ژانویه 31, 2013
قرآنی
947
قال رسول الله صلّى اللّه علیه و اله:
أربعه تفسد الصّوم و أعمال الخیر: … ۴٫ النظر إلى الأجنبی.
چهار چیز روزه و هر کار خیرى را فاسد کند: … ۴٫ و نگاه به نامحرم
منبع: نصایح صفحه ۱۸۱
داستان:
مؤذنى پس از این که چهل سال براى مسلمانان اذان گفت ، روزى براى گفتن اذان بالاى مناره رفت و پس از اتمام اذان نگاهى به خانه هاى اطراف مسجد انداخت . چشمش به دخترى که در یکى از خانه هاى اطراف مشغول شستن سر و صورت خود بود افتاد. با ادامه نگاههاى شهوت زاى خود به تدریج به دختر دل بست و همچنان تا وقتى دختر در حیات خانه بود با نگاه او را تعقیب کرد و چون دختر به اطاق رفت او نیز از مأذنه پایین آمد و به جاى این که مانند همیشه براى نماز به مسجد برود، چنان اسیر شهوت خود شده بود که به در خانه آن دختر آمد و در زد.
پدر دختر به در خانه آمد و چشمش به مؤذن مسجد افتاد ، با کمال تعجب پرسید: چه کار دارید؟ مؤذن گفت : به خواستگارى دختر شما آمده ام . صاحب خانه که از این پیشنهاد غرق در حیرت گشته بود، فکرى کرد و گفت : ما مسلمان نیستیم و مذهب ما زردشتى است و بنابر آیین خود نمى توانیم به مسلمان دختر بدهیم و هر که بخواهد با ما وصلت کند باید به دین ما در آید . مؤذن گفت : حاضرم به دین شما در آیم . پدر دختر نیز که به دنبال همین فرصت مى گشت تا بدین وسیله یک نفر را از دین اسلام خارج کرده و به دین خود درآورد؛ گفت : ما حاضریم در این صورت دختر به شما بدهیم .
پس از مذاکره و قرارداد ، وقتى براى انجام این کار تعیین کردند و مؤذن به خانه برگشت و در وقت موعود به منزل آنها رفت و مراسم ورود این آقاى مؤذن مسلمان ، به دین جدید انجام شد و سپس مراسم مقدماتى ازدواج نیز صورت گرفت . حجله عروسى را در طبقه فوقانى ترتیب دادند و آقاى داماد سر از پا نشناخته به طرف پله ها راه افتاد و با عجله بالا مى رفت . همین که به پله آ خر رسید ، پایش لغزید و از همانجا به درون حیات پرت شد و در دم جان سپرد و به کام دل نرسیده ، به حال کفر از این جهان چشم بربست .
منبع : کتاب کیفرگناه ، جلد ۲، ص ۲۲۵
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
دسامبر 31, 2012
قرآنی
1,046
وَ قَالَ امیرالمومنین علیه السلام:
مَنْ أَجَابَ الْمُؤَذِّنَ وَ أَجَابَ الْعُلَمَاءَ کَانَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ تَحْتَ لِوَائِی وَ یَکُونُ فِی الْجَنَّهِ فِی جِوَارِی وَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ سِتِّینَ شَهِیدا
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
هر که اجابت کند مؤذن را و اجابت کند عالمان را باشد روز قیامت در سایه علم من و باشد در بهشت همسایه من ؛ و برای اوست ثواب شصت شهید
منبع: جامع الأخبار(للشعیری) ؛ ؛ صفحه ۶۸
داستان:
مرحوم مقدس اردبیلی شبی رسول خدا را در خواب دید درحالیکه حضـرت مـوسی کـلیم الـله در خـدمـت آن بزرگوار بود
حضرت موسی سوال کرد این مرد کیست؟ حضرت فرمود از خودش بپرس، حضرت موسی از مقدس سوال کرد تو کیستی؟
مقدس گفت من احمد پسر محمد از اهل اردبیل و ساکن نجف هستم .در فلان محله وفلان کوچه مسکن من است
حضرت موسی فرمود من فقط اسم تورا خواستم این همه تفصیل برای چه؟
مقدس جواب داد خدای متعال از تو سوال کرد این چیست در دست تو ” وَ مَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَمُوسىَ” تو چرا آن همه تفصیل داده و گفتی ” هِىَ عَصَاىَ أَتَوَکَّؤُاْ عَلَیهْا وَ أَهُشُّ بهِا عَلىَ غَنَمِى وَ لىَِ فِیهَا مَارِبُ أُخْرَى” ” این عصای من است که به او تکیه می کنم وبرای گوسفندانم با آن علوفه جمع می کنم ونیازهای دیگری به آن دارم ”
حضرت موسی به پیغمبر اسلام عرض کرد:واقعا همانگونه است که شما فرمودی که ” علمای امت من از انبیاء بنی اسرائیل برترند “.
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
دسامبر 23, 2012
قرآنی
1,696
قالْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آلهَ:
مَنْ وُقِیَ شَرَّ ثَلَاثٍ فَقَدْ وُقِیَ الشَّرَّ کُلَّهُ لَقْلَقِهِ …
هر کس ۳ شر را از خود دور کند ، تمام شرها از او دور شده است ۱٫ شر زبان
منبع :مستدرک الوسائل جلد ۹ صفحه ۳۲
رسول اکرم صلى الله علیه و آله می فرمایند:
خداوند! زبان را عذابى دهد که هیچ یک از اعضاى دیگر را چنان عذابى ندهد. زبان گوید: اى پروردگار! مرا عذابى دادى که هیچ چیز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونى بناحقّ ریخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتک شد.[کافى، جلد ۲، صفحه ۱۱۵]
حضرت داود به سلیمان علیهما السّلام گفت:
اى فرزند همواره ساکت باش مگر در آنجائى که خیرى باشد، پشیمانى براى سکوت یک بار بیشتر نیست ولى پشیمانى براى سخن زیاد بیشتر مىباشد، اى فرزند اگر سخن از نقره باشد سکوت از طلا خواهد بود. [بحارالانوار، جلد ۶۸ ، صفحه ۲۷۸]
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
دسامبر 13, 2012
قرآنی
1,072
وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَاْىْءٍ إِنىِّ فَاعِلٌ ذَالِکَ غَدًا *اِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ (سوره کهف آیات ۲۳ و ۲۴)
دربارهى هیچ چیز و هیچ کار، مگو که من آن را فردا انجام مىدهم،مگر آنکه (بگویى:) اگر خدا بخواهد
داستان:
جمعى از سران قریش، دو نفر از یاران خود را براى تحقیق در باره دعوت پیامبر اسلام به سوى دانشمندان یهود در مدینه فرستادند، تا ببینند آیا در کتب پیشین چیزى در این زمینه یافت مىشود؟
آنها به مدینه آمدند و با علماى یهود تماس گرفتند و گفتار قریش را بازگو کردند…
آنان ۳ سوال از پیامبر پرسیدند…
پیامبر فرمود فردا به شما پاسخ خواهم گفت- ولى انشاء اللَّه نفرمود- پانزده شبانه روز گذشت که وحى از ناحیه خدا بر پیامبر نازل نشد، و جبرئیل به سراغش نیامد،…
سرانجام جبرئیل فرا رسید و سوره کهف را از سوى خداوند آورد که پاسخ به سوالات آنان در او بود
پیامبر به جبرئیل فرمود چرا اینقدر تاخیر کردى؟ گفت من جز به فرمان پروردگارت نازل نمیشوم.
منبع: تفسیر نمونه، جلد ۱۲، صفحه:۳۵۳
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
دسامبر 4, 2012
قرآنی
793
وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُم
هر گاه کسانى را دیدى که آیات ما را مسخره مىکنند، از آنها روى بگردان [سوره انعام آیه ۶۸]
بعضی از مردم در مجالس حرام می نشینند و وقتی از آنان سوال می شود چرا نشسته اید می گویند ما راضی نیستیم و در گناه آنان شرکت نمی کنیم ؛ در حالی که این کاملا اشتباه است و باید مکان را ترک کنند
داستان ۱ :
امام صادق (علیه السلام) در مهمانى شرکت کردند.
یکى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبید. او هم شرابى آورد.
حضرت به محض آنکه متوجه شد، مجلس را ترک کرد و فرمود: «جلسهاى که در آن شراب بنوشند، نه تنها نباید خورد که باید آن جلسه را ترک کرد تا دیگران بفهمند که شرابخوارى کارى زشت است.»
منبع: بحارالانوار، جلد ۷۹، صفحه ۱۴۱
داستان ۲ :
«یکى از نمایندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسید و گفت: قانونى مىخواست تصویب شود که ضد اسلام بود من رأى ندادم.
امام با عصبانیت فرمودند: کافى نبود. باید داد و فریاد به راه مىانداختى و مجلس را ترک مىکردى.»
جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید
نوامبر 10, 2012
قرآنی, ماه ذی الحجه, مناسبت های قمری, مناسبتی
2,433
( به بهانه ۲۵ و ۲۶ ذی الحجه روز نزول سوره هل اتی)
إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً (۵) عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً (۶) یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً (۷) وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً (۸) إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً (۹) إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً (۱۰) فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُوراً (۱۱)
سوره انسان یا هل اتی آیات ۵ تا ۱۱
ترجمه:
۵- ابرار (نیکان) از جامى مى نوشند که با عطر خوشى آمیخته است.
۶- از چشمهاى که بندگان خاص خدا از آن مى نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى سازند! ۷- آنها به نذر خود وفا مى کنند، و از روزى که عذابش گسترده است مى ترسند.
۸- و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر مى دهند.
۹- (و مى گویند🙂 ما شما را براى خدا اطعام مى کنیم و، هیچ پاداش و تشکرى شما نمى خواهیم.
۱۰- ما از پروردگارمان خائفیم در آن روز که عبوس و شدید است.
۱۱- از این رو خداوند آنها را از شر آن روز نگه مى دارد و از آنها استقبال مى کند در حالى که شادمان و مسرورند.
شان نزول:
ابن عباس مى گوید حسن و حسین بیمار شدند پیامبر با جمعى از یاران به عیادتشان آمدند، و به على ع گفتند: اى ابو الحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مىکردى، على ع و فاطمه ع و فضه که خادمه آنها بود نذر کردند که اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند (طبق بعضى از روایات حسن و حسین ع نیز گفتند ما هم نذر مىکنیم روزه بگیریم).
چیزى نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالى که از نظر مواد غذایى دست خالى بودند على ع سه من جو قرض نمود، و فاطمه س یک سوم آن را آرد کرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: السلام علیکم اهل بیت محمد ص” سلام بر شما اى خاندان محمد! مستمندى از مستمندان مسلمین هستم، غذایى به من بدهید خداوند به شما از غذاهاى بهشتى مرحمت کند، آنها همگى مسکین را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتى که غذا را آماده کرده بودند (همان نان جوین) یتیمى بر در خانه آمد آن روز نیز ایثار کردند و غذاى خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد نیز روزه گرفتند).
در سومین روز اسیرى به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذاى خود را به او دادند هنگامى که صبح شد على ع دست حسن ع و حسین ع را گرفته بود و خدمت پیامبر ص آمدند هنگامى که پیامبر ص آنها را مشاهده کرد دید از شدت گرسنگى مىلرزند! فرمود! این حالى را که در شما مىبینم براى من بسیار گران است، سپس برخاست و با آنها حرکت کرد هنگامى که وارد خانه فاطمه س شد دید در محراب عبادت ایستاده، در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده، و چشمهایش به گودى نشسته، پیامبر ص ناراحت شد.
در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت اى محمد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مىگوید، سپس سوره” هل اتى” را بر او خواند (بعضى گفتهاند که از آیه” ان الْأَبْرارَ” تا آیه کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً که مجموعا هیجده آیه است در این موقع نازل گشت).
منبع:
تفسیر نمونه، جلد ۲۵، صفحه ۳۴۴
” الغدیر” جلد ۳ صفحه ۱۰۷ تا ۱۱۱ و در کتاب” احقاق الحق” در جلد ۳ صفحه ۱۵۷ تا ۱۷۱ حدیث فوق از ۳۶ نفر از دانشمندان و علماى اهل سنت با ذکر ماخذ نقل شده است.
نکته :
به گفته جمعى از دانشمندان اسلامى از جمله” آلوسى” مفسر معروف اهل سنت بسیارى از نعمتهاى بهشتى در این سوره بر شمرده شده است ولى از” حور العین” که غالبا در قرآن مجید در عداد نعمتهاى بهشتى آمده مطلقا سخنى مطرح نیست، ممکن است این امر به خاطر نزول این سوره در باره فاطمه زهرا و همسر و فرزندانش مىباشد که به احترام بانوى اسلام” حضرت فاطمه” ذکرى از” حور” به میان نیامده!
منبع:
روح المعانى، جلد ۲۹، صفحه ۱۵۸
نوامبر 5, 2012
امام خمینی (ره), داستان های علما, سیره بزرگان, قرآنی
1,106
مقام معظم رهبری در دیدار جوانان خراسان شمالی در ۲۳ مهر امسال (۱۳۹۱) ۲۰ سوال اساسی درباره سبک زندگی را مطرح فرمودند که یکی از آن سوالات این بود:
” – چرا مصرف گرایی، برای برخی افتخار شده است؟ “
خداوند در قرآن می فرماید:
أَنَّ الْمُسْرِفینَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ ( غافر : ۴۳)
قطعا اسرافکاران ،اهل آتشند
داستانک ۱:
یک بار خدمت امام بودم. از من خواستند پاکت داروی شان را بدهم که داخل آن دارویی بود که باید به پای شان می مالیدند. شاید کسی باور نکند، اما امام بعد از مصرف دارو، یک دستمال کاغذی را به چهار قسمت تقسیم کردند و با یکی از آن قسمت ها چربی روی پای شان را پاک کرده و بقیه راتوی پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد استفاده کنند. به امام گفتم: اگر برنامه زندگی این گونه است، پس همه ما جهنمی هستیم. چون ما این طور رعایت ها را درباره دستمال کاغذی نمی کنیم. امام فرمودند: شما این طور نباشید، اما رعایت کنید.
راوی: خانم فریده مصطفوی (دختر امام)
منبع: نشریه امتداد – صفحه ۴۰
داستانک ۲:
هرگاه امام می خواستند غذا بخورند دستمالی بلند شبیه پیش بند بود را جلوی گردن و سینه خود قرار می دادند تا احیاناً غذایی روی لباس ایشان نریزد و لباسشان لک نگیرد.
راوی : خانم زهرا اشراقی (نوه امام):
(برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمه الله علیه جلد ۲ صفحه ۱۶۰)
اکتبر 29, 2012
امام هادی(علیه السلام), قرآنی, منبرک های روایی
1,247
(به بهانه نزدیکی به ولادت امام هادی علیه السلام)
قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام:
مَنْ أَکْثَرَ الْمَنَامَ رَأَى الْأَحْلَام
امام هادی علیه السّلام می فرمایند: هر که پر خواب کند، دچار پرت وپلا شود
منبع:
بحار الأنوار، جلد ۵۸، صفحه ۱۹۰
برخی از عوامل پر خوابی
۱٫پر خوری :
قال الصادق علیه السلام :
کثره النّوم یتولّد من کثره الشّرب، و کثره الشّرب من کثره الشّبع، و هما یثقلان النّفس عن الطّاعه، و یقسیان القلب عن التّفکّر و الخضوع.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«خواب بسیار، از خوردن آب بسیار ناشى مىشود،( چرا که با خوردن زیاد آب، بلغم و رطوبات در مزاج انسان بیشتر می شود که موجب خواب میگردد) و خوردن آب بسیار، از خوردن غذاى بسیار ناشی میشود.»
منبع :مصباح الشریعه-ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص: ۲۸۸
۲٫رفیق پر خواب: مصاحبت باعث تأثیر اخلاق و رفتار افراد در دوستان و همنشینان آنان می شود.
۳٫عدم برنامه ریزی : بعضی از انسانها زندگیشان برعکس است. شب را بیدارند و روز را می خوابند. در حالی که در قرآن آمده است :
وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً * وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً * وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً (نبا ۹-۱۱ )
و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم، و شب را پوششى(براى خواب شما)، و روز را وسیلهاى براى کار کردن و امرار معاش!
اکتبر 29, 2012
اخلاقی, امام هادی(علیه السلام), قرآنی, ماه ذی الحجه, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
1,157
(به بهانه نزدیکی به ولادت امام هادی علیه السلام)
قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام:
مَنْ أَکْثَرَ الْمَنَامَ رَأَى الْأَحْلَام
امام هادی علیه السّلام می فرمایند: هر که پر خواب کند، دچار پرت وپلا شود
منبع:
بحار الأنوار، جلد ۵۸، صفحه ۱۹۰
برخی از عوامل پر خوابی
۱٫پر خوری :
قال الصادق علیه السلام :
کثره النّوم یتولّد من کثره الشّرب، و کثره الشّرب من کثره الشّبع، و هما یثقلان النّفس عن الطّاعه، و یقسیان القلب عن التّفکّر و الخضوع.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«خواب بسیار، از خوردن آب بسیار ناشى مىشود (چرا که با خوردن زیاد آب، بلغم و رطوبات در مزاج انسان بیشتر می شود که موجب خواب میگردد) و خوردن آب بسیار، از خوردن غذاى بسیار ناشی میشود.»
منبع :مصباح الشریعه-ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص: ۲۸۸
۲٫رفیق پر خواب: مصاحبت باعث تأثیر اخلاق و رفتار افراد در دوستان و همنشینان آنان می شود.
۳٫عدم برنامه ریزی : بعضی از انسانها زندگیشان برعکس است. شب را بیدارند و روز را می خوابند. در حالی که در قرآن آمده است:
وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً * وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً * وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً (نبأ ۹-۱۱)
و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم، و شب را پوششى(براى خواب شما)، و روز را وسیلهاى براى کار کردن و امرار معاش!
اکتبر 28, 2012
امام صادق(علیه السلام), داستانی, قرآنی, منبرک های روایی
1,744
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِ (سوره احزاب آیه ۴ )
خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافرید
وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام :
الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّه
دل حرم خداوند است، پس در حرم خدا کسى غیر از خداوند را جاى ندهید
منبع :
بحارالانوار، جلد ۶۷ ، صفحه ۲۵
انسان یک دل بیشتر ندارد؛ اگر غیر خدا در آن بود، دیگر جایی برای خدا نیست.
داستانک:
روزى سلیمان گنجشکى را دید که به همسر خود مىگوید: چرا با من معاشرت نمی کنی، اگر تو بخواهى من جایگاه سلیمان را با منقار خود بلند مىکنم و آن را در دریا مىافکنم، حضرت سلیمان از کلام او به خنده افتاد، سپس آن دو را فرا خواند و به گنجشک نر فرمود: آیا قدرت انجام کارى را که ادّعا کردى، دارى؟
او گفت: خیر، اى پیامبر خدا، لیکن مرد خود را براى همسرش بزرگ مىشمارد و نزد او لاف مىزند و عاشق را از بابت سخنانش سرزنش نمىکنند.
سلیمان به گنجشک مادّه گفت: چرا با او معاشرت نمی کنی ، با آنکه او عاشق توست؟
او گفت: اى رسول خدا، او ادّعاى عشق مىکند، امّا براستى دوستدار من نیست و همراه من دیگرى را نیز دوست دارد.
این کلام گنجشک سلیمان را متأثر کرد و او بشدّت گریست و تا چهل روز از مردم مفارقت نمود و در خلوت به مناجات با پروردگار خود پرداخت تا قلب خود را از محبّت غیر خدا خالص کند.
منبع:
بحار الأنوار، جلد ۱۴، صفحه ۹۶
اکتبر 27, 2012
اخلاقی, داستانی, قرآنی
1,678
سه نوع رابطه در قرآن داریم:
۱٫ رابطه پیامبر با مردم. رحمت «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» (انبیاء/ ۱۰۷)
۲٫رابطه مردم با پیامبر. مودت «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» (شورى/ ۲۳)
۳٫رابطه زن و شوهر، هم مودت و هم رحمت «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَه» (روم/ ۲۱)
در رحمت نوعی بخشش نیز هست.
مرد باید در خانه چنان اخلاقی داشته باشد که همه ی اهل خانه آرزوی دیدارش را داشته باشند.
داستانک:
همسر شهید مهدی باکری تعریف می کرد:
خانه مان کوچک بود؛ گاهی صدایمان می رفت طبقه ی پایین. یک روز همسایه پایینی بهم گفت : به خدا این قده دلم می خواد یه روز که آقا مهدی می یاد خونه لای در خونه تون باز باشه، من ببینم شما دو تا زن و شوهر به هم دیگه چی می گید، این قدر می خندید!
منبع :
یادگاران، کتاب مهدی باکری
اکتبر 6, 2012
اخلاقی, داستانی, قرآنی, لطیفه ای
26,046
ذَرْنىِ وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا-وَ جَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا – وَ بَنِینَ شهُُودًا – وَ مَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیدًا – ثمَُّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ
مرا با کسى که او را خود به تنهایى آفریدهام واگذار! – همان کسى که براى او مال گستردهاى قرار دادم – و فرزندانى که همواره نزد او (و در خدمت او) هستند، – و وسایل زندگى را از هر نظر براى وى فراهم ساختم! – باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم!
(سوره مدثر – آیه ی ۱۱ تا ۱۵)
داستان :
روزی پادشاهی بود در یک کشور ثروتمند و بزرگ اما پادشاه خوشحال نبود. روزی که از آشپزخانه دربار می گذشت دید که آشپز خوشحال و خندان است از او در مورد علت شادیش پرسید او گفت: چرا خوشحال نباشم خانه دارم زنی خوب دارم و از فرزندانم هم راضی ام چرا خوشحال نباشم .
پادشاه موضوع را به وزیر گفت و علت را از او جویا شد. وزیر گفت چون او وارد گروه ۹۹ نشده است.
پادشاه به وزیر گفت گروه ۹۹ چیست؟ گفت گروه ۹۹ سکه. پس قرار شد که ۹۹ سکه در کیسه ای در کنار خانه آشپز بگذارند. آشپز کیسه را برداشت و با دیدن سکه ها خوشحال شده آنرا شمرد ۹۹ تا بود دوباره شمرد باز هم ۹۹ سکه خیلی ناراحت شد سروصدا براه انداخت تا آن سکه دیگر را پیدا کند ولی خبری نبود.
از فردا تصمیم گرفت تا بیشتر کارکند تا آن سکه باقیمانده را بدست آورد شب ها تا دیر وقت کار می کرد و خسته به خانه می آمد و صبح بخاطر اینکه دیر از خواب بیدار شده بود با همه دعوا می کرد.
وزیر به پادشاه گفت: آری حال او هم وارد گروه ۹۹ شده. افرادی که پول به اندازه کافی دارند اما بخاطر حرص و طمع به خود و زندگیشان سخت می گیرند.
این داستان مانند انسانهایی است که چند ماه پیش یک سکه خریده بودند و حالا که سکه گران شده می گویند ؛ کاش دوتا خریده بودیم . و آنکه ۲ تا خریده می گوید کاش ۳ تا …
لطیفه :
اَشْعَب بن جبیر مردی بود که از نظر طمع بین مردم شهرت خاصی داشت، از وی پرسیدند: طمع تو تا چه میزان است؟
او گفت: تا آنجا که از هر خانهای که دودی بلند میشود گمان میکنم که دارند برای من غذا درست میکنند. پس با این گمان بر میخیزم و همهی نان خشکهایم را آورده و درهم میشکنم و منتظر مینشینم که آبگوشت را بیاورند، چون انتظار زیاد میشود و خبری نمیآید، آن نان پارهها را در آب زده و میخورم.
دیگر اینکه هنگامی که خبر مرگ شخصی را میشنوم گمان میبرم که آن مرد وصیت کرده است که از مالش ثلث آن را به اشعب بدهید. پس با این گمان، برای عزاداری به منزل او میروم و هر کس درگوشی صحبت میکند فکر میکنم که دربارهی وصیتی که میّت در مورد من کرده صحبت میکند، پس با ورثه در تشییع و خاکسپاری همراهی نموده و به آنها در این کار کمک بسیار میکنم. اما هنگامی که میّت را به خاک میسپارند و خبری از وصیت نمیشود، ناامید به منزل باز میگردم.
دیگر اینکه چون به بازار سفالفروشان میروم، هر کسی را ببینم که ظرف و کاسهای میخرد گمان میکنم که آن ظرف به خاطر آن میخرد تا غذایی در آن ریخته و برای من بفرستد.
و هنگامی که از بازار مسگران عبور میکنم هر مسگری که دیگ درست میکند، پیش او میروم و التماس میکنم که آن را بزرگتر و گشادتر بسازد به امید آنکه شاید روزی صاحب آن ظرف برای من غذایی در آن بفرستد و چون گشادهتر باشد غذای بیشتری در آن جا گیرد.
اکتبر 3, 2012
داستانی, قرآنی, لطیفه ای
1,588
فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ – الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِمْ سَاهُونَ – الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ
پس واى بر نمازگزارانى که … در نماز خود سهل انگارى مىکنند، همان کسانى که ریا مىکنند،
سوره ماعون آیه ۴-۶
بحث ریا بحث مهمی است . بسیار اتفاق می افتد که انسان ریا می کند و خودش متوجه نمی شود به عنوان مثال :
در خیابان می خواهد پولی را در صندوق صدقات بیندازد ، اما می گوید بگذار خانه بروم و پول را در صندوق صدقات خانه می اندازم .
زیرا اگر مامور خالی کردن صندوق آمد ، صدقات من بیشتر باشد ؛ این ریاست
داستان :
مردی بود که هر کاری میکرد نمیتوانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری ننماید. روزی چارهای اندیشید و با خود گفت: «در گوشه شهر، مسجدی متروک وجود دارد که کسی به آن رفت و آمد نمیکند. خوب است شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده و خالصانه خدا را عبادت کنم.»
وقتی شب چادرش را روی شهر گستراند. در نیمههای آن، مرد با سکوت و آرامش خاص، مخفیانه نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز کرد. هنوز رکعتی نماز نخوانده بود که ناگهان صدایی شنید؛ با خود گفت: «حتماً کسی وارد مسجد شده» بر کیفیت و کمیت عبادتش افزود.
خوشحال از اینکه آن شخص فردا میرود و به مردم میگوید: این آدم چقدر خداشناس و وارسته است که در نیمههای شب به مسجد متروک آمده و مشغول نماز و عبادت است.
وقتی هوا روشن شد، به آن کسی که وارد مسجد شده بود، زیر چشمی نگاه کرد. از تعجب دهانش باز ماند. سگ سیاهی که براثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته بود در بیرون بماند به مسجد پناه آورده بود. مرد بر سر و روی خود زد و اظهار تاسف کرد
لطیفه :
شخص ریا کاری، روزی مردم را در بازار، جمع آورد و گفت: «لختی به من گوش کنید! همه تان می گویید که من فردی ریا کارم؛ ولی این درست نیست!»
گفتند: «چگونه باور کنیم؟!»
گفت: «از آن جا که دیروز را روزه بودم و امروز هم روزه دارم؛ امّا از این موضوع با هیچ کس حرفی نزده ام و تنها خود دانم و خدای خود!»
اکتبر 2, 2012
اخلاقی, داستانی, قرآنی
2,318
قال اللّه تبارک و تعالى لموسى علیه السّلام: یا موسى، أنا أفعل بک ثلاثه أفعال أنت أیضا افعل ثلاثه، فقال موسى علیه السّلام: ما هذه الثلاثه؟ قال اللّه تعالى: …
و الثّالث: لم اکلّفک عمل غد، فلا تکلّفنی رزق غد
خداوند به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه کار نسبت به تو مىکنم تو نیز در مقابل، سه عمل انجام ده.عرضه داشت: آنها چیست؟ فرمود: …
سوم : من عمل فردا را امروز نخواهم، تو هم امروز روزى فردا را نخواه
منبع :
تحریر المواعظ العددیه، صفحه ۲۲۷
انسان ؛ حریص است و به خاطر حرص ، روزی فردا را می خواهد ، خداوند در قرآن می فرماید:
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً
به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است ( سوره معارج آیه ۱۹)
داستان:
روزى هارون الرشید گفت: آیا کسى از زمان پیغمبر زنده مانده است؟ گفتند: باید جستجو کنیم. گشتند و گفتند: پیرمردى است که او را در گهواره مى گذارند، او هست.
گفت: او را بیاورید. سبدى برداشتند و پیرمرد را در سبد نشاندند و آوردند.
هارون به او گفت: تو رسول خدا صلى الله علیه و آله را دیده اى؟ گفت: بله. گفت: چیزى از پیغمبر صلى الله علیه و آله شنیده اى؟ گفت: بله. گفت: چه شنیده اى؟ گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
«یشیب ابن آدم و یشبّ فیه خصلتان الحرص و طول الأمل»
فرزند آدم پیر مى شود، ولى دو چیز در او جوان مىشود؛ یکى حرص، یکى آرزوهاى دراز.
گفت: هزار دینار طلا به او بدهید. پیرمرد که در کل عمرش صد دینار طلا ندیده بود، تشکر کرد و دوباره درون سبد نشست و او را بردند بیرون ،
گفت: مرا برگردانید، با هارون کار دارم. او را برگرداندند. گفتند: قربان! او با شما کار دارد، هارون گفت: او را بیاورید، پیرمرد گفت: این هزار دینار طلاى امسال است، یا هر سال به من هزار دینار مىدهى؟
هارون گفت: «صدق رسول الله» جان او دارد در مىرود، ولى حرص پول و آرزوى زنده ماندن سالهاى دیگر را دارد. گفت: نه، سالهاى دیگر نیز هست. تا او را بیرون بردند، مرد
منبع:
مرگ و فرصت ها، اثر حاج حسین انصاریان، صفحه ۳۷۶
اکتبر 1, 2012
داستانی, قرآنی, منبرک های روایی
1,921
قال اللّه تبارک و تعالى لموسى علیه السّلام: یا موسى، أنا أفعل بک ثلاثه أفعال أنت أیضا افعل ثلاثه، فقال موسى علیه السّلام: ما هذه الثلاثه؟ قال اللّه تعالى: …
و الثّانی: لو أکثرت الجفا معی لقبلت معذرتک إذا أقبلت الیّ، فکذلک اقبل معذره من جفاک لو اعتذر إلیک
خداوند به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه کار نسبت به تو مىکنم تو نیز در مقابل، سه عمل انجام ده.عرضه داشت: آنها چیست؟ فرمود: …
دوم : من عذر و توبهى ترا مىپذیرم هر چند نافرمانى بسیار کرده باشى، تو نیز عذر جفاکاران را بپذیر
منبع :
تحریر المواعظ العددیه، صفحه ۲۲۷
قرآن برای بخشیدن دیگران آیه ای دارد ؛ که بسیار بسیار مهم است
وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم
عفو کنید و ببخشید؛ آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد ( سوره نور آیه ۲۲ )
پس اگر می خواهیم خدا ما را ببخشد باید از دیگران درگذریم
داستان :
نقل است که مردى خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسید و عرض کرد: پسر عمویت ، بسیار به شما ناسزا گفت و هر چه در توان داشت دریغ نکرد، حضرت کنیز خود را فرمود که: آب وضو برایش حاضر کند پس وضو گرفت و داخل نماز شد.
راوى گفت: من در دلم گفتم که حضرت او را نفرین خواهد کرد ، پس حضرت دو رکعت نماز گذاشت و گفت: اى پروردگار من! این حقّ من بود ، او را بخشیدم، بخشش و بزرگواری تو از من بیشتر است، پس او را ببخش و به خاطر کارش او را کیفر نده .
منبع:
منتهى الآمال، جلد ۲، صفحه ۱۲۷