خانه / منبرک های روایی / امام علی(علیه السلام) (صفحه 4)

امام علی(علیه السلام)

در این بخش منبرک های روایی که از احادیث حضرت امیرالمؤمنین علی(ص) می باشد را می توانید ببینید.

وقتی پاسخ به سوالی را بلد نیستیم ؛ چه بگوییم ؟

1410007094493677_large حضرت علی علیه السلام می فرمایند لَا أَعْلَمُ نِصْفُ الْعِلْم‏

گفتن « نمی دانم» ؛ نصف علم است [تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ۴۸]

چه خوب است هر کس که چیزی را نمی داند ، با کمال شهامت بگوید « بلد نیستم » و از این کلمه خجالت نکشد

داستانک ۱ :

از علامه طباطبایى‏ صاحب تفسیر المیزان سؤالى پرسیدند، ایشان فرمود: اگر بگویم نمی دانم اشکالى ندارد

آنها گفتند: نه

سپس ایشان فرمود: پس نمی ‏دانم  [حجت الاسلام قرائتی در برنامه درسهایى از قرآن ۱۸/ ۰۸/ ۶۸]

داستانک ۲:

شیخ انصارى، مردى است که در علم و تقوا نابغه روزگار است. هنوز علما و فقها به فهم دقایق کلام این مرد افتخار مى‏کنند.

مى‏گویند وقتى چیزى از او مى‏پرسیدند، اگر نمى‏دانست تعمد داشت بگوید نمى‏دانم، مى‏گفت:

ندانُم ندانُم ندانُم.

 این را مى‏گفت که شاگردها یاد بگیرند که اگر چیزى را نمى‏دانند ننگشان نشود، بگویند نمى‏دانم.    مجموعه ‏آثاراستادشهید مطهرى(سیری در سیره نبوی)   ج‏۱۶ ص ۱۵۲]

لطیفه :

قصه‌گویی بر روی منبر رفت و می خواست روایتی از حق همسایه بگوید ، اما روایت را فراموش کرد

و گفت: خداوند چنان حق همسایه را بزرگ داشته و اهمیت بخشیده که والله خجالت می‌کشم بگویم

http://www.manbarak.ir/wp-content/uploads/2015/07/PDF.gif

چه شد که دزد متحول شد؟

11

وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ [حشر ۹]

 و آنها را بر خود مقدّم مى‏دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند

یکی خصوصیاتی که اسلام به آن بسیار اهمیت میدهد ؛ داشتن روحیه ایثار و گذشت است

حضرت على علیه السلام می فرمایند: کسى که ایثار کند، در مروّت به اوج رسیده است. [ میزان الحکمه، ج‏۱ ، ص: ۲۰]

چه زیباست که انسان دیگران را بر خود مقدم بدارد

داستانک:

آقا سید مهدی قوام (ره) مرد بسیار بزرگوار و با سعه صدری بود؛ ایشان در عفو و گذشت کسانی که در حقشان بدی کرده بودند، منحصر به فرد بودند.

شبی دزدی وارد منزل ایشان می شود؛ بعد از بررسی منزل سراغ فرش می رود، همین که فرش را جمع می کند و در حال بردن است، آقا سید مهدی بیدار می گردد، دزد بسیار دست پاچه می شود و نمی داند که قرار است چه بلایی سرش آید!؟ اما مرحوم سید با کمال خونسردی به او می گوید: این فرش را برای چه می خواهی؟ می خواهی این فرش را چه کنی ؟  دزد می گوید : نیازمندم، می خواهم آن را بفروشم.

آقا سیدمهدی می گوید: اگر خودت بفروشی، آن را از تو ارزان می خرند؛ من آن را به تو مباح کردم، حلالت باشد! برو آخر بازار عباس آباد، بگو: من را سیدمهدی فرستاده! آن را بفروش و برو با آن کاسبی کن!

آن شخص که بزرگواری آن عالم خوش طینت را دید منقلب شد و رفت از فروش همان فرش کاسبی راه انداخت و اهل عبادت و تقوی شد.

[با اقتباس و ویراست از کتاب  نکته ها از گفته ها؛ استاد فاطمی نیا صفحه۴۲]

 http://www.manbarak.ir/wp-content/uploads/2015/07/PDF.gif

نقش وراثت در فرزند

نقش وراثت در فرزند

در داستان ازدواج حضرت علی علیه السلام با حضرت ام البنین آمده است که :

امام به برادرشان عقیل فرمودند: برایم زنی انتخاب کن که از او فرزاندانی دلیر به دنیا آید.

 

از این جریان پی به وراثت در تولد می‌بریم. جوانان عزیز و بزرگوار باید تمام دقت خود را در انتخاب همسر مناسب به کار برند.

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این رابطه می‌فرمایند:

أنظر فی أیّ نصاب تضع ولدک فانّ العرق دسّاس.   ببینید فرزندتان را در چه محلی مستقر می‌کنید چرا که اصل و ریشه تأثیر گذار است.

[نهج الفصاحه صفحه ۲۶۶]

و نیز می‌فرمایند:

تخیروا لنطفکم فإنّ النّساء یلدن أشباه اخوانهنّ و اخواتهنّ.    برای نطفه‌های خود جای مناسب انتخاب کنید زیرا زنان نظیر برادران و خواهران خود فرزند می‌آورند.

[نهج الفصاحه صفحه ۳۸۱]

 

امام صادق علیه السّلام فرمود:

فرزند نیز بر پدر سه حق لازم دارد.

۱٫ مادر خوب برایش انتخاب کند

۲٫ نام خوبی برایش انتخاب کند

۳٫ سعی درتأدیب او بنماید

[تمام روایات درکتاب حکمتنامه کودک؛ آیت الله ری شهری ؛صفحه ۱۳]

PDF

پاسخی عجیب به موضوع علم بهتر است یا ثروت

15

در اربعین جار اللّه علّامه مسطور است که چون حدیث: «انا مدینه العلم و على بابها » به گوش بعضى از خوارج رسید، از راه حسد هیجده نفر از عالمان ایشان پیش امیر المؤمنین آمده گفتند: یا على، ما هرکدام از تو یک سؤال مى‏کنیم؛ اگر جواب هرکدام از ما جداجدا دادى، پس مى‏دانیم که تو به تحقیق در مدینه علم رسولى. امیر المؤمنین گفت: بپرسید آنچه به خاطر دارید. پس یکى پیش آمده سؤال نمود که علم بهتر است یا مال؟ فرمود: علم بهتر است. گفت: به چه دلیل؟

فرمود: به درستى که علم میراث پیغمبر است و مال میراث قارون و هامان و فرعون.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که مال را تو نگهبانى و علم نگهبان توست.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که صاحب مال را دشمن بسیار است و صاحب علم را دوست.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که به تصرّف کم شود و علم به تصرّف زیاده.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که صاحب مال را بخیل خوانند و صاحب علم را کریم.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که مال را از دزد باید محافظت کرد و علم را حاجت به محافظت نیست.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که از صاحب مال فردا حساب بطلبند و از صاحب علم نه

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که مال به طول زمان کهنه مى‏شود و علم نه.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که از علم دل روشن مى‏شود، از حبّ مال سیاه.

دیگرى پرسید،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زیرا که صاحب مال همچو فرعون دعوى خدایى کند و صاحب علم گوید: «ما عبدناک حقّ عبادتک

و بعد از اداى جواب سؤالات فرمود: به خدایى که جان على بن ابى طالب در قبضه قدرت اوست، اگر شما سؤال کنید تا مادامى که من زنده باشم، هر آینه جواب غیر مکرّر دهم. چون آن خوارج این‏چنین علم و دانایى از امیر المؤمنین- کرّم اللّه وجهه- مشاهده کردند، هیجده نفر با جمعى از تابعان خود زبان به استغفار گشاده، تائب و مؤمن شدند

مناقب مرتضوى، کشفى ؛ صفحه:۲۶۲

فرق بین حیوانات تخم گذار و بچه زا

20

داستانک:

چند سال پیش ، جراید آمریکا اعلام کردند که هر کس فرق عمومی بین حیواناتی را که تخم می گذارند و حیواناتی که بچه می آورند (بطوری که هر گاه به حیوانی که قبلاً او را ندیده ، تا نگاه کند از همین فرق و امتیاز ، درک کند که آن حیوان تخم گذار است یا بچه را ) برای ما بنویسد ، فلان و فلان مبلغ جایزه دارد

در این باره دانشمندان و متفکران ، وقتها صرف کردند ، اندیشه ها نمودند ، آزمایشها و تفحصهای عمیقی کردند ولی نتیجه ای نگرفتند

تا آنکه یک دانشجو از دانشگاه «الازهر » مصربرای آمریکا این مطلب را نوشت : « شیعیان که یکی از فرق مسلمانان هستند ، امامی دارند به نام «جعفر بن محمد الصادق » که معارف خود را از این امام گرفته اند . این فرقه ، دانشمند بزرگی دارند بنام « مجلسی » در کتاب خود که بحارالانوار نام دارد نقل می کند که:

امام صادق ( ع )به باغی آمد ، دید زنی حیواناتی را ورانداز و مورد نظر قرار داده و در این باره در صدد حل معمایی است . حضرت به او فرمود : برای چه منظور در حال تفحص و کنجکاوی هستی؟

آن زن در جواب عرض کرد : پیرامون این موضوع کنجکاوی می کنم که کدام یک از حیوانات تخم می گذارند و کدام بچه می زایند . آیا بین این دو نوع حیوان علامتی هست که بوسیله آن آنها را بشناسم ؟

امام صادق ( ع ) فرمود : آن حیواناتی که گوش آنها به سرشان چسبیده یا به عبارت دیگر لاله و گوشت برآمده در اطراف گوش آنها نیست ، تخم گذارند و آنهایی که گوششان برسرشان نچسبیده، باردار می شوند و بچه می زایند

این دانشجو همین مطلب را در نامه ای نرشت و به آمریکا فرستاد .دانشمندان آمریکایی پس از دقت ، درک کردند که او جواب کاملاًدرستی نوشته است و به او جایزه معهود را دادند    

   [پندهایی از تاریخ ، محمد محمدی اشتهاردی ، ص ۱۹۳]

متن روایت : لیس شیءٌ یغیبُ اُذُناه اِلّا و هو یبیض و لیس شیءٌ یظهر اُذناه الا و هُو یلد

هیچ حیوانی گوشش غایب نشد مگر تخم گذار بود و هیچ حیوانی گوشش نمایان نشد مگر به جهت بچه زایی

سفینه البحار جلد ۳ صفحه ۲۵۷

چرا به همسران پیامبر « ام المومنین » می گویند؟

27

چرا به  همسران پیامبر « ام المومنین » می گویند :

خداوند در قرآن کریم به صراحت همسران رسول خدا صلى الله علیه وآله را مادران مؤمنان معرفى کرده است، آن جا که مى‌فرماید: النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ. الأحزاب/۶٫

«پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان‏] محسوب مى‏شوند.»

این که همسران رسول خدا مادران مؤمنان هستند، امرى است قطعى و از ویژگى‌هاى رسول خدا صلى الله علیه وآله است؛ اما سؤالى که این جا پیش مى‌آید این است که «ام المؤمنین» بودن به چه معنا است و چه احکامى بر آن مترتب مى‌شود؟

بدیهى است که تشبیه آنان به مادران مؤمنین، تشبیه به برخى از آثار مادرى است و شامل همه آثار آن نشده و تمام احکام، حقوق و ضوابطى که بر مادر واقعى هر فرد حکمفرما و جارى است، شامل آنان نمى‌شود؛ از جمله محرمیت طرفینى، ارث بردن از یکدیگر، ازدواج با دخترى که از همسر قبلى دارد و…

واضح است که کسى نمى‌تواند ادعا کند که همسران پیامبر با همه مؤمنان محرم هستند و تمام احکام و آثار محرمیت بین آن‌ها برقرار است و نیز نمى‌تواند ادعا کند که مؤمنان از همسران پیامبر ارث مى‌برند و آن‌ها نیز از تمام مؤمنان ارث خواهند برد و…

تنها اثرى که با روایات و شواهد تاریخى قطعى ثابت شده است، حرمت ازدواج با خود آن‌ها بعد از رسول خدا صلى الله علیه وآله است و بیشتر از آن از آیه استفاده نمى‌شود.

به این نکته نیز باید توجه داشت که اگر چه «ام المؤمنین» بودن مقام رفیع و دست نیافتنى براى دیگران است؛ ولى سبب نمى‌شود که از دیگر گناهان آن‌ها چشم پوشى شود؛ بلکه مسؤولیت آن‌ها را دو برابر مى‌کند و اگر خداى نخواسته گناهى از آن‌ها سر بزند، عذابشان نیز دو برابر خواهد بود؛ چنانچه خداوند در این باره مى‌فرماید:

یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً. الأحزاب/۳۰٫

اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود و این براى خدا آسان است.

و برخی، که می گویند لقب « ام المومنین » فضیلت است ، باید به این روایت توجه کنند ، و متوجه شوند که کسی که با حضرت علی علیه السلام ؛ بجنگد ، از درجه ی ام المومنین بودن ساقط می شود:

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ هَذَا الشَّرَفَ بَاقٍ لَهُنَّ مَا دُمْنَ لِلَّهِ عَلَى الطَّاعَهِ فَأَیَّتُهُنَّ عَصَتِ اللَّهَ بَعْدِی بِالْخُرُوجِ عَلَیْکَ فَأَطْلِقْ لَهَا فِی الْأَزْوَاجِ وَ أَسْقِطْهَا مِنْ شَرَفِ أُمُومَهِ الْمُؤْمِنِین.

 یعنی : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند : ای ابالحسن همانا شرف ” ام المومنین ” برای زنان من باقی است تا زمانی که اطاعت خدا را کنند . پس هرکدام از آن ها که خدارا به واسطه ی خروج بر تو عصیان کرد او را طلاق بده و از شرافت ” ام المومنین ” بودن ساقط کن .

[منابع : سفینه البحار / شیخ عباس قمی  ج۲ ص ۹۳و ج۹ص۲۷۷ ، المناقب / ابن شهر آشوب ج۱ص۳۳۱، الدرجات الرفیعه علی خان ص ۳۰۳، شرح اصول کافی / المازندرانی ج۶ص۳۶۸، البحار الانوار ج ۵۲ ص ۸۳ ]

رسوم غلط در ازدواج

(به بهانه اول ذی الحجه ،سالروز ازدواج مقدس حضرت علی و حضرت زهرا علیهماالسلام)

رسوم-غلط-ازدواج

عموم مردم درمسائل ازدواج ، رسومی دارند که برگرفته از اسلام نیست و در بعضی از موارد ،کاملا ضد اسلام است

به عنوان نمونه : اگر یکی از نزدیکان خانواده دختر یا پسر از دنیا بروند، عروسی به هم می خورد و دختر و پسر باید تا یکسال و اگر مرحوم فامیل دورتر باشد، تا ۴۰ روز صبر کنند

حال ببینیم اینکار مورد تایید اسلام است یا خیر ؟

بنابر روایت امام صادق (علیه السلام):

 تَزَوَّجَ عَلِیٌّ فَاطِمَهَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ بَنَى بِهَا فِی ذِی الْحِجَّهِ مِنَ السَّنَهِ الثَّانِیَهِ مِنَ الْهِجْرَه

عقد على و فاطمه (علیهماالسلام) در ماه رمضان، و ازدواج آنها در ذى الحجّه سال دوم هجرى بوده است    [کشف الغمه، جلد ۱، صفحه ۳۶۴ و بحارالانوار ۴۳ صفحه ۱۳۶]

از عقد این ۲ بزرگوار در ماه رمضان ، چند پیام به دست می آید

۱٫عقد در رمضان بود و پیامبر نفرمود ماه رمضان وقت این کارها نیست

۲٫بلافاصله بعد از چند بدر بود و پیامبر تازه از جنگ برگشته بود  [ترجمه الکامل ابن الأثیر ،جلد ‏۷،صفحه :۱۳۱]

۳٫ فقط ۱۵ روز از مرگ رقیه دخترِ بزرگِ پیامبر می گذشت [ترجمه الطبقات الکبرى ،جلد ‏۲،صفحه :۱۶]

نمونه ای دیگر از رسوم مردم، که مورد تایید اسلام نیست، مهریه ی زیاد است . مردم ،مهریه زیاد را ضامن خوشبختی می دانند ؛

در حالی که حضرت علی علیه السلام مهریه زیاد را باعث دشمنی می دانند : لَا تُغَالُوا بِمُهُورِ النِّسَاءِ فَتَکُونَ عَدَاوَهً.[وسائل الشیعه، جلد ‏۲۱، صفحه: ۲۵۳ حدیث ۱۲]

و نیز امام صادق علیه السلام مهریه زیاد زن را، نشانه شومی او می دانند و می فرمایند :فَأَمَّا شُؤْمُ الْمَرْأَهِ فَکَثْرَهُ مَهْرِهَا  [وسائل الشیعه، جلد ‏۲۱، صفحه: ۲۵۰ حدیث ۱]

و در مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، زنانی که خوش رو اند و مهریه شان سبک است را برترین زنان امت خویش معرفی کرده اند: أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِی أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً[وسائل الشیعه، جلد ‏۲۱، صفحه: ۲۵۲ ،حدیث ۹]

 

 

آیا شب ۲۳ رمضان شب قدر است ؟

 

(به بهانه شب ۲۳ ماه رمضان)

حضرت علی علیه السلام می فرمایند :

پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »

منبع:مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد‏۷ ؛صفحه   ۴۷۰

 قال: سمعت أبا جعفر علیه السّلام یقول: إن الجهنی أتى إلى رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فقال: یا رسول اللّه إن لی إبلا و غنما و غلمه فاحب أن تأمرنی لیله أدخل فیها فأشهد الصلاه و ذلک فی شهر رمضان. فدعاه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فساره فی اذنه، قال: فکان الجهنی إذا کانت لیله ثلاث و عشرین دخل بإبله و غنمه و أهله و ولده و غلمته، فکان تلک اللیله لیله ثلاث و عشرین بالمدینه فإذا أصبح خرج بأهله و غنمه و إبله إلى مکانه، و اسم الجهنی عبد الرحمن بن أنیس الأنصاری.

راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مى‏فرمود: جهنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت:

یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مى‏خواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان‏] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مى‏شد صبحگاهان از مدینه خارج مى‏شد و به محل خود مى‏رفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است

منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛  جلد ‏۷؛ صفحه   ۴۷۰

عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ‏ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ.

به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ،  به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود

منبع: بحار الأنوار؛ جلد  ‏۹۵ ؛صفحه  ۱۶۹

و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:

اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است

منبع : زاد المعاد؛ صفحه ۱۸۷

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

کجا با این عجله ؛ بسم الله یادت نره

 

  (جهت چاپ روی عکس کلید نمایید) 

 وَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ‏:

 إِنَ‏ اسْمَ‏ اللَّهِ‏ فَاتِقٌ لِلرُّتُوقِ وَ خَائِطٌ لِلْخُرُوقِ وَ مُسَهِّلٌ لِلْوُعُورِ وَ جُنَّهٌ عَنِ الشُرُورِ وَ حِصْنٌ مِنْ مِحَنِ الدُّهُورِ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی‏ الصُّدُورِ وَ أَمَانٌ یَوْمَ النُّشُور


از امیرالمومنین (علیه السلام ) روایت شده که فرمودند:
(بسم الله ) گفتن فوایدی دارد

۱٫  بازکننده گره ها
۲٫  ترمیم کننده ی فاصله ها

۳٫آسان کننده هر دشواری

۴٫ امان از شر اشرار

۵٫محافظ انسان در فتنه های روزگار

۶٫ شفاء دردها

۷٫ امان در روز قیامت

منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل    جلد ‏۵   صفحه  ۳۰۴   

داستانک :

روزى حضرت داود در مناجاتش از خداوند خواست همنشین او را در بهشت به وى معرفى کند، از جانب خداوند ندا رسید که فردا از دروازه شهر بیرون برو، اولین کسى که با او برخورد نمایى همنشین تو در بهشت مى باشد
روز بعد، حضرت داود به اتفاق پسرش سلیمان  از شهر خارج شد، پیرمردى را دید که پشته هیزمى از کوه پائین آورده تا بفروشد. پیر مرد که متى نام داشت ، کنار دروازه فریاد زد کیست که هیزم بخواهد؟ یک نفر پیدا شد و هیزمش را خرید.
حضرت داود پیش او رفت و سلام کرد و گفت : آیا ممکن است ، امروز ما را مهمان کنى ؟
پیر مرد پاسخ داد :مهمان حبیب خداست ، بفرمائید
سپس پیر مرد با پولى که از فروش هیزم بدست آورده بود مقدارى گندم خرید، وقتى به خانه رسیدند پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلوى مهمانانش گذاشت .
وقتى شروع به خوردن کردند، پیر مرد هر لقمه اى که به دهان مى برد، ابتدا “بسم الله”  و در انتها ” الحمدلله”  مى گفت ، وقتى ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت :خداوندا، هیزمى که فروختم ، درختش را تو کاشتى ، آنها را تو خشک کردى ، نیروى کندن هیزم را تو به من دادى ، مشترى را تو فرستادى که هیزمها را بخرد و گندمى را که خوردیم ، بذرش را تو کاشتى ، وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز تو به من دادى ، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام ؟
پیرمرد این حرفها را مى زد و گریه مى کرد. داود نگاه معنى دارى به پسرشکرد، یعنى همین است علت این که او با پیامبران محشور مى شود.

منبع :سراى دیگر؛ صفحه  ۴۴۶

نکته : بعد از آنکه ۲ روز در مسجد درباره فضیلت بسم الله الرحمن الرحیم صحبت شد ؛ برگه ای  بین نمازگزاران پخش شد ؛ که یاد آور گفتن بسم الله بود و قرار شد در منزل و محل کارشان نصب شود ( نمونه ی آن ؛ همان تصویر بالاست ؛ که با کلیک روی آن ، تصویر را باکیفیت چاپ ببینید )

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

استفاده از فرصت ها

 

وَ قَالَ امیرالمومنین علیه السلام:

 إِضَاعَهُ الْفُرْصَهِ غُصَّه

ضایع کردن فرصتها غصه دار است

بسیاری از بزرگان از کمترین فرصتها ، بیشترین استفاده را می کردند

مثلا : کتاب مهم” لمعه” که طلاب در سال چهارم می خوانند  توسط “شهید اول” در  زندان نوشته ‏است

و یا آیت الله رى شهرى زمانى که وزیر اطلاعات بودند فاصله ی بین  خانه‏ تا وزارتخانه را که حدودیکساعت طول می کشید ، قرآن حفظ می کردند؛و در همین زمان ایشان کل قرآن را حفظ می کنند.

 و یا آزادگانى که در زندانهاى عراق قرآن و نهج البلاغه و … حفظ کرده ‏اند

داستان :

مرحوم حاج شیخ نوالدین اشتی هم مباحثه مخصوص امام می گفت:

[حضرت امام ما و تعدادی از طلاب را به نهار دعوت کردند و ما پیشنهاد کردیم به جای خوش آب و هوایی برویم  و رفتیم ] به دلیجان که رسیدیم ، ماشین خراب شد و ما پیاده شدیم . راننده و کمک راننده دست به کار شدند تا ماشین را درست کنند .

امام برای تجدید وضو رفتند ؛ در این فاصله برای سرگرمی عمامه های خود را باز می کردیم و می بستیم.

ایشان از این کار بسیار ناراحت شد . یکی از دوستان گفت: آقا ، نه دعوت شما را می خواهیم ، نه این ناراحتی را .

امام فرمودند: دلم به حال شما می سوزد که چرا این فرصتها را اینگونه از دست می دهید ، میتوانستید به جای این کار بی ثمر یک فرع فقهی مطرح کنید و با یکدیگر بحث کنید .

منبع : کتاب اوقات فراغت در اسلام صفحه ۱۲۸به نقل از جلوه های معلمی امام خمینی صفحه ۳۳

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

 

خلاصه چهار کتاب آسمانی « ۴٫توکل»

 

قال امیرالمومنین علیه السلام:

قَرَأْتُ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ واختَرَت مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَهً . . . وَ مِنَ الْفُرْقَانِ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه

تورات و انجیل و زبور و قرآن را خواندم و از هر یک کلمه‏اى انتخاب کردم:

 ۴٫از قرآن این جمله را انتخاب کردم : “هر کس به خدا توکل کند ، خدا او را کفایت می کند”

منبع: تحریر المواعظ العددیه، صقحه: ۳۴۲

داستان:

این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین‌شاه طلبه ای در مدرسه مروی تهران بود و بسیار بسیار انسان فقیری بود. شبی از شدت تهی دستی و گرفتاری به این فکر میوفتد که بالاخره چه باید کرد؟ آیا به مراجع تقلید وقت روی آورم؟ یا نامه‌ای به شاه نوشته و از او کمک بخواهم؟ یا …

سرانجام شب را تا نزدیک سپیده در فکر سپری میکند و به این نتیجه میرسد که نباید به انسانها مراجعه کنم و تنها راه این است که نامه‌ای به خدا بنویسم و خواسته های خود را بصورت کتبی از او بخواهم.

به همین جهت خالصانه و در اوج اعتماد و امید به خدا، نامه‌ای به درگاه خدای متعال نوشت که نامه او در موزه گلستان تهران تحت عنوان “نامه‌ای به خدا” نگهداری میشود.

مضمون نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب خدا!

سلام علیکم

اینجانب بنده شما هستم. از آنجا که شما در قرآن فرموده اید:

و ما من دایه فی الارض الا الله رزقنا”  هیچ موجود زنده‌ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده من است

من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما در روی زمین. و در جای دیگر قرآن فرموده‌اید:

ان الله لا یخلف المیعاد”  مسلما خدا خلف وعده نمیکند

بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم:

۱خانه‌ای وسیع

۲همسری زیبا و متدین

۳یک خادم

۴یک کالسکه و سورچی

۵یک باغ

۶مقداری پول برای تجارت

لطفا پس از هماهنگی به من اطلاع دهید.

مدرسه مروی – حجره شماره ۱۶ – نظرعلی طالقانی

 نظر علی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر میکند که نامه را کجا بگذارم؟ میگوید مسجد خانه خداست. پس به مسجد امام در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) میرود و نامه را در سوراخی در دیوار مسجد قایم می‌کند

فردای آن روز، ناصرالدین شاه با درباری‌ها میخواستند به شکار بروند. کاروان او از جلوی مسجد میگذشت. ناگهان به اذن خداوند، باد تندی شروع به وزیدن میکند و نامه نظرعلی را روی پای ناصر الدین‌شاه می‌اندازد. ناصرالدین شاه نامه را میخواند و شکار را کنسل کرده دستور میدهد کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه مروی می‌فرستد و نظرعلی را به کاخ فرا‌می‌خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند، دستور میدهد همه وزرایش جمع شوند و می‌گوید: “نامه‌ای را برای خدا نوشته بودند، ایشان به ما حواله فرمودند. پس ما هم باید انجامش دهیم و دستور میدهد همه خواسته‌های نظرعلی یک به یک اجرا شود.

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

خلاصه چهار کتاب آسمانی « ۳٫ ترک شهوت»

 

قال امیرالمومنین علیه السلام:

قَرَأْتُ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ واختَرَت مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَهً . . . وَ مِنَ الزَّبُورِ مَنْ تَرَکَ الشَّهَوَاتِ سَلِمَ من الْآفَاتِ

تورات و انجیل و زبور و قرآن را خواندم و از هر یک کلمه‏اى انتخاب کردم:

 ۳٫از زبور این جمله را انتخاب کردم : “هر کس از شهوات دوری کند ، از آفات سالم می ماند”

منبع: تحریر المواعظ العددیه، صقحه: ۳۴۲

شهوت انواع دارد مانند

شهوت جنسی

شهوت خواب

شهوت مال

شهوت ریاست

شهوت تنوع طلبی ( در کوتاه مدت وسایل زندگی ؛ماشین؛تلفن همراه ؛ لباس و… را عوض می کنند) 

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

خلاصه چهار کتاب آسمانی « ۲٫ قناعت»

 

قال امیرالمومنین علیه السلام:

قَرَأْتُ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ واختَرَت مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَهً . . . وَ مِنَ الْإِنْجِیلِ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ…

تورات و انجیل و زبور و قرآن را خواندم و از هر یک کلمه‏اى انتخاب کردم:

 ۲٫از انجیل این جمله را انتخاب کردم : “هر کس قناعت داشته باشد زندگی راحتی دارد”

منبع: تحریر المواعظ العددیه، صقحه: ۳۴۲

داستان ۱ :

گویند شغالی، چند پرِ طاووس بر خود بست و سر و روی خویش را آراست و به میان طاووسان درآمد. طاووس ها او را شناختند و با منقار خود، بر او زخم ها زدند. شغال از میان آنان گریخت و به جمع همجنسان خود بازگشت؛ امّا گروه شغالان نیز او را به جمع خود راه ندادند و روی خود را از او برمی گرداندند. شغالی نرمخوی و جهاندیده، نزد شغال خودخواه و فریبکار آمد و گفت: « اگر به آنچه بودی و داشتی قناعت می کردی، نه منقار طاووسان بر بدنت فرود می آمد و نه نفرتِ همجنسانِ خود را بر می انگیختی. آن باش که هستی و خویشتن را بهتر و زیباتر و مطبوع تر از آنچه هستی، نشان مده که به اندازه ی بود، باید نمود» 

داستان ۲:

ابو وائل گفت: من با دوستم به زیارت سلمان رفتیم و سلمان نان جو و نمک برایمان آورد. دوست من گفت: اگر در این نمک سعتر هم بود بهتر بود. سلمان از نزد ما رفت و آفتابه اش را به رهن گذاشت و مقداری سعتر گرفت و آورد. وقتی غذایمان را خوردیم دوست من گفت: شکر خداوند که ما را قناعت بخشید (و با قناعت غذا خوردیم ) سلمان گفت: اگر به روزی خود قانع بودید آفتابه من به رهن نمی رفت

 

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

خلاصه چهار کتاب آسمانی « ۱٫ سکوت »

 

قال امیرالمومنین علیه السلام:

قَرَأْتُ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ واختَرَت مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَهً مِنَ التَّوْرَاهِ مَنْ صَمَتَ نَجَا . . .

تورات و انجیل و زبور و قرآن را خواندم و از هر یک کلمه‏اى انتخاب کردم:

 ۱٫از تورات این جمله را انتخاب کردم : “هر که سکوت اختیار کند نجات یابد”

منبع: تحریر المواعظ العددیه، صقحه: ۳۴۲

داستان:

لقمان حکیم به پسر ش گفت:

“امروز طعام مخور و روزه بگیر ، و موقع افطار  هر چه از صبح بر زبان آوردی، بنویس . شبانگاه همه آنچه را که نوشتى، بر من بخوان؛ آنگاه روزه‏ات را باز کن و طعام خور”

“شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند.  دیروقت شد و فرصت افطار گذشت و نتوانست طعام بخورد.

روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام  نخورد.

روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر پدر خواند، دیر شد و او نتوانست طعامی بخورد.

روز چهارم، هیچ نگفت .

شب، پدر از او خواست که کاغذها را بیاورد و نوشته‏ ها را بخواند.

پسر گفت: امروز هیچ نگفته ‏ام تا بخوانم.

لقمان گفت: “پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت، آنان که کم گفته‏ اند، چنان حال خوشى دارند که اکنون تو دارى

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

مردی از قم

(به بهانه ورود امام به میهن(

 

قَالَ امیر المومنین :

رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِین‏

 

مردى از اهل قم مردم را بحق می خواند  و با گروهى چون پاره‏هاى آهن بپاخیزند که بادهاى تند آنها را نلغزاند، و جز نبرد ندانند و نخواهند و بر خدا توکل دارند و سرانجام از آن پرهیزکاران است

 

منبع :بحار الأنوار، جلد ‏۵۷، صفحه۲۱۶، باب ۳۶  الممدوح من البلدان و المذموم منها و غرائبها …..

جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید

 

**منبرک**