(به بهانه فصل بهار) قرآن کریم بارها و بارها نمونه هایی کوچک از قیامت و زنده شدن مردگان را مثال می زند که یکی از نمونه های آن را در روی زمین می بینیم. در حدیث است که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند : « اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور » . هر وقت بهار را دیدید بسیار از قیامت یاد کنید . [ مفاتیح الغیب،از فخرالدین رازی ،جلد ۱۷، ص: ۱۹۴] یعنی بهار مثالی و الگویی از قیامت است یکی از هزاران فلسفه نماز ؛ بودن به یاد مرگ و قیامت است در سوره حمد “مالک یوم الدین” می گوییم و یا در هر رکعت ۲ سجده انجام می دهیم به راستی فلسفه ۲ سجده چیست ؟ از حضرت على علیه السلام در مورد فلسفه سجده سؤال شد، حضرت فرمود: سجده اول به این معنا است که خدایا اصل ما از خاک است. و معناى سربرداشتن از سجده این است که خدایا ما را از خاک خارج کردى. و معناى سجده دوم، این است که خدایا دو باره ما را به خاک برمى گردانى. و سربرداشتن از سجده دوم به معناى این است که خدایا یک بار دیگر در قیامت از خاک بیرونمان خواهى آورد. سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) عَنْ مَعْنَى السُّجُودِ فَقَالَ مَعْنَاهُ مِنْهَا خَلَقْتَنِی یَعْنِی مِنَ التُّرَابِ وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السُّجُودِ مَعْنَاهُ مِنْهَا أَخْرَجْتَنِی وَ السَّجْدَهُ الثَّانِیَهُ وَ إِلَیْهَا تُعِیدُنِی وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السَّجْدَهِ الثَّانِیَهِ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنِی تَارَهً أُخْرَى»؛[ بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۳۹] این سخن اشاره یه این آیه شریفه دارد: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً أُخْرى»؛[سوره طه،آیه ۵۵.] ما شما را از آن [زمین] آفریدیم و در آن بازمىگردانیم و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون مىآوریم
ادامه نوشته »مهمترین کتاب شیعه
کتاب کافی مهمترین و معتبرترین منبع از کتب اربعه است. این کتاب نوشته محمد بن یعقوب بن اسحاق مشهور به ثقه الاسلام کلینی است کلینی به جهت ارتباط با اصحاب ائمه و دسترسی به اصول اربعمأه روایات این کتاب را با کمترین واسطه نقل کرده است کافی در کلام بزرگان شیخ مفید از بزرگترین علمای تاریخ شیعه میگوید: این کتاب، از برترین کتب شیعه است که دارای فائدههای بسیار میباشد [تصحیح الاعتقادات الامامیه،شیخ مفید، ص۷۰] شهید اول آن را کتابی در زمینه حدیث معرفی میکند که امامیه مانند آن را نیاورده است[کلینی، الکافی، ج ۱، ص۲۷] محمدتقی مجلسی معروف به مجلسی اول مینویسد: کتاب کافی از تمام کتب اصول، مضبوطتر و جامعتر است و بهترین و بزرگترین تألیف فرقه ناجیه(امامیه) است [مرآه العقول، مجلسی، ج۱، ص۳] آقا بزرگ تهرانی کتابشناس و فقیه کبیر ، میگوید: کافی کتابی است که در نقل حدیث از اهل بیت(ع)، مانند آن نوشته نشده است [الذریعه،آقا بزرگ تهرانی، ج ۱۷، ص۲۴۵] آیت الله خویی از قول استادش میرزا محمدحسین نائینی، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده است [خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص۹۹] یکی از روایات کتاب شریف کافی محمد بن زید طبرى گوید: مردى از بازرگانان فارس که از پیروان امام رضا (علیه السلام) بود، به آن حضرت نامهاى نوشت و در باره خمس، اجازه خواست، در پاسخ او نوشت که: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به راستى خدا واسع است و کریم، بر هر کارى ضامن ثواب است و بر تنگ نظرى غم و اندوه، هیچ مالى حلال نیست مگر از راهى که خدایش حلال کرده است و به راستى، خمس کمک ما است بر دین ما و بر عیالات ما و بر دوستان ما و وسیله بذل و بخشش ما است و حفظ آبروى ما از کسى که از او بیم داریم، آن را از ما دریغ ندارید و خود را از دعاى ما محروم نسازید تا آنجا که مىتوانید، زیرا پرداخت خمس، کلید روزى شما است و مایه پاک شدن گناهان شما و ذخیرهاى است که براى روز بىنوائى خود پس انداز کنید، مسلمان کسى است که براى خدا بدان چه او را عهدهدار کرده وفا کند و بر عهده خود بپاید، مسلمان نیست کسى که به زبان پذیرا است و به دل مخالف است، و السلام [اصول کافى-ترجمه کمرهاى جلد ۳ صفحه ۶۳۳ ] پس به فرموده امام رضا علیه السلام خمس برای خود انسان ۴ فایده دارد باعث دعای امام برای انسان می شود با پرداخت خمس ؛ روزی انسان تضمین می شود باعث پاک شدن گناهان است ذخیره برای قیامت است
ادامه نوشته »تفریح باید اینگونه باشد (۲٫با محور نماز)
(به بهانه نزدیکی به ایام تعطیلی نوروز) قال امیر المومنین علیه السلام: لَا یَخْرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ مِنْهُ عَلَى دِینِهِ وَ صَلَاتِهِ انسان نباید به سفری برود که ترس آن دارد به دین یا نمازش لطمه وارد شود [وسائل الشیعه جلد ۱۱ صفحه ۳۴۴] یکی از مسائلی که انسان باید هنگام تفریح یا مسافرت مد نظر داشته باشد ، محو بودن دین ، خصوصا نماز است داستانک: مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(علیه السّلام) که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد: یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل از خدمت شمارسیدم برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم به من خوش گذشت. امام صادق(علیه السّلام) تبسمی کرد و به او فرمود: (در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟ عرض کرد آری . حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد. [جهاد با نفس، جلد ۱ صفحه ۶۶] تفریح باید اینگونه باشد(کلیه موارد)
ادامه نوشته »بهترین درخواست از خدا!
( به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها) حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه ی فدکیه در مسجد می فرمایند: فَرَضَ اللَّهُ … الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ خداوند جهاد را برای عزت و آبروی اسلام قرار داد [وسائل الشیعه، ج۱، ص: ۲۲] یکی از دغدغه های تمام شیعیان باید جهاد باشد ما باید نوعی زندگی کنیم که روزی جنگی پیش آمد بدون تعلل به جهاد برویم به تعبیر دیگر آرزوی شهادت داشته باشیم و در دعاهایمان از خداوند درخواست شهادت کنیم داستانک : پیامبرصلى الله علیه وآله از شخصى شنید که در دعا مىگوید:” اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ ” خدایا! بهترین چیزى که از تو درخواست مىشود به من عطا کن، پیامبر فرمود: اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید مىشود وَ رَأَى ص رَجُلًا یَدْعُو وَ یَقُولُ– اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ فَأَعْطِنِی أَفْضَلَ مَا تُعْطِی فَقَالَ ص إِنِ اسْتُجِیبَ لَکَ أُهَرِیقَ دَمُکَ فِی سَبِیلِ اللَّه [مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۱، ص: ۱۴] نکته: در عالم حیوانات نیز گوسفندِ مرده بىارزش است، گوسفندى که به سوى قبله و با نام خدا ذبح شود، ارزش دارد.
ادامه نوشته »توصیه های پیامبر به حضرت زهرا درباره مقدمات خواب
(به بهانه میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها ) عن فاطمه الزهرا(سلام الله علیها )قالت: دخل علی رسول الله (صلی الله علیه و آله ) و قد افترشت فراشی للنوم , فقال : یا فاطمه لاتنامی الا و قد عملت اربعه: ختمت القرآن , و جعلت الانبیاء شفعائک , و ارضیت المومنین عن نفسک , و حججت و اعتمرت , قال هذا و اخذ فی الصلوه , فصبرت حتی اتم صلاته, قلت: یا رسول الله امرت باربعه لا اقدر علیها فی هذا الحال فتبسم(صلی الله علیه و آله )و قال: اذا قرات قل هو الله احد ثلاث مرات فکانک ختمت القرآن , واذا صلیت علی و علی الانبیاء قبلی کنا شفعائک یوم القیمه , و اذا استغفرت للمومنین رضوا کلهم عنک و اذا قلت : سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر, فقد حججت و اعتمرت . حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند: در وقتی که بستر خواب را گسترده بودم, رسول خدا صلی الله علیه و آله بر من وارد شد, فرمود: ای فاطمه نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهی: ۱٫ قرآن را ختم کنی, ۲٫ پیامبران را شفیعت گردانی, ۳٫ مومنین را از خود راضی کنی, ۴٫ حج و عمره ای را به جا آوری. این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد, صبر کردم تا نمازش تمام شد, گفتم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودی در حالی که بر آنها قادر نیستم آن حضرت تبسمی کرد و فرمود: چون قل هو الله را سه بار بخوانی مثل این است که قرآن را ختم کرده ای چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستی، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود، چون برای مومنین استغفار کنی ، آنان همه از تو راضی خواهند شد، و چون بگویی: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره ای را انجام داده ای. مفاتیح الجنان بخش باقیات الصالحات باب ششم و بهجه جلد ۱ صفحه ۲۸۷
ادامه نوشته »امتحان شیعیان در چه وقت؟
(به بهانه ۱۷ اسفند سالروز شهادت شهید همت) امام صادق علیه السلام فرمود: إمْتَحِنوا شیعَتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ؛ عِنْدَ مَواقیتِ الصّلاهِ کَیْفَ مُحافِظَتُهُمْ عَلَیْها … شیعیان ما را در سه (وقت) امتحان کنید؛ در وقت نماز که چگونه بر آن محافظت می کنند… وسائل الشیعه، ج۴، ص: ۱۱۲ ح ۴۶۵۰ داستانک: سر تا پاش خاکی بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما. دو ماه بود ندیده بودمش. ـ حداقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور. بعد نماز بخون. سر سجاده ایستاد. آستینهاش را پایین کشید و گفت «من با عجله اومدهم که نماز اول وقتم از دست نره.» کنارش ایستادم. حس میکردم هر آن ممکن است بیفتد زمین. شاید اینجوری میتوانستم نگهش دارم. کتاب « همت » از مجموعه کتب یادگاران
ادامه نوشته »۴ چیز، محوکننده گناهان (۴٫ شکرگذاری)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۴٫ الشُّکْر امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند: ۴٫شکرگزارى. [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶] داستانک: روزى حضرت عیسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسید به فلان محل برو که ما را در آنجا دوستى است، مسیح به آن محل موعود رفت زنى را دید که نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمین افتاده و زبانش مترنم به این ذکر است: « الحمدالله على نعمائه والشکر على آلائه » خدا را بر نعمتهاى ظاهریاش سپاس و بر نعمتهاى باطنیاش شکر. آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پیش رفته و به او سلام کرد، زن گفت: علیک السلام یا روح الله! فرمود اى زن تو که هرگز مرا ندیدهاى از کجا شناختى من عیسى هستم، زن گفت: آن دوستى که تو را به سوى من دلالت کرد برایم معلوم نمود که تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا میگویم که دلى ذاکر و زبانى شاکر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانیت و یگانگى یاد میکنم که هرچه را میتوان با آن معصیت کرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر میکردم، اگر دست داشتم به حرام میآلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع میرفتم چه عاقبتى داشتم؟ این نعمتى که خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است. منبع:خزینه الجواهر ،صفحه۳۱۸ ما باید دیدمان را عوض کنیم و به نعمتهایی که خدا به ما داده توجه کنیم ،نه به کمبودها. یعنی در یک کلام در مسائل مادی به پایین دست خود نگاه کنیم لطیفه : کلاغی روی سر شخصی مدفوع کرد آن شخص سریع شروع کرد به شکر کردن . شخصی سوال کرد : لباست پر از آلودگی شده و شکر می کنی گفت :برای این شکر می کنم که ، اگر گاو پرواز می کرد چه خاکی به سر می کردم . روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
ادامه نوشته »۴ چیز، محوکننده گناهان (۳٫ خوش اخلاقی)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۳٫ حُسْنُ الْخُلُقِ … امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند: خوش اخلاقی … [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶] داستانک: آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند: فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟ گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ. اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم منبع: کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ [با تلخیص] روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
ادامه نوشته »۴ چیز، محوکننده گناهان (۲٫ حیا)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۲٫ الْحَیَاءُ … امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند: حیا … [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶] حیا بحث بسیار مهمی است ، تا آنجا که در روایت آمده است : هیچ ایمانی مثل حیا و صبر نیست؛ لا إیمان کالحیاء و الصبر برخی از انسانها در اعمال حیا را رعایت نمی کنند؛ به عنوان مثال: در صحبت کردن حیا را رعایت نمی کند و در کلامش همه نوع حرف و فحش و… را می آورد مردان لباسهایی می پوشند که بسیار زننده است ، وتا می نشینند و یا در نماز به رکوع و سجده می روند ، پشتشان نمایان می شود. خانمها به بدترین صورت و بدون حجاب در مقابل نامحرم ظاهر می شوند پدر و مادر در منزل، مقابل فرزندانشان لباسهای نا مناسبی به تن میکنند اعضای خانواده کنار هم مینشینند و فیلمهای زشت ماهواره ای نگاه می کنند دانشجویان در خوابگاهها لباس نامناسب به تن می کنند و… برخی هم در حیا ، افراط می کنند و مسائل غسل و بانوان و … را نمی پرسند و اعمال را اشتباه انجام می دهند لطیفه : شخصی میره مغازه الکتریکی . به فروشنده می گه میگه: خیلی ببخشید عذر میخوام گلاب به روتون واقعا ببخشید، شرمنده، لامپ دارید؟ فروشنده می گه : لامپ خواستن که اینقدر معذرت خواهی نداره! می گه آخه برای دستشویی می خواستم روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
ادامه نوشته »۴ چیز، محوکننده گناهان (۱٫ راستگویی)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۱٫ الصِّدْقُ … امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند: ۱٫ راستگوئى … [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶] داستانک : کاسبى بود در بازار کاشان که به شاگرد خود مىگفت: اگر مشترى آمد و قیمت جنس را پرسید و من دروغ گفتم، تو به صورت من تف بینداز تا من دست به چنین کارى نزنم. قرار ما این است اگر اینکار را کردى نصف مغازهام را به تو مىدهم و اگر در برابر انحراف و عمل شیطانى من سکوت کنى؛ اخراجت می کنم منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى(جلد ۲)، صفحه: ۱۱۱ بعضی از انسانها مفت مفت ، دروغ می گویند ،بدون اینکه چیزی بدست بیاورند لطیفه : شخصی به دوستش گفت : در نزدیکی خانه ی ما کوهی است که هر چه می گویی تکرار می کند . مثلا اگر بگویی: حسین . می گوید: حسین حسین حسین حسین … دوستش که می خواست کم نیاورد گفت : این که چیزی نیست . کوه کنار خانه ی ما ؛ اگر بگویی حسین . می گوید: کدام حسین! روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
ادامه نوشته »کسی که بی تفاوت باشد…
(به بهانه نزدیکی به انتخابات) «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم» پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند: کسى که صبح کند و نسبت به امور مسلمین بى تفاوت باشد مسلمان نیست [کافى، جلد ۲، صفحه۱۶۳ ] شرکت در انتخابات واجب است چون انتخابات از امور مسلمین است مگر مىشود که کسى مسلمان باشد و به امور مسلمین بى تفاوت باشد ، می گویند: قبلیها چه گُلی به سر ما زدند که اینها بزنند ؟ بر فرض که قبلی ها کار نکردند. شما اگر از چند نانوایی نان بخری و نانش خوب نباشد ، دیگر نان نمی خری؟ دقت کنیم ! که اگر ما خودمان برای کشورمان نقشه نریزیم، آمریکا و اسرائیل نقشه می کشد که چه کسی باشد و چه کسی نباشد آنوقت او از آنطرف دنیا براى ما نقشه بکشد و ما نقشه نکشیم؛ اگر هم دین نداریم بخاطر غیرت ملىمان باید در انتخابات شرکت کنیم. داستانک: یک نوکرى اربابش را اذیت مىکرد. گفتند این نوکر را توى کوچه دارند مىزنند تا گفتند مىزنند فورى رفت و از نوکر دفاع کرد. مردم گفتند تو که از دست این نوکر دلت خون است گفت:من از دست این دلم خون است اما غیرتم اجازه نمىدهد . بالاخره نوکر من که هست.منسوب به من هست. چون منسوب به من است اجازه نمىدهم شما بزنید اگر هم خواسته باشم بزنم خودم مىزنم حال آمریکا براى ما تصمیم بگیرد؟ به غیرت ما بر نمی خورد؟!!! هر کس یک جو غیرت داشته باشد نمىتواند آرام بنشیند و اجازه بدهد که از آنطرف دنیا برایش نقشه بکشند منبع:تلخیص از صحبتهای حجه الاسلام قرائتی [۲۶/ ۰۳/ ۸۴]
ادامه نوشته »تعارف خشک و خالی !
… وَ مَا أَنَا مِنَ المْ مُتَکلَّفِینَ (سوره ص آیه ۸۶) « (ای پیامبر) ، بگو: . . . من از متکلفین نیستم» داستانک: شخصی در محضرامام صادق (علیه السلام) و فرزندشان اسماعیل در بازار راه می رفت تا به منزل امام رسید ؛ امام از او خداحافظی می کنند . فرزند امام عرض کرد چه خوب بود اورا به داخل دعوت می کردید امام فرمود : خانه مهیا نیست عرض کرد : پس او را تعارف می کردید او که قبول نمی کرد حضرت فرمود : دوست ندارم که متکلّف باشم [یکصد موضوع پانصد داستان ؛ جلد ۳ ؛ صفحه ۱۱۸]
ادامه نوشته »دلسوزی ملک الموت برای ۲ نفر
داستانک: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: ۱٫ روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. ۲٫ هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم ، چنان که در قرآن میفرماید: انَّما نُملِی لَهُم لِیَزدادُوا اِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ؛ ما به آنها مهلت میدهیم تنها برای این که بر گناهان خود بیفزایند ، و برای آنها عذاب خوارکننده ای آماده شده است. (سوره آل عمران آیه ۱۷۸) [جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه ۳۳۰]
ادامه نوشته »قبر حمال در تبریز مربوط به چه کسی است؟
قال الله عزوجل : یا بن آدم … أنا أقول للشیء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتک أجعلک تقول للشیء: کن فیکون. در حدیث قدسى آمده است : اى فرزند آدم … من به هر چیزى بگویم باش پس مىشود، تو هم مرا اطاعت کن تا به هر چه بگویی باش بشود [الجواهر السنیه-کلیات احادیث قدسى ، صفحه ۷۱۳ ، حدیث ۱۵۱] داستانک: در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آنِ کسی است که دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه در حقش مستجاب شده است. نقل شده: در بازار تبریز بار میبرده، یک روز بار، سر شانهاش بود که دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، این حمال هم دستاش بلند میکند، میگوید الهی نگهدارش! این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق میماند، این حمال دستش را دراز میکند، این بچه را بغل میکند، زمین میگذارد، مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟! گفت: من همان حمالی هستم که ۶۰ سال دارم برای شما بار میبرم، گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگهدارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگهداشتش، گفت: چیز مهمی نیست، ۶۰ سال است به من گفت دروغ نگو، گفتم: چشم، گفت حرام نخور، اطاعت کردم، گفت: تهمت نزن، گفتم: چشم … یک بار هم من گفتم، خدایا این کودک را حفظ کن، خدا گفت: چشم. [منبع]
ادامه نوشته »جریان خرید کاهوهای پلاسیده!
(به بهانه ۹ بهمن سالروز ارتحال عالم عامل و استاد العرفا، حضرت آیت الله سید علی قاضی رحمت الله علیه) وَ قَالَ ص: أَحَبُ عِبَادِ اللَّهِ إِلَى اللَّهِ أَنْفَعُهُمْ لِعِبَادِه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله منقول است: محبوبترین بندگان نزد خدا پرسودترین آنان به بندگان است،[تحف العقول عن آل الرسول، ص: ۴۹] داستانک: علامه طهرانی می فرماید: یکى از رفقاى نجفى ما که فعلًا از اعلام نجف است براى من مىگفت: من یک روز به دکّان سبزى فروشى رفته بودم، دیدم مرحوم قاضى خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولى بعکس معهود، کاهوهاى پلاسیده و آنهائیکه داراى برگهاى خشن و بزرگ هستند بر مىدارد. من کاملًا متوجّه بودم؛ تا مرحوم قاضى کاهوها را بصاحب دکّان داد و ترازو کرد، و مرحوم قاضى آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آنوقت طلبه جوانى بودم و مرحوم قاضى مَرد مُسنّ و پیرمردى بود، بدنبالش رفتم و عرض کردم: آقا من سؤالى دارم! شما بعکس همه، چرا این کاهوهاى غیر مطلوب را سوا کردید؟! مرحوم قاضى فرمود: آقا جان من! این مرد فروشنده، شخص بى بضاعت و فقیرى است، و من گاهگاهى به او مساعدت مىکنم؛ و نمىخواهم چیزى به او بلا عوض داده باشم تا اوّلًا آن عزّت و شرفِ آبرو از بین برود؛ و ثانیاً خداى ناخواسته عادت کند به مجّانى گرفتن؛ و در کسب هم ضعیف شود. و براى ما فرقى ندارد کاهوى لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ و من مىدانستم که اینها بالاخره خریدارى ندارد، و ظهر که دکّان خود را مىبندد به بیرون خواهد ریخت،لذا براى عدم تضرّر او مبادرت بخریدن کردم. [مهر تابان،ص: ۳۲]
ادامه نوشته »