توضیحاتی پیرامون رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
ادامه نوشته »گره گشایی از کار دیگران
(به بهانه ولادت امام کاظم علیه السلام) علی بن طاهر صوری از یکی از اهالی ری نقل می کند که می گفت: یکی از نویسندگان «یحیی بن خالد» به حکومت ری منصوب شد. من مقداری از مالیات بدهکار بودم و می ترسیدم که اگر آن را از من مطالبه کند تهیدست شوم. عده ای گفتند: او طرفدار مذهب اهل بیت است ولی من همچنان از رفتن پیش او بیمناک بودم. سرانجام تصمیم گرفتم به مکه روم و مولایم موسی بن جعفر علیه السلام را در جریان بگذارم. پس از اینکه خدمت امام علیه السلام رسیدم، آن حضرت نامه ای بدین مضمون به والی ری نوشت: «إعلَمْ أَنّ لِلّهِ تَحتَ عَرشِهِ ظلاًّ لاَ یسکنُهُ إلاّ مَن أسْدَی إلی أخیهِ مَعْروفاً أو نَفَّسَ عَنهُ کربَهً أو أدخَلَ عَلی قَلبِهِ سُروراً، و هذا أخوک والسلامُ» به نام خداوند بخشنده مهربان . بدان! برای خداوند در زیر عرشش سایه ای است که از آن بهره ای نمی گیرد مگر کسی که به برادرش نیکی کند، یا او را از غم و اندوهی رهایی بخشد و یا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست. و السلام. پس از بازگشت به نزد والی رفتم و گفتم: فرستاده امام «صابر» (امام کاظم) هستم. والی، با پای برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسید و از حال امام علیه السلام پرسید و پس از مشاهده دستخط امام (علیه السلام) نیمی از اموال خود را به من داد. آنگاه دفتر مالیات را خواست و روی اسم من قلم کشید و نسبت به بدهی هایم قبض رسید داد… . [منتهی الآمال، جلد ۲، صفحه ۲۴۵؛ و بحارالانوار، جلد ۴۸، صفحه ۱۷۴] جهت مطالعه ۱۵ داستان کوتاه از امام کاظم علیه السلام به لینک زیر مراجعه نمایید. http://manbarak.blogfa.com/post/325 اولین انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۰
ادامه نوشته »افضل اعمال عید قربان
(به بهانه عید سعید قربان) عَنْ أَبَانِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام قَالَ : مَا مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ یَوْمَ النَّحْرِ مِنْ دَمٍ مَسْفُوکٍ أَوْ مَشْیٍ فِی بِرِّ الْوَالِدَیْنِ أَوْ ذِی رَحِمٍ قَاطِعٍ یَأْخُذُ عَلَیْهِ بِالْفَضْلِ وَ یَبْدَؤُهُ بِالسَّلَامِ أَوْ رَجُلٍ أَطْعَمَ مِنْ صَالِحِ نُسُکِهِ وَ دَعَا إِلَى بَقِیَّتِهَا جِیرَانَهُ مِنَ الْیَتَامَى وَ أَهْلِ الْمَسْکَنَهِ وَ الْمَمْلُوکِ وَ تَعَاهَدَ الْأُسَرَاء ابان بن محمد از امام جواد (علیه السلام) نقل مىکند که فرمود: در روز عید قربان چیزى با فضیلتتر از پنج چیز نیست: ۱- قربانى کردن، ۲- یا راه رفتن در جهت نیکى به پدر و مادر ۳- یا خویشاوندى که قطع رحم کرده تا به او چیزى ببخشد و آغاز سلام کند، ۴- یا مردى که از بهترین جاى قربانیش به دیگران اطعام کند و بقیه آن را به همسایگان از یتیمان و بیچارگان و بردگان بدهد ۵- از اسیران دلجویى کند. [الخصال، جلد ۱، صفحه ۲۹۸] عن رسول الله صلى الله علیه و آله: زَیِّنوا العیدَینِ بِالتَّهلیلِ و التَّکبیرِ و التَّحمیدِ و التَّقدیسِ . عید فطر و قربان را با جملات «لا إله إلاّ اللّه و اللّه اکبر و الحمد لله و سبحان اللّه » (تسبیحات اربعه) آذین بخشید. [میزان الحکمه جلد ۹ صفحه ۴۲۰۴ حدیث ۱۴۶۱۵] داستانک: مالک بن انس از امام جعفر صادق از پدرانش از امیر المؤمنین علیهم السّلام روایت کرده که فرمود: فقرا خدمت رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم آمدند، و عرض کردند ثروتمندان مالى دارند که بآن بندگان آزاد کنند و ما نداریم، و از براى آنان وسیله حجّ فراهم است ولى براى ما نیست، و از براى آنها مالى هست که صدقه بدهند و از براى ما نیست، و از براى آنها وسیله جهاد فراهم است، ولى ما اموالى نداریم که با آن این عبادات را انجام دهیم، پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم فرمود: هر کس (از شما) صد مرتبه (اللَّه أکبر) بگوید فضیلت آن از صد بنده آزاد کردن بیشتر است، و هر کس صد مرتبه «سبحان اللَّه» بگوید أفضل است از بردن صد قربانى در حجّ، و هر کس صد مرتبه «الحمد للَّه» بگوید افضلست از فرستادن صد اسب زین دار، دهنه دار، رکاب دار، در راه حق، و هر کس صد مرتبه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» بگوید عمل او در آن روز از تمام مردم افضل است مگر کسى که زیادتر گفته باشد. آنگاه امام فرمود: این بیانات بگوش ثروتمندان رسید، آنان نیز این اعمال را بجا آوردند. پس فقرا بار دیگر نزد پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم آمدند، و گفتند یا رسول اللَّه آنچه را در ثواب این اذکار فرمودید به گوش اغنیا رسید، و آنان این ذکرها را گفتند! حضرت فرمود: این ثوابها فضل و عطاى الهى است، و به هر کس که بخواهد عنایت می فرماید و خداوند صاحب فضل و رحمت بزرگى است [منبع:ثواب الاعمال-ترجمه غفارى، صفحه : ۳۰] اولین انتشار مطلب: ۲۴ مهر ۱۳۹۲
ادامه نوشته »عقوبت گوش کردن به موسیقی
(به بهانه شهادت امام جواد علیه السلام) وَ قَالَ الامام الجواد علیه السلام: مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ. امام جواد «علیه السلام»می فرمایند : هر کس به سخن سخنرانى گوش دهد، او را پرستش کرده است. پس اگر او از خدا سخن بگوید خدا را پرستیده است، و اگر از زبان ابلیس سخن بگوید ابلیس را عبادت کرده است. [تحف العقول، صفحه: ۴۵۶] یکی از مهمترین مصادیق گوش دادن به سخن ابلیس ، گوش دادن به خواننده و موسیقی و غناست که از گناهان کبیره و بسیار بسیار بزرگ است که پیامبر مکرم اسلام نیز در مذمت گوش دادن به غنا می فرمایند:الْغِنَاءُ رُقْیَهُ الزِّنَى؛ غنا، طلسم زناست [مستدرک الوسائل ؛ جلد۱۳ ؛ صفحه ۲۱۴؛حدیث ۱۵۱۵۴] داستانک: فردی به نام هارون بن مسلم از مسعود بن زیاد روایت نموده است که گفت: من در نزد امام صادق (علیه السلام) بودم؛ شخصی وارد شد و به حضرت گفت: پدر و مادرم فدای تو، در همسایگی ما اشخاصی زندگی میکنند که کنیزان آوازه خوان دارند، و اغلب در خانه شان بساط ساز و آواز برپاست. دستشویی خانهی ما نیز طوری قرار گرفته که صدای ساز و آواز آنها به گوش میرسد و چه بسیار میشود که من نشستن در دستشویی را طول میدهم تا آواز آنها را بشنوم. این عمل (از نظر شرعی) چه طور است؟ حضرت فرمود: این کار را مکن. عرض کرد: به خدا قسم من هرگز به سراغ آنها نرفتهام و نمیروم، بلکه فقط صدای ایشان را میشنوم! حضرت فرمود: مگر کلام خدا را نشنیدهای که میفرماید: «ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولاً» یعنی همهی شما روزی دربارهی گوش و چشم و دل خود مورد بازخواست قرار خواهید گرفت و نسبت به آنچه شنیدهاید و دیدهاید و یا نسبت به آن دل بستهاید باید حساب پس دهید! آن فرد گفت: به خدا سوگند مثل این که تاکنون این آیه را از کتاب خدا نشنیده بودم نه از عجم و نه از عرب. به حضرت گفت انشاء الله من دیگر چنین عملی را تکرار نمیکنم و نسبت به گذشته هم استغفار میکنم. امام فرمود: این کافی نیست برخیز و غسل کن و هر چه قدر میتوانی نماز بخوان چون تاکنون به گناه بزرگی اشتغال داشتهای و اگر با همین حال و بدون توبه میمردی وضع بسیار بدی داشتی. خدا را شکر میکنم که متوجه شدی و از او درخواست میکنم که از هر بدی که از تو دیده صرف نظر کند. آری! خداوند فقط از کارهای زشت و قبیح کراهت دارد. پس تو نیز کارهای زشت و گناهان را برای اهلش بگذار چون هر چیزی در این عالم اهلی دارد. [وسائل الشیعه ؛ جلد ۳ ؛ صفحه ۳۳۱ ] لینک مطلب در تلگرام اولین انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۲
ادامه نوشته »جام جهانی فوتبال+ کلیپ صوتی
توجه: این مطلب در هنگام جام جهانی ۲۰۱۴ گفته شد و حال به دلیل انتقال مطالب از وبلاگ به سایت ؛ در این قسمت قرار گرفت فرق بین انسان و حیوان در چیست؟ حیوان بین خوب و بد، خوب را انتخاب میکند و انسان بین خوب و خوبتر، خوبتر را بر میگزیند و نیز بین بد و بدتر، بد را. ما باید در انتخابها و مشغلههایمان ؛ اهم را انتخاب کنیم، نه مهم را. حضرت علی علیه السلام میفرمایند: من اشتغل بغیر المهمّ، ضیّع الأهمّ هر کس کار مهم را انتخاب کند؛ اهم را ضایع می کند [الحیاه جلد ۱ صفحه ۵۵۱] الآن دوران پر هیجان جام جهانی فوتبال است، و ذهنها به سوی این رویداد. دشمن نیز در طول تاریخ نشان داده منتظر یک غفلت از جانب مردم خصوصا شیعیان است به عنوان مثال : بسیاری از رویدادهای شوم مانند جنگها؛ در همین دورانها بوده است. مانند : المپیک ۱۹۴۸ = اعلام موجودیت اسرائیل جام جهانی ۱۹۸۲ = حمله رژیم صهیونیستی به لبنان جام ملت های اروپا ۱۹۹۲ = قتل عام مردم بوسنی توسط اروپا جام جهانی ۲۰۰۶ = جنگ ۳۳ رژیم صهیونیستی علیه لبنان المپیک ۲۰۰۸ = حمله روسیه به گرجستان رژیم صهیونیستی و بازهم غزه جام جهانی ۲۰۱۰ = محاصره غزه و حمله به کاروان آزادی المپیک ۲۰۱۲ = جنگ سوریه جام جهانی ۲۰۱۴ = حمله داعش مواظب باشیم … امام حسین علیه السلام به سمت کربلا در حرکت بود اما مردم چه؟! در حال حج گزاری؛ و این غفلت است. روز ۱۳ رجب مردم در حال برگزاری جشن میلاد حضرت علی علیه السلام بودند و آیت الله شیخ فضل الله نوری در پای چوبه دار. برگزاری جشن مهمتر بود یا دفاع از مرجع تقلیدشان؟ مواظب باشیم … دشمن منتظر غفلتِ ماست … تاریخ اولین انتشار ۹ مرداد ۱۳۹۴
ادامه نوشته »چرا امروزه رویت هلال ماه اینقدر سخت شده؟
(به بهانه نزدیکی به عید فطر) سوال : چرا در زمان قدیم رویت ماه اول رمضان و آخر آن ساده بود و این حرفها که امروزه درست شده است را نداشت؟ پاسخ این پرسش را در کلامی از حضرت علی علیه السلام میابیم حضرت علی علیه السلام فرمود: زمانی بر مردم خواهد آمد که چند گناه بزرگ و عمل زشت در بین آنها پدید می آید. ۱- کارهای زشت آشکار می گردد و معمولی می شود. ۲- پرده های عفت و شرم پاره می گردد. ۳- زنا کاری و تجاوزهای ناموسی علنی می شود. ۴- مالهای یتیمان را حلال می شمارند و می خورند. ۵- رباخواری شیوع پیدا می کند. ۶- در کیل و وزنها ، کم و کاست می کنند. ۷- شراب را به اسم نبیذ حلال شمرده و می خورند. ۸- رشوه را به عنوان هدیه و شیرینی می گیرند. ۹- به نام امانت داری خیانت می نمایند. ۱۰-مردها خود را به شکل زنان و زنان خویش را به صورت مردها درمی آورند. ۱۱- به احکام و دستورات نماز بی اعتنائی می کنند. ۱۲- حج خانه خدا را برای غیر خدا (برای ریا و یا تجارت) بجا می آورند. سپس ادامه داد: کیفراین زشتی ها این است که خداوند آنها را از فیوضات خود محروم می کند، تا جائی که ماه (شوال) برای آنها مخفی می شود به طوری که گاهی دو شبه دیده می شود (که معلوم می شود روز عید فطر را به عنوان ماه رمضان روزه گرفته اند با اینکه روزه آن حرام بوده است) و زمانی شب اول رمضان مخفی می شود، که دو روز آن را روزه نگرفته و به عنوان آخر ماه شعبان می خورند و روزعید فطر را به خیال آخر ماه رمضان روزه می گیرند . در این وقت باید ترسید از اینکه خداوند به طور ناگهانی آنها را کیفر کند (مانند زلزله و طوفان و سیل ). چرا که به دنبال آن کارها، بلاها مردم را فرا می گیرد، تا جائی که کسانی صبح سالم هستند ولی شب در دل خاک و قبر آرمیده اند و گاهی شب سالمند و بامدادان جزء مردگان هستند. وقتی چنین روزگاری پیش آمد، لازم است انسان همیشه وصیت کرده باشد که مبادا بلائی بر او فرود آمده و بدون وصیت بمیرد و واجب است نماز را در اول وقت آن بخواند چون ممکن است تا آخر وقت زنده نباشد.هر یک از شما آن زمان را درک کرد بدون وضو نخوابد و اگر برایش امکان دارد همیشه با وضو باشد چه ترس آن است که مرگ ناگهانی برسد، لذا خوب است با وضو باشد که روح با طهارت خدا را ملاقات نماید. من شما را ترساندم اگر بترسید و آگاه نمودم،اگر آگاه گردید و شما را پند دادم چنانچه پند گیرید پس در پنهانی و آشکار، از خدا بترسید و نباید کسی از شما بمیرد، مگر اینکه مسلمان باشد،زیرا هر کس به جزاسلام آئینی داشته باشد ازاو پذیرفته نیست و در آخرت زیان کاراست. منبع :بحارالانوار؛ جلد ۹۶؛ صفحه ۳۰۳؛ باب ۳۷؛ ما یثبت به الهلال و أن شهر رمضان ینقص أم لا و حکم صوم یوم الشک ۱۳۹۰/۰۵/۱۳۹۰ تاریخ اولین ثبت
ادامه نوشته »حدیثی منحصر به فرد
(به بهانه ۱۵ رمضان ، سالروز ولادت با سعادت امام حسن مجتبی علیه السلام) حدیثی است که در بین احادیث ،سنداً و متناً، منحصر به فرد است ؛ پیشنهاد می شود متن عربی را هم حتما بخوانید حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ؛ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ ، عَنِ الْحَسَنِ، عَنِ الْحَسَنِ: أَنَ أَحْسَنَ الْحَسَنِ ، الْخُلُقُ الْحَسَنُ. حدیث کرد برای ما ابوالحسن ، که او روایت کرد از ابوالحسن ، که او نیز روایت کرده از ابوالحسن ، که او شنید از حسن که او گفت شندیم از حسن که او شنیده بود از امام حسن علیه السلام ؛ که ایشان فرمودند که : همانا حسن ترین حسن ها ؛ خُلق حسن است (نیکوترین نیکوها ؛ خلق نیکوست) [بحار الأنوار ، جلد ۶۸، صفحه ۳۸۶، باب ۹۲] حسن های موجود در سلسله ی حدیث چه کسانی اند؟ فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحیم التستری و أما أبو الحسن الثانی فعلی بن أحمد البصری التمار و أما أبو الحسن الثالث فعلی بن محمد الواقدی و أما الحسن الأول فالحسن بن عرفه العبدی و أما الحسن الثانی فالحسن بن أبی الحسن البصری و أما الحسن الثالث فالحسن بن علی بن أبی طالب علیه السلام داستانک: (بد اخلاقی) آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند: فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟ گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ. اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم [کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ با اندکی تلخیص]
ادامه نوشته »بوی خوش دهان روزه دار
(به بهانه ماه مبارک رمضان) امام حسن عسکرى (علیه السلام) در تفسیر منسوب به ایشان در خصوص آیه ۵۱سوره بقره، وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ می فرماید: خداوند عزّ و جلّ به موسى فرمان داد که در میعاد برای گرفتن تورات حاضر شود و سى روز روزه بگیرد و در کوه به مناجات بپردازد و موسى گمان کرد بعد از سى روز کتاب الهى نازل مىشود، لذا سى روز روزه گرفت و در شب آخر قبل از افطار مشغول مسواک زدن دندان خود شد، خداوند به او وحى کرد، اى موسى تو مىدانى که بوى دهان روزه دار نزد من از هر عطرى خوشبوتر است، پس ده روز دیگر نیز روزه بگیر و هنگام افطار مسواک مزن، موسى نیز چنین کرد، خداوند هم به او وعده داد که کتاب تورات را بعد از چهل شب بر او نازل کند و چنین نیز شد. [التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، صفحه ۲۵۰]
ادامه نوشته »پذیرش دعوت، یکی از حقوق مومن
(به بهانه ماه مبارک رمضان) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : مِنَ الْحُقُوقِ الْوَاجِبَاتِ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ یُجِیبَ دَعْوَتَه امام صادق علیه السلام می فرمایند : از حقوق واجب مومن بر مومن آن است که چون دعوتش کرد اجابت کند منبع : بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، جلد ۷۲، صفحه ۴۴۷ نکته : باید دقت داشت؛ مهمانی رفتن نیز آدابی دارد. مثلا در این ماه که افطاری دادن و مهمانی رفتن زیاد است باید توجه شود که انسان سر وقت به مهمانی رود نه آنکه وقتی برسد که سفره جمع شده و صاحب خانه به مشقت بیفتد. یا اگر نمی خواهیم برویم خبر دهیم تا اگر خواستند به جای ما، کسانی دیگر را دعوت کنند ؛یا غذای کمتری سفارش دهند. جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.
ادامه نوشته »امام زمان : نماز اول وقت را فراموش نکن
صدای اذان از رادیو ماشین به گوش رسید، جوانی که در کنارم نشسته بود بلند شد و به طرف راننده رفت و به او گفت: آقای راننده! می خواهم نماز بخوانم. راننده با بی تفاوتی و بی خیالی گفت: برو بابا حالا کی نماز می خواند! بعدش هم توجهی به این مطلب نکرد، ولی جوان با جدیت گفت: به تو می گویم نگهدار!… راننده فهمید که او بسیار جدی است، گفت: اینجا که جای نماز خواندن نیست، وسط بیابان، بگذار به یک قهوه خانه یا شهری برسیم، بعد نگه می دارم. خلاصه بحث بالا گرفت راننده چاره ای جز نگه داشتن نداشت. بالاخره ماشین را در کنار جاده نگه داشت، جوان پیاده شد و نمازش را با آرامش و طمأنینه خواند، من هم به تأسی از وی نماز خواندم. پس از نماز وقتی در کنار هم نشستیم و ماشین حرکت کرد از او پرسیدم: چه چیز باعث شده که نمازتان را اول وقت خواندید؟ گفت: من به امام زمانم، حضرت ولی عصر(عج) تعهد داده ام که نماز را اول وقت بخوانم. تعجب من بیشتر شد، گفتم: چگونه و به خاطر چه چیز تعهد دادید؟ گفت: من قضیه و داستانی دارم که برایتان بازگو می کنم، من در یکی از کشورهای اروپایی برای ادامه تحصیلاتم درس می خواندم، چند سالی بود که آنجا بودم، محل سکونتم در یک بخش کوچک بود و تا شهر که دانشگاه در آن قرار داشت فاصله زیادی بود که اکثر اوقات با ماشین این مسیر را طی می کردم. ضمناً در این بخش، یک اتوبوس بیشتر نبود که مسافران را به شهر می برد و بر می گشت. برای فارغ التحصیل شدنم باید آخرین امتحانم را می دادم، پس از سال ها رنج و سختی و تحمل غربت، خلاصه روز موعود فرا رسید، درس هایم را خوب خوانده بودم، آماده بودم برای آخرین امتحان سوار اتوبوس شدم و پس از چند دقیقه، اتوبوس در حالی که پر از مسافر بود راه افتاد، من هم کتاب جلویم باز بود و می خواندم، نیمی از راه آمده بودیم که یکباره اتوبوس خاموش شد، راننده پایین رفت و کاپوت ماشین را بالا زد، مقداری موتور ماشین را نگاه کرد و دستکاری نمود، آمد استارت زد، ماشین روشن نشد، دوباره و چندین بار همین کار را کرد، اما فایده ای نداشت، (این وضعیت) طولانی شد و مسافران آمده بودند کنار جاده نشسته و بچه های شان بازی می کردند و من هم دلم برای امتحان شور می زد و ناراحت بودم، چیزی دیگر به موقع امتحان نمانده بود، وسیله نقلیه دیگری هم از جاده عبور نمی کرد که با آن بروم، نمی دانستم چه کنم، در اضطراب و نگرانی و ناامیدی به سر می بردم، تا شهر هم راه زیادی بود که نمی شد پیاده بروم، پیوسته قدم می زدم و به ماشین و جاده نگاه می کردم که همه تلاش های چندسالهام از بین می رود و خیلی نگران بودم. یکباره جرقه ای در مغزم زد که ما وقتی در ایران بودیم در سختی ها متوسل به امام زمان (عج) می شدیم و وقتی کارها به بن بست می رسید از او کمک و یاری می خواستیم، این بود که دلم شکست و اشکم جاری شد، با خود گفتم: یا بقیه اللَّه! اگر امروز کمکم کنی تا به مقصدم برسم، قول می دهم و متعهد می شوم که تا آخر عمر نمازم را همیشه سر وقت بخوانم. پس از چند دقیقه آقایی از آن دورها آمد و رو کرد به راننده و گفت: چه شده؟ (با زبان خود آنها حرف می زد). راننده گفت: نمی دانم هر کار می کنم روشن نمی شود. مقداری ماشین را دست کاری کرد و کاپوت را بست و گفت: برو استارت بزن! چند استارت که زد ماشین روشن شد، همه خوشحال شدند و سوار ماشین گشتند و من امیدی در دلم زد و امیدوار شدم، همین که اتوبوس می خواست راه بیفتد، دیدم همان آقا بالا آمد و مرا به اسم صدا زد و گفت: «تعهدی که به ما دادی یادت نرود، نماز اول وقت!» و بعد پیاده شد و رفت و من او را ندیدم. فهمیدم که حضرت بقیه اللَّه امام عصر(عج) بوده، همین طور اشک میریختم که چقدر من در غفلت بودم. این بود سرگذشت نماز اول وقت من.. سوم تیر ۱۳۹۲ منبع: نماز و عبادت امام زمان(عج)، عباس عزیزی، صفحه ۸۵ جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.
ادامه نوشته »تجدید بیعت با فرمانده
(به بهانه نزدیکی به ماه مبارک رمضان) درسربازی، هر روز برنامه صبحگاه است. یکی از دلایل برنامه صبحگاه این است که گاهی فرمانده می آید و سربازها باید با فرمانده بیعت کنند. هر روز یا هر چند روزی باید با فرمانده تجدید بیعت کنند. ما هم فرمانده و صاحب داریم. برای همین سفارش شده هر روز صبح با امام زمان عجل الله تعالی فرجه تجدید بیعت کنید تا یادمان باشد فرمانده ما چه کسی است؟ این که اینقدر به دعای عهد سفارش شده است به همین منظور است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر که چهل صباح دعای عهد را بخواند از یاران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد. داستانک: عروس حضرت امام رحمت الله علیه می گوید: یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به ما توصیه می کردند، خواندن دعای عهد بود. دعای عهد در سرنوشت انسان دخالت دارد. پس از رحلت جانگداز ایشان که مفاتیحشان را از بیمارستان به بیت منتقل می کردیم، متوجه شدیم امام در مفاتیح خود در کنار دعای شریف عهد، تاریخ چله هایشان را ثبت می کردند. چند روز دیگر ماه مبارک رمضان شروع می شود. تقریبا ده روز دیگر. می توانیم تا آخر ماه مبارک رمضان، چله دعای عهد بخوانیم. خوب نیست ما شیعیان در عمرمان یک چله دعای عهد نخوانده باشیم. هر روز صبح با امام زمان عهد ببندیم و تجدید بیعت کنیم «عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَهً لَهُ فی عُنُقی»؛ براى آن حضرت عهد و پیمان و بیعت تجدید مىکنم… «فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری، مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفی، مُجَرِّداً قَناتی»؛ کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور، با شمشیر از نیام برکشیده، و نیزه برهنه …
ادامه نوشته »عاقبت طلبه ای که شب را کنار دختری گذراند
(به بهانه میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان) قال رسول الله صلی الله علیه و آله: إنّ اللَّه تعالى یباهی بالشّاب العابد الملائکه، یقول أنظروا إلى عبدی ترک شهوته من أجلی. خداوند بزرگ به جوانِ عبادت پیشه ، نزد فرشتگان افتخار می کند؛ در حالی که می فرماید: « بنده ام را بنگرید . برای من ، خواسته های نفس خود را کنار نهاده است » منبع:نهج الفصاحه صفحه ۳۰۳ داستانک: شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در حجره ی خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند. صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و … . محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند. شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدار اشاره نمود. خرداد ۳۰, ۱۳۹۲. جهت دانلود این مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوی اعلانات اینجا را کلیک نمایید.
ادامه نوشته »روباه بی دم/ مسخره کردن دیندارها
داستانک: در جنگل، دم یک روباه به شاخه درخت گیر کرد و کنده شد. بعد از اینکه درد روباه آرام شد روباهی دیگر او را دید و شروع کرد به خندیدن. گفت دمت کو؟ روباه گفت تو بی دمی را تجربه نکرده ای که بفهمی چه لذتی دارد. اینقدر آرامش دارم، راحت این طرف و آن طرف می پرم و …. آنقدر از فواید بی دمی گفت تا روباه دمش را کند. روباه بعد درد کشیدن دید چه کار بی فایده ای کرده، به روباه گفت: این کار جز درد که فایده ای نداشت. گفت: من اگر می گفتم فقط درد دارد که تو مسخره ام می کردی… این جریان در جنگل آنقدر ادامه پیدا کرد که همه جنگل روباه بی دم شدند. دیگر هر کس دم داشت مسخره می شد. وضع امروز ما به همین صورت شده، بی حجاب ها، با حجاب ها را مسخره می کنند، می گویند نمی دانید بی حجابی چه لذتی دارد. چه لذتی دارد که شما به آن نرسیده اید؟ می گویند شما مانند ما بشوید بعد تجربه می کنید. وقتی که مانند آنها شدند مسخره شان می کنند. یا دیندار و هیئتی و مسجدی هم همینطورند. بی دین ها برای اینکه بی دینی خودشان را تحت شعاع قرار دهند دینداران را مسخره می کنند. می گویند شما مثل ما بشوید تا ببینید چه لذتی دارد. خوب اگر شما لذت می برید چرا اینقدر خودکشی، استفاده از قرص های آرام بخش و مشکلات شما بیشتر است؟؟ می گویند نه شما نمی دانید…. امروز اینطور شده. عوض اینکه غیر مذهبی ها در اقلیت قرار بگیرند، روی کار آمده اند و مذهبی ها را مسخره می کنند. این سخن از حضرت علی علیه السلام را فراموش نکنیم: اگر در دستت طلا بود، و همه عالم بگویند گردو است، ذره ای در تو تاثیر نگذارد و اگر در دستت گردو بود و تمام عالم گفتند طلاست، ذره ای بر خوشحالی ات افزوده نشود. اگر ما دینی که داریم، از روی تحقیق بدست آورده ایم و می دانیم درست است، حتی اگر همه دنیا بگویند اشتباه است در ما تاثیری ندارد. اما اگر دینمان از روی تحقیق نیست، مشکل اینجاست. پس باید تحقیق کنیم تا بهترین راه را پیدا کنیم.
ادامه نوشته »فروغ صحیفه سجادیه در قلب بانوی آلمانی
(به مناسبت میلاد امام زین العابدین علیه السلام) داستانک: خانم آنه ماری شیمل (Annemarie Schimmel) (فوت شده در ۲۶ ژانویه ۲۰۰۳) پژوهشگر، اسلامپژوه، خاورشناس و مولویشناسِ سرشناسِ آلمانی است. این پژوهشگرِ معروفِ آلمانی ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: «من همواره دعاها را از اصل عربی می خوانم و به هیچ ترجمه ای مراجعه نمی کنم . البته بخش هایی از صحیفه سجادیه را به زبان آلمانی ترجمه کرده ام. وقتی مشغول برگردانیدن این دعاها به زبان مذکور بودم، مادرم به دلیل کسالت در بیمارستانی بستری بود و من مدام به او سر می زدم و کاملا در جریان احوالش بودم. پس از اینکه او به خواب می رفت، در گوشه ای از اتاق مشغول پاکنویس نمودن ترجمه ها می شدم. اضافه کنم که اتاق مادرم دو تختی بود و در تخت دیگر خانمی که عقاید کاتولیکی محکم و راسخ و در عین حال متعصبانه داشت، بستری بود. او از روی ایمانی که به مذهب خویش داشت، وقتی متوجه شد من مشغول ترجمه دعاهایی از یک متن شیعی هستم، آزرده خاطر گردید و با ناگواری و نگرانی گفت: مگر در مسیحیت و در کتب مقدس خودمان از نظر ادعیه کمبودی داریم که تو اکنون به دعاهای مسلمانان روی آورده ای؟! جوابی به وی ندادم اما وقتی کتابم چاپ شد، نسخه ای از آن را برایش فرستادم. مدتی بعد با من از طریق تلفن تماس گرفت و خاطر نشان ساخت: «بسیار صمیمانه از این هدیه جالب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعاهای انجیل آن را می خوانم!» آری واقعا ترجمه «ادعیه معصومین علیهم السلام» مخصوصا صحیفه سجادیه می تواند تا این حد در میان غربی ها تحول آفرین و کارساز باشد. [آن ماری شیمل بانوی شرق شناس جهان غرب، ماهنامه از دیگران، سال دوم، ش ۵، مرداد ۱۳۸۰، ص ۱۰ و ۱۱ .] آن کتاب «صحیفه سجادیه» بود. کتابی که این چنین یک مسیحی متعصب را جذب نمود. قطعا ما مسلمان ها و شیعیان باید جلودار باشیم و برای این کتاب برنامه ویژه ای داشته باشیم. اگر ما، هر روز فقط یک دقیقه، یک صفحه ترجمه صحیفه سجادیه را بخوانیم، در یک سال یا یک سال و نیم کل صحیفه را خوانده ایم.
ادامه نوشته »سبب عصبانیت امام ؟!!!
(به بهانه آغاز ماه شعبان) داستانک: اواخر سال ۶۷ روزی به اطاق آقا وارد شدم، دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است، من اوقات تلخی ایشان را که دیدم، قدری ساکت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را به من بده» بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستکش دست ایشان بود و ورق زدن همبرایشان سخت بود. چون اوقاتشان تلخ بود ، هی ورق میزدند ولی آنجایی را که میخواستند پیدا نمیکردند. یک ساعت به مغرب مانده بود به من گفتند: «من تا حالا خیال میکردم که امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر ماه رجب را انجام میدادم. حالا فهمیده ام که اول شعبان شده و نمیدانم اصلاً باید چه کار کنم.» تازه من فهمیدم که عصبانیت ایشان به خاطر این است که از صبح تا حالا اعمال و دعاهای ماه رجب را میخوانده اند و حالا که روزنامه آمده متوجه شده اند که اول ماه شعبان است و ماه رجب ۲۹ روز بوده نه سی روز. آقا هی ورق میزدند تا پیدا کردند و به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید، خیلی چیزهای عالی در آن هست.» و بعد آماده شدند که دعا را بخوانند.اردیبهشت ۱۸, ۱۳۹۵ . منبع: برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی، ج سوم، حالات معنوی، به کوشش غلامعلی رجائی، ص۱۰۵. به نقل از آقای میح بروجردی ، نوه امام
ادامه نوشته »