خانه / قرآنی (صفحه 9)

قرآنی

در این بخش منبرک های قرآنی را می توانید ببینید.

چرا امام زمان (عجل الله فرجه) را ابا صالح می نامند؟

 

سوال :

چرا به حضرت مهدی(عجل الله فرجه) ابا صالح می گویند ؟ مگر ایشان فرزندی به نام صالح داشتند ؟

 

کلمه اب در لغت عرب به معنای پدر آمده است . بدین جهت برخی از مردم تصور می کنند که عبارت اباصالح در حالت ترکیبی باید به معنای پدر صالح باشد تا معنی و مفهوم جمله صحیح گردد .

هدف از به کار بردن کنیه «اب » و «ام » برای افراد، اثبات پدر یا مادر بودن آن اشخاص است نسبت به مضاف الیه شان، مانند ابوالحسن (پدر حسن)، ابو جعفر (پدر جعفر)، ام داوود (مادر داوود)، لکن از نظر لغت عرب این طور نیست که کلمات یاد شده (اب و ام) همیشه به معنای پدر و مادر باشد، بلکه گاهی به معنای صاحب و مالک و کنه و اساس شی ء می باشد مانند: ابوالفضل، ابوتراب، ام القری، ام الفساد و امثال آن که به طور یقین هیچ کدام آنها در معنای پدر و مادر به کار نرفته است . چون حضرت ابوالفضل (علیه السلام) پسری به نام فضل نداشته است که ابوالفضل – در این مورد – به معنای پدر فضل باشد . علی (علیه السلام) نیز فرزندی به نام تراب نداشته است که آن حضرت پدر تراب باشد و همچنین است کلمه ام القری که کنیه معروف شهر مکه است، چرا که شهر مکه فرزندی نداشته است که مادر آن باشد .

پس با این اوصاف مامی توانیم  نام اباصالح را روی فرزندانمان بگذاریم ؛ همان گونه که ابوالفضل می گذاریم

 

در بعضی از نوشته ها دو وجه درباره  اباصالح  ذکر شده است :

۱٫ در آیه ٢٧ سوره انبیا (و کُلّاً جَعَلنا صالحین), عنوان صالح به  نبی  اطلاق شده و کنیه  اباصالح  یعنی, پدر نبی و این بیانگر مقام والای حضرت مهدی(عجل الله فرجه) است و چون آن حضرت از هر پیغمبری, خصوصیتی دارد و ویژگی های انبیا در او جمع است   لذا او را پدر انبیا می گویند.

 ٢در آیه ۱۰۱ سوره یوسف (الحقنا بالصالحین)  , مراد از صالح حضرت یوسف است. کنیه اباصالح یعنی  پدر یوسف  و این نشانگر زیبایی و نیکی فوق العاده امام مهدی استیعنی, پدر زیبایی ها

سوال۲:

حال آیا لفظ اباصالح در روایات آمده است ؟

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهما السلام  قَالَ:

إِذَا ضَلَلْتَ فِی الطَّرِیقِ فَنَادِ یَا صَالِحُ یَا بَا صَالِحٍ أَرْشِدُونَا إِلَى الطَّرِیقِ رَحِمَکُمُ اللَّه‏

امام باقر علیه السّلام می فرمایند:

چون راه را گم کردى‏ فریاد بزن یا صالح یا ابا صالح راه را به ما نشان دهید خدایتان رحمت کند

منبع: بحار الأنوار جلد‏۶۰ ؛صفحه ۷۲

 

ممانعت از نماز ، مستحق عذاب

 

أَ رَءَیْتَ الَّذِى یَنهَْى‏(۹)

عَبْدًا إِذَا صَلىَّ(۱۰)

 آیا دیدى آن شخص را که نهى مى‏کرد؟  بنده ‏اى را،  هنگامى که نماز مى‏خواند ؟!!!                    

سوره مبارکه علق  آیه ۹ و ۱۰

یکی از مواردی که خداوند در قرآن آن را مورد انتقاد شدید و مستحق عذاب می داند جلوگیری از نماز است و از روی تعجب به پیامبرش می فرماید :” آیا دیدى آن شخص را که جلوگیری می کرد؟  بنده ‏اى را , هنگامى که نماز مى‏خواند؟!!! “

حال آیا این جریان مخصوص زمان پیامبر است ؟

پُر واضح است که این گونه نیست و هر شخص و هر گروهی که مردم را از نماز بیندازند مصداق این آیه می شوند

به عنوان مثال:

* ساعت حرکت هواپیما را طوری تنظیم کنند که مسافرین نمازشان قضا شود

*‌ مسابقات فوتبال و … را در ساعت اذان برگزار کنندکه هم خود بازیکنان و مربیان و … ؛ و هم تماشاگران از نماز محروم شوند

* صدا و سیما برنامه های جذاب خود را در وقت نماز پخش کند

* سیانسهای سینما را در ساعت اذان بگذارند

* برنامه ی کلاس مدرسه در ساعت اذان باشد

* مسابقات فوتبال و والیبال و .. مدارس را در لحظات اذان برگزار کنند

* همایشها و سمینارها را در ساعت اذان تعطیل نکنند

* مغازه دار در ساعت اذان جنس بفروشد که مردم به نماز نروند

* اوستا به شاگردش اجازه رفتن به نماز و تعطیل کردن مغازه را ندهد

 * و …

البته بسیاری از این موارد انشاء الله که نیست و بنده به عنوان مثال عرض کردم     

نماز برای والدین

 

هر کس این نماز را بخواند چنانچه پدر و مادر او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند .

* چنانچه پدر و مادر فوت کرده باشند نماز در شب های جمعه خوانده شود آنان مورد آمرزش خداوند قرار می گیرند .

* این نماز آن چنان موجب شادی پدر و مادر میشود که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خویش را ببوسند .

* این نماز انسان را از افسردگیهای بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد .

 

کیفیت نماز برای والدین

صَلَاهُ الْوَلَدِ لِوَالِدَیْهِ رَکْعَتَانِ‏ الْأُولَى‏ بِفَاتِحَهِ الْکِتَابِ‏ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ‏ رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ‏ وَ فِی الثَّانِیَهِ الْفَاتِحَهَ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ‏ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ‏ فَإِذَا سَلَّمَ یَقُولُ عَشْرَ مَرَّاتٍ‏ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیرا

 

این نماز دو رکعت است :

رکعت اول یک حمد و بعد از حمد ده بار بگوید

 رَبَّنَا اغفِرلی وَ لوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الحِساب   آیه ۴۱ سوره ابراهیم

و در رکعت دوم بعد از حمد و ده بار بگوید

رَبِّ اغفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتیَ مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَالمُؤمِنات.   بخشی از آیه ی ۲۹ سوره نوح

   و بعد از سلام ده بار گوید

رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً  بخشی از آیه ی ۲۵ سوره اسراء

منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ‏۶، صفحه   ۳۴۸، شماره   ۶۹۶۵،  ۳۶ باب استحباب صلاه الهدیه و کیفیتها

اخلاق نیکو شیوه ای در امر به معروف و نهی از منکر

 

( به بهانه هفته ی امر به معروف و نهی از منکر )

یکی از شیوه های موثر در امر به معروف و نهی از منکر , اخلاق نیکوست

خداوند به پیامبر می فرماید :

 وَ لَوْ کُنْتَ‏ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک‏

و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‏شدند

 (آل عمران ۱۵۹)

مردى نصرانى به امام باقر گفت :تو بقر هستى . فرمود: نه من باقرم

 گفت فرزند زنى آشپزى, فرمود: این شغل او بوده.

 گفت :تو فرزند یک سیاه حبشى نابکارى؟

فرمود: اگر راست میگوئى نابکار بوده خدا از او بگذرد اگر دروغ میگوئى خدا از تو بگذرد،

 نصرانى مسلمان شد.

 

منبع: بحار الأنوار جلد ‏۴۶، صفحه: ۲۸۹

 

داستان:

یک نفر ریش تراشیده خدمت حاج شیخ عبدالکریم حائری می‌آید، حاج شیخ عبدالکریم جای آن تیغ‌ها را می‌بوسد و می‌گوید خواهش دارم جای بوسه من را دیگر تیغ نزن . او قبول می‌کند

 

 

منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى، جلد ‏۲، صفحه : ۱۱۵

پاسخ به شبهه ای در خصوص صدقه حضرت علی علیه السلام در حال رکوع

 

چند روز پیش ( ۲۴ ذی الحجه ) سالروز نزول آیه ی  ۵۵ سوره مبارکه مائده در شأن حضرت علی علیه السلام است

إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ

جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آورده‏اند، همان ایمان آورندگانى که اقامه نماز و اداى زکات مى‏کنند در حالى که در رکوع نمازند

 

حال شبهه ای که مطرح می شود این است که :

در جایی هست که حضرت در نماز بودند و تیر از پایشان بیرون کشیدند و ایشان متوجه نشدند و در اینجا گفته می شود که ایشان در نماز انگشتر خودشان را به فقیر انفاق کردند ! این دو چگونه با هم جمع می شود؟

پاسخ :

۱٫آنها که این ایراد را میکنند از این نکته غفلت دارند که شنیدن صداى سائل و به کمک او پرداختن توجه به خویشتن نیست، بلکه عین توجه بخدا است، حضرت على در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و مى‏دانیم بیگانگى از خلق خدا بیگانگى از خدا است و به تعبیر روشنتر: پرداختن زکات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است. نه انجام یک عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید میکند، ذکر این نکته نیز لازم است که معنى غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بى اختیار احساس خود را از دست بدهد بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نیست بر مى‏گیرد.

جالب اینکه فخر رازى کار تعصب را بجایى رسانیده که اشاره على علیه السلام را به سائل براى اینکه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون کند، مصداق فعل کثیر که منافات با نماز دارد، دانسته است در حالى که در نماز کارهایى جایز است انسان انجام بدهد که به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا که کشتن حشراتى مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن کودک و حتى شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل کثیر ندانسته‏اند، چگونه یک اشاره جزء فعل کثیر شد، ولى هنگامى که دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مى‏شود اینگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نیست!.

۲٫در اصل حضرت علی در مقابل خود آن فقیر را ندیدند بلکه خدا را دیدند که شاهد گفته ی ما آیه ی ۱۰۴ سوره ی تو به است که خداوند می فرماید :

أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ

مگر ندانسته‏ اند که آن کس که توبه از بندگانش مى‏پذیرد و صدقات  را مى‏گیرد خداست،

پس طبق این آیه خدا گیرنده ی صدقات است

 

سوره هل اتی ،گواهی بزرگ بر فضیلت اهل بیت علیهم السلام

 

( به بهانه ۲۵ ذی الحجه روز نزول سوره هل اتی )

إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً (۵) عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً (۶) یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً (۷) وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً (۸) إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً (۹) إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً (۱۰) فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُوراً (۱۱)        

سوره انسان یا هل اتی آیات ۵ تا ۱۱

ترجمه:

۵- ابرار (نیکان) از جامى مى‏نوشند که با عطر خوشى آمیخته است.

۶- از چشمه‏اى که بندگان خاص خدا از آن مى‏نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‏سازند! ۷- آنها به نذر خود وفا مى‏کنند، و از روزى که عذابش گسترده است مى‏ترسند.

۸- و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر مى‏دهند.

۹- (و مى‏گویند:) ما شما را براى خدا اطعام مى‏کنیم و، هیچ پاداش و تشکرى شما نمى‏خواهیم.

۱۰- ما از پروردگارمان خائفیم در آن روز که عبوس و شدید است.

۱۱- از این رو خداوند آنها را از شر آن روز نگه مى‏دارد و از آنها استقبال مى‏کند در حالى که شادمان و مسرورند.

 

شان نزول:

ابن عباس مى‏گوید حسن و حسین بیمار شدند پیامبر  با جمعى از یاران به عیادتشان آمدند، و به على ع گفتند: اى ابو الحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مى‏کردى، على ع و فاطمه ع و فضه که خادمه آنها بود نذر کردند که اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند (طبق بعضى از روایات حسن و حسین ع نیز گفتند ما هم نذر مى‏کنیم روزه بگیریم).

چیزى نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالى که از نظر مواد غذایى دست خالى بودند على ع سه من جو قرض نمود، و فاطمه س یک سوم آن را آرد کرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: السلام علیکم اهل بیت محمد ص” سلام بر شما اى خاندان محمد! مستمندى از مستمندان مسلمین هستم، غذایى به من بدهید خداوند به شما از غذاهاى بهشتى مرحمت کند، آنها همگى مسکین را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.

روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتى که غذا را آماده کرده بودند (همان نان جوین) یتیمى بر در خانه آمد آن روز نیز ایثار کردند و غذاى خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد نیز روزه گرفتند).

در سومین روز اسیرى به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذاى خود را به او دادند هنگامى که صبح شد على ع دست حسن ع و حسین ع را گرفته بود و خدمت پیامبر ص آمدند هنگامى که پیامبر ص آنها را مشاهده کرد دید از شدت گرسنگى مى‏لرزند! فرمود! این حالى را که در شما مى‏بینم براى من بسیار گران است، سپس برخاست و با آنها حرکت کرد هنگامى که وارد خانه فاطمه س شد دید در محراب عبادت ایستاده، در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده، و چشمهایش به گودى نشسته، پیامبر ص ناراحت شد.

در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت اى محمد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‏گوید، سپس سوره” هل اتى” را بر او خواند (بعضى گفته‏اند که از آیه” ان الْأَبْرارَ” تا آیه کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً که مجموعا هیجده آیه است در این موقع نازل گشت).

 

منبع: تفسیر نمونه، جلد ‏۲۵، صفحه ۳۴۴

 

 ” الغدیر” جلد ۳ صفحه ۱۰۷ تا ۱۱۱ و در کتاب” احقاق الحق” در جلد ۳ صفحه ۱۵۷ تا ۱۷۱ حدیث فوق از ۳۶ نفر از دانشمندان و علماى اهل سنت با ذکر ماخذ نقل شده است

 

نکته :

به گفته جمعى از دانشمندان اسلامى از جمله” آلوسى” مفسر معروف اهل سنت بسیارى از نعمتهاى بهشتى در این سوره بر شمرده شده است ولى از” حور العین” که غالبا در قرآن مجید در عداد نعمتهاى بهشتى آمده مطلقا سخنى مطرح نیست، ممکن است این امر به خاطر نزول این سوره در باره فاطمه زهرا و همسر و فرزندانش مى‏باشد که به احترام بانوى اسلام” حضرت فاطمه” ذکرى از” حور” به میان نیامده!

منبع: روح المعانى، جلد ۲۹، صفحه ۱۵۸

مباهله سند حقانیت اهل بیت علیهم السلام

 

( به بهانه ۲۴ ذی الحجه سالروز مباهله )

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ

                                           سوره آل‏ عمران: آیه ۶۱

 

ترجمه:

هر گاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو:” بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

 

 

شان نزول:

گفته‏ اند که این آیه و آیات قبل از آن در باره هیات نجرانى مرکب از عاقب و سید و گروهى که با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پیامبر  رسیدند و عرض کردند: آیا هرگز دیده‏اى فرزندى بدون پدر متولد شود، در این هنگام آیه” إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ …” نازل شد و هنگامى که پیامبر ص آنها را به مباهله  دعوت کرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به‏ شخصیتهاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت:” شما فردا به محمد نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده‏اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزى در بساط ندارد، فردا که شد پیامبر  آمد در حالى که دست على بن ابى طالب  را گرفته بود و حسن و حسین در پیش روى او راه مى‏رفتند و فاطمه پشت سرش بود، نصارى نیز بیرون آمدند در حالى که اسقف آنها پیشاپیششان بود هنگامى که نگاه کرد، پیامبر با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال کرد به او گفتند: این پسر عمو و داماد او و محبوب‏ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از على هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه  است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک‏ترین افراد به قلب او است …

سید به اسقف گفت:” براى مباهله قدم پیش گذار”.

گفت: نه، من مردى را مى‏بینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام مى‏کند و من مى‏ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمى‏گذرد در حالى که در تمام دنیا یک نصرانى که آب بنوشد وجود نداشته باشد.

اسقف به پیامبر اسلام ص عرض کرد:” اى ابو القاسم! ما با تو مباهله نمى‏کنیم بلکه مصالحه مى‏کنیم، با ما مصالحه کن، پیامبر ص با آنها مصالحه کرد که دو هزار حله (یک قواره پارچه خوب لباس) که حد اقل قیمت هر حله‏اى چهل درهم باشد، و عاریت دادن سى دست زره، و سى شاخه نیزه، و سى رأس اسب، در صورتى که در سرزمین یمن، توطئه‏اى براى مسلمانان رخ دهد، و پیامبر  ضامن این عاریتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‏اى در این زمینه نوشته شد.

و در روایتى آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت:” من صورتهایى را مى‏بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه‏ها را از جا برکند چنین خواهد کرد هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند

منبع: تفسیر نمونه، جلد ‏۲، صفحه  ۵۸۰

 

” قاضى نور اللَّه شوشترى” در جلد سوم از کتاب نفیس” احقاق الحق” طبع جدید صفحه ۴۶ چنین مى‏گوید:

” مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که” ابناءنا” در آیه فوق اشاره به حسن و حسین  و” نساءنا” اشاره به فاطمه  و” انفسنا” اشاره به على  است.

سپس (در پاورقى کتاب مزبور) در حدود شصت نفر از” بزرگان اهل سنت” ذکر شده‏اند که تصریح نموده‏اند آیه مباهله درباره اهل بیت  نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را از صفحه ۴۶ تا ۷۶ مشروحا آورده است

 

آرشیو بزرگوارانی که نظر داده اند  

با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ در مسجد گفته شدبا ۹:۵۶ موضوع منبرکهای قرآنیلینک ثابت

عذاب واقع سزای دشمن علی علیه السلام

 

( به بهانه ۲۰ ذی الحجه سالروز نزول آیه ی اول سوره معارج )

سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ

درخواست کننده ای درخواست عذاب کرد . پس بر او نازل کردیم

سوره معارج آیه ی ۱

” هنگامى که رسول خدا  حضرت على را در روز” غدیر خم” به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: من کنت مولاه فعلى مولاه” هر کس من مولى و ولى او هستم على مولى و ولى او است” چیزى نگذشت که این مساله در بلاد و شهرها منتشر شد” نعمان بن حارث فهرى” خدمت پیامبر ص آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادى شهادت به یگانگى خدا و اینکه تو فرستاده او هستى دهیم ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادى ما همه اینها را نیز پذیرفتیم، اما با اینها راضى نشدى تا اینکه این جوان (اشاره به على ع است) را به جانشینى خود منصوب کردى، و گفتى: من کنت مولاه فعلى مولاه، آیا این سخنى است که از ناحیه خودت یا از سوى خدا؟! پیامبر ص فرمود:” قسم به خدایى که معبودى جز او نیست این از ناحیه خدا است”.

” نعمان” روى بر گرداند در حالى که مى‏گفت اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ:” خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگى از آسمان بر ما بباران”! اینجا بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ نازل گشت”.

 

منبع: مجمع البیان، جلد ۱۰، صفحه ۳۵۲

 

این جریان علاوه بر اعتقاد شیعه به آن، جمعى از علماى اهل سنت آنرا در کتب تفسیر و حدیث ثبت و ضبط نموده‏اند. جهت نیاز به نام و کتب آنان به کتاب شریف الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، جلد۱ ، صفحه: ۴۶۱ رجوع فرمایید

بخل

 

وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لِلَّهِ میراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ

 کسانى که بخل مى‏ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمى‏کنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است؛ بلکه براى آنها شر است؛ بزودى در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقى به گردنشان مى‏افکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام مى‏دهید، آگاه است.

سوره آل عمران(۱۸۰)

حضرت علی علیه السلام نیز در حکمت  ۳۷۸ نهج البلاغه می فرمایند :

الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُیُوبِ وَ هُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى کُلِّ سُوء

بخل همه بدیها را فراهم گرداند و مهارى است که به سوى هر بدى کشاند.

به عنوان مثال:

بسیاری از مردم خانه های وسیعی دارند و در مقابل افرادی هستند که خانه هایشان کوچک است ونیز پول گرفتن تالار برای عروسیشان را ندارند ، چه می شود عروسی در آن خانه های بزرگ گرفته شود

بسیاری در انبار منزل و مغازه یشان بخاری ، یخچال ، فریزر و … دارند و در مقابل بسیاری از داشتن اینها محرومند

به راستی چرا برخی از ما اینقدر بخیل هستیم؟؟؟

 

ظاهر بین نباشیم

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ

 

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند

سوره حجرات آیه ۱۱

 

خداوند در این آیه پس آنکه مسخره کردن را عملی ناپسند بیان می فرماید ، در ادامه این نکته را گوشزد می کند که شاید آنکس که مسخره اش می کنید از شما بهتر باشد مثلاً

شاید  کفش  پاره ای   داشته باشد ……. اما ممکن است از ما بهتر باشد.

شاید قیافه ی زشتی  داشته باشد …….. اما ممکن است از ما بهتر باشد.

شاید لباس کهنه تری داشته باشد …….. اما ممکن است از ما بهتر باشد.

شاید منزل  کوچکی   داشته باشد …….. اما ممکن است از ما بهتر باشد.

شایدقیافه ی مذهبی نداشته باشد …….. اما ممکن است از ما بهتر باشد.

و شاید…

و شاید…

وشاید…

در رابطه با ظاهر بین نبودن داستانی است که حجه الاسلام قرائتی می فرمودند :

امام خمینى (رحمه الله علیه) را گرفتند، سال ۴۲ یک سرهنگ این طرفش نشست و یک سرهنگ هم آن طرفش، سحر آمدند از قم گرفتند که به ترکیه تبعیدش کنند، سحر تمام شد و بین الطلوعین شد، جاده قدیم قم و تهران هم دو، سه ساعتى طول مى‏ کشید. امام خمینى (رحمه الله علیه) فرمود: من مى‏ خواهم نماز بخوانم ماشین را نگه دارید گفتند: به ما دستور داده‏ اند از درب خانه هیچ کجا پیاده نشوید و صاف برویم فرودگاه، امام چیزى نگفت و دید که هوا روشن شده و دارد آفتاب مى‏زند، ممکن است آفتاب بزند، فرمود: خوب ما پیاده نمى‏شویم و من توى ماشین نماز مى‏خوانم، شما یکى پیاده شوید و من کنار جاده همینطور که توى ماشین نشسته ‏ام تیمم مى‏کنم، گفتند: طورى نیست، یکى پیاده شد و امام همینطور که نشسته بود خم شد تیمم کرد تو ماشین گفت الله اکبر نماز خواند و رکوع و سجودش را با کله‏ «سبحان ربى العظیم و بحمده»، «الله اکبر»، «سبحان ربى الاعلى و بحمده»، «الله اکبر» همینطور نشسته نماز خواند. بعد گفتند: امام که نمازش تمام شد گفت :خدایا شاید در کل عمرم فقط همین یک  نماز را قبول کنى، نه وضو داشتم و نه اول وقت بود، و نه رو به قبله بود. چه مى‏دانیم چى قبول است.

 

ماجرایی عجیب از قطع رحم

 

وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً

(و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست.   سوره نساء آیه ۱

 

ماجرایی شنیدنی

مرحوم شیخ محقق روحانی که از طرف مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بروجردی برای تبلیغ به آلمان منتقل شده بود نقل می کند:

روزی یک پرفسور ریاضیدان به من گفت : کار من با اعداد و ریاضیات است . اگر از رهبران اسلام خود عددی بیاورید که اگر آن را بر ۱ ، ۲ ، ۳ ، ۴ ، ۵ ، ۶ ، ۷ ، ۸ ، ۹ ، ۱۰  تقسیم نمایید قابل قسمت باشد من مسلمان می شوم !

   گفتم: اتفاقاً این سوال را شخصی از امام اول شیعیان امام علی ع در حالی که آن حضرت در حال سوار شدن بر اسب بود پرسید و حضرت فوراً فرمودند: عدد روزهای سال قمری(۳۶۰ روز) را در عدد ایام هفته (۷ روز ) ضرب کن عدد مورد نظر ( یعنی عدد ۲۵۲۰ )  بدست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. آن پروفسور قبول کرد و پس از چند روز رفت وآمد و مطالعه و سوال بیشتر رسما مسلمان شد. و مرتب با ما ارتباط داشت.

 او بعد از مدتی مریض شد و من برای عیادتش به بیمارستان رفتم. دیدم خیلی نگران است از علت نگرانیش پرسیدم گفت: پزشکان معالج من تشخیص داده‌اند تا سه روز دیگر خواهم مرد، ولی امروزوقتی پسرم  آمد و از مسئله خبردارشد پشت به من کرد و بدون خداحافظی و اظهار نگرانی رفت!

 من به او دلداری دادم و  گفتم ما همه برادر تو و فرزندان ما فرزندان تو هستند. پس از سه روز این دانشمند آلمانی از دنیا رفت و ما طبق آیین اسلامی او را غسل دادیم و به خاک سپردیم. ناگاه پسر این مرد  آلمانی پیدا شد و با اعتراض شدید به ما گفت: به چه مجوزی جسد ا و را به خاک سپرده‌اید؟ من جسد را به ۶۰ مارک فروخته‌ام. ما فوراً ۶۰ مارک را به او دادیم و او هم با کمال بی رحمی مارک ها را شمرد و رفت و حتی نپرسید قبر پدرش کجاست؟

 

 

منبع : کتاب صله ارحام در اسلام، محمود ارگانی حائری، صفحه ۲۵۹  

 

نماز یکشبه ذی القعده

 

( به بهانه یکشنبه ی ماه ذی القعده )

از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است که در روز یکشنبه ماه ذى القعده فرمود: مردم کدامیک از شما مى‏خواهید توبه کنید؟ راوى مى‏گوید: گفتیم: رسول خدا همه ما مى‏خواهیم توبه کنیم. حضرت فرمودند: غسل کرده، وضو گرفته و چهار رکعت نماز بجا آورید. در هر رکعت یک بار «فاتحه الکتاب»، سه بار«قل هو اللّه احد»و یک بار «معوذتین» (قل اعوذ برب الناس‏وقل اعوذ برب الفلق)بخوانید.

آنگاه هفتاد بار استغفار نموده و در پایان«لا حول و لا قوّه إلا باللّه»

بگویید. سپس بگویید:«یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنّه لا یغفر الذّنوب إلا أنت»

(اى عزیز اى بخشاینده گناهان من و گناهان تمام مردان و زنان مؤمن را ببخش که جز تو کسى گناهان را نمى‏بخشد).

آنگاه فرمود: بنده‏اى از امت من چنین عملى را انجام نمى‏دهد، مگر این که از آسمان به او ندا مى‏رسد: بنده خدا عمل را از نو شروع کن که توبه تو قبول، و گناهانت بخشیده شد. فرشته دیگر از زیر عرش ندا مى‏کند: اى بنده مبارک باد بر تو و بر خانواده و خاندانت. منادى دیگرى صدا مى‏زند: در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضى

مى‏نمایند. فرشته دیگرى ندا مى‏کند: اى بنده با ایمان از دنیا مى‏روى. دینت از تو گرفته نشده و قبر تو وسیع و نورانى خواهد شد. منادى دیگرى صدا مى‏زند: پدر و مادرت راضى مى‏شوند، گرچه خشمگین باشند، پدر و مادر، تو و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوش رزق خواهى بود. جبرئیل ندا مى‏کند: من با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور مى‏دهم که با تو خوش رفتار بوده، بخاطر مرگ آسیبى به تو نرسانیده و بنرمى روح را از بدنت خارج نماید.

اعمال قبل از خواب

 

عن فاطمه الزهرا(سلام الله علیها )قالت: دخل علی رسول الله (صلی الله علیه و آله ) و قد افترشت فراشی للنوم , فقال : یا فاطمه لاتنامی الا و قد عملت اربعه: ختمت القرآن , و جعلت الانبیاء شفعائک , و ارضیت المومنین عن نفسک , و حججت و اعتمرت , قال هذا و اخذ فی الصلوه , فصبرت حتی اتم صلاته, قلت: یا رسول الله امرت باربعه لا اقدر علیها فی هذا الحال فتبسم(صلی الله علیه و آله )و قال:

اذا قرات قل هو الله احد ثلاث مرات فکانک ختمت القرآن , واذا صلیت علی و علی الانبیاء قبلی کنا شفعائک یوم القیمه , و اذا استغفرت للمومنین رضوا کلهم عنک و اذا قلت : سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر, فقد حججت و اعتمرت .

 

در وقتی که بستر خواب را گسترده بودم, رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) بر من وارد شد, فرمود: ای فاطمه نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهی:

 قرآن را ختم کنی,

 پیامبران را شفیعت گردانی,

 مومنین را از خود راضی کنی,

 حج وعمره ای را به جا آوری.

این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد, صبر کردم تا نمازش تمام شد, گفتم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودی در حالی که بر آنها قادر نیستم آن حضرت تبسمی کرد و فرمود:

چون قل هو الله را سه بار بخوانی مثل این است که قرآن را ختم کرده ای

 چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستی, شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود,

 چون برای مومنین استغفار کنی , آنان همه از تو راضی خواهند شد,

 و چون بگویی: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره ای را انجام داده ای.

 

منبع : بهجه، جلد  ۱، صفحه  ۲۸۷

 

اهمیت دختر

 

(به بهانه میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر )

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

از مبارکی زن این است که فرزند نخست او دختر باشد

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

بوی فرزند ، از بوی بهشت است و دختران را جز مومن ،کسی دوست ندارد

 

امام صادق علیه السلام:

پسرها نعمت اند و دخترها نیکی . خداوند ،از نعمتها سوال و به نیکی ها پاداش می دهد.

 

 

ابن عباس از رسول اکرم نقل کرده است که فرموند:

 کسى که تحفه‏اى بخرد و براى خانواده خود بیاورد، اجر او در پیشگاه الهى مانند کسى است که بمستمندان کمک کرده باشد. سپس در نوع تقسیم تحفه فرمود: اول به دختر بچه‏ها بدهید سپس به پسرها، آن کس که دختر بچه خود را مسرور نماید اجر آزاد کردن بنده‏اى از فرزندان اسماعیل دارد و آن کس که دیده پسر بچه خود را روشن کند مانند کسى است که از خوف خداوند گریسته باشد و اجر گریه از خوف خداوند، جنات نعیم است

 

منبع : حکمت نامه کودک، آیه الله ری شهری، صفحه ۲۹

 

 

آرشیو بزرگوارانی که نظر داده اند  

با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز پنجشنبه هفتم مهر ۱۳۹۰ در مسجد گفته شدبا ۱۴:۷ موضوع منبرکهای رواییلینک ثابت

سوگند و تزکیه

 

در قرآن، بعضى مطالب با یک سوگند آمده است. «والعصر انّ الانسان لفى خسر»

گاهى دو سوگند پشت سرهم آمده است. «والضحى واللیل اذا سَجى»

گاهى سه سوگند در پى هم آمده است: «والعادیات ضَبحا، فالموریات قدحا، فالمغیرات صُبحا»

گاهى چهار سوگند: «والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین»

گاهى پنج سوگند: «والفجر، ولیال عشر، والشفع والوتر، واللیل اذا یسر»

ولى در سوره‏ شمس‏، ابتدا یازده‏ سوگند یاد شده و سپس تزکیه نفس بیان شده است.

قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا

به راستى رستگار شد، آن کس که نفس خود را تزکیه کرد.

نکته:

اگر انسان بتواند هر شب قبل از خواب ، اعمال روز خود را محاسبه کند

معمولا شب اول انسان گناهان روزش یادش نمی آید و دلیل آن این است که گناه برای ما طبیعی شده است (مثلا یادش نمی آید امروز چند بار دروغ گفته یا غیبت کرده یا نه نامحرم نگاه کرده و یا … )

 

**منبرک**