، ص ۳۱. (۱۱) گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰هـ.ش، ص ۲۴۵. (اولین انتشار ۹ آذر ۱۳۹۴) هر ۳ مورد یکجا
ادامه نوشته »