( به بهانه ۷ صفر سالروز ولادت امام کاظم علیه السلام و ارتحال آیت الله مرعشی نجفی) عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى( الامام الکاظم) علیه السلام قَالَ : سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و آله – مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا یَسْتَسِبُّ لَه از امام کاظم (علیه السلام) که مردى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسید، حقّ پدر بر فرزند چیست؟ فرمود: او را به نام صدا نزند جلو او راه نرود پیش از وى ننشیند وسیله دشنام به او را فراهم نکند منبع: الکافی، جلد ۲، صفحه ۱۵۹، باب البر بالوالدین داستانک آیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان میفرمودند: “وقتی مادرم مرا میفرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقتها میدیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمیآمد ایشان را بیدار کنم، همانطور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم میمالیدم تا ایشان بیدار میشد. در این حال که بیدار میشد، برایم دعا میکرد و عاقبتبخیری میخواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم. “ برگرفته از خاطرات فرزند مرحوم
ادامه نوشته »استفاده از فرصت ها
( به بهانه ۵ صفر سالروز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها) حضرت رقیه با وجود سن کم انقلاب درست کرد و با همان لحظات کوتاه عمر به اندازه صد ها و هزاران انسان خدمت کرد ما نیز باید به اندازه خود از لحظه لحظه ی عمر استفاده کنیم حضرت علی علیه السلام میفرمایند: ضایع کردن فرصت باعث اندوه و غم خواهد شد به عنوان مثال : عالمى را براى نماز میت دعوت کرده بودند. پرسید: میت زن است یا مرد؟ گفتند: مرد. دستور داد بندهاى کفن را باز کردند، آنگاه رو کرد به بستگان و آشنایان و گفت: خوب نگاه کنید! چشمهاى او نمىبیند، شما که چشمتان مىبیند خیانت نکنید. ببینید زبانش بسته است، شما که مىتوانید حرف بزنید ناحق نگوئید. گوشهاى او نمىشنود، شما که مىتوانید بشنوید صدای حرام گوش نکنیدآرى آن چند لحظه موعظه، از ساعتها پند روى منبر اثرش بیشتر بود. طلبه ها سال چهارم یک کتابى مىخوانند به نام ” لمعه” نویسنده این کتاب که معروف به “شهید” است ؛ در زندان این کتاب را نوشته است آقاى رى شهرى زمانى که وزیر اطلاعات بود مىگفت: من از خانه ام تا وزارتخانه بروم و برگردم ۴۰- ۳۰ دقیقه مىرفتم ۴۰- ۳۰ دقیقه برمى گشتم روزى یک ساعت و نیم در ماشین هستم. شروع کردم چند سالى که وزیر بودم در راه قرآن حفظ مىکنم و کل قرآن را ایشان در راه حفظ کرد. ما کتابى داریم به نام ۵ دقیقه هاى قبل از غذا ایشان یک تذکر خوبى داده گفته است آزادگانى که در زندانهاى عراق قرآن حفظ کرده اند منبع مثال اول : خاطرات حجت الاسلام قرائتى، جلد ۲، صفحه : ۶۳ منبع بقیه ی مثالها : برنامه درسهایى از قرآن سال ۷۱ با موضوع نعمتهاىخدا ۱۶، [۲۶/ ۱۲/ ۷۱]
ادامه نوشته »ماه صفر
( به بهانه آغاز ماه صفر) بدان که این ماه معروف به نحوست است و براى رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق ( صدقه دادن)و ادعیه و استعاذات وارده نیست و اگر کسى خواهد که محفوظ ماند از بلاهاى نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنانکه محدث فیض و غیره فرموده: یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِین منبع : مفاتیح الجنان، اعمال ماه صفر
ادامه نوشته »الإمام الصّادق «علیه السلام»: أدنى الإسراف هراقه فضل الإناء، و ابتذال ثوب الصّون امام صادق «علیه السلام»: کمترین اسراف بر زمین ریختن زیادى آب ظرف است، و لباس نو را در جاى لباس کار پوشیدن، منبع : الحیاه با ترجمه احمد آرام ،جلد ۴ ،صفحه ۳۱۰ نکته :این روایت ۲ نوع از اسراف را بیان فرموده است الف) اسراف در خوراک مانند: ۱٫یک تکه گوشت غذا را برای کلاس گذاشتن ته ظرفش نگه می دارد ۲٫ ته لیوان شربت را نمی خورد ۳٫ ریزه های غذا را از دور ظرف غذا جمع نمی کند ۴٫ نان را هدر می دهد ۵٫ و … ب) اسراف در لباس مانند ۱٫ لباس بیرون را در خانه به تن می کند ۲٫ با لباس مهمانی مکانیکی می کند ۳٫ لباسی که در شان او نیست می پو شد ۴٫ با لباس شیشه ی ماشین را پاک می کند ۵٫ و …
ادامه نوشته »اسراف در وضو و غسل
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): الْوُضُوءُ مُدٌّ وَ الْغُسْلُ صَاعٌ وَ سَیَأْتِی أَقْوَامٌ بَعْدِی یَسْتَقِلُّونَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ عَلَى خِلَافِ سُنَّتِی وَ الثَّابِتُ عَلَى سُنَّتِی مَعِی فِی حَظِیرَهِ الْقُدْس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: آب وضو یک مدّ است و آب غسل یک صاع، و در آتیه نزدیک پس از من گروههائى خواهند آمد که این مقدار آب را اندک شمارند و آن جماعت بر خلاف سنّت من هستند و هر که استوار و پا بر جا بر سنّت من است در حظیره قدس (بهشت) با من خواهد بود. منبع: من لا یحضره الفقیه، جلد ۱ ، صفحه ۳۵، باب مقدار الماء للوضوء و الغسل نکته : یک مد یعنی ۷۵۰ گرم و یک صاع یعنی ۳ لیتر (۲ بطری نوشابه ی خانواده)
ادامه نوشته »صحیفه سجادیه یادگار بی نظیر امام سجاد علیه السلام
( به بهانه شهادت امام سجاد علیه السلام) یکی از یادگارهای امام سجاد علیه السلام صحیفه ی کامله ی سجادیه است ما می توانیم در لحظاتی که کاری نداریم (مانند زمانهایی که در صف بنزین یا گاز منتظریم و یا در مغازه وحتی پشت چراغ قرمز و…) این دعا ها را بخوانیم به عنوان مثال همین دعای ۳۴ صحیفه که خواندن آن یک دقیقه و پنجاه و پنچ ثانیه بیشتر طول نمی کشد دعایی که امام “هنگامى که کسى را به رسوایى گناهى گرفتار مىدید ” می خواند متن این دعای شریف و زیبا اى خداوند، حمد باد تو را که گناهان را مىدانى و مىپوشانى. حمد باد تو را که بر حال درون ما آگاهى و ما را عافیت عطا مىکنى. اى خداوند، ما همگان در پى عیب و عار بودهایم و حال آنکه تو ما را بر زبانها نیفکندهاى، مرتکب گناهان بزرگ شدهایم و حال آنکه تو رسوایمان نساختهاى. در نهان بدیها کردهایم و حال آنکه تو کسى را بر بدیهاى ما راه ننمودهاى. بسا کارها که نهى فرمودهاى و ما به جاى آوردهایم. بسا کارها که فرمان دادهاى و ما را بر آنها آگاه ساختهاى، و ما تجاوز ورزیدهایم. بسا گناهان که در کسب آن کوشیدهایم و بسا خطاها که مرتکب شدهایم و تنها تو از آن آگاه بودهاى نه نگرندگان و تو از هر کس دیگر به افشاى آن تواناتر بودهاى. اى خداوند، عافیت تو چونان پردهاى بر روى چشمانشان فرو افتاد و چون سدى راه گوشهایشان را بگرفت. اى خداوند، چنان کن که هر عیب ما که پوشیده داشتهاى و هر گناه که نهان کردهاى، ما را اندرز دهندهاى شود که از اخلاق بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوى توبهاى محو کننده گناهان براند و به آن راه که پسند توست بکشاند. اى خداوند، زمان توبه ما نزدیک گردان و به غفلت گرفتارمان مساز، که ما به تو مىگراییم و از گناهان توبه مىکنیم. بار خدایا، درود بفرست بر آن برگزیدگان از میان آفریدگانت: محمد و عترت او، آن پاکان و گزیدگان، و چنان که خود فرمان دادهاى ما را نیوشنده سخن ایشان و فرمانبردار حکم ایشان قرار ده. منبع: صحیفه سجادیه، دعای ۳۴
ادامه نوشته »نماز هدیه به اموات
مالک بن دینار مىگوید گفت: شب جمعه اى بر گورستانى وارد شدم و ناگهان نور درخشانى را دیدم. از روى تعجّب گفتم: لا إله إلّا اللَّه، گویى خداوند- عزّ و جلّ- اهل این گورستان را آمرزیده است. ناگهان شنیدم که هاتفى از دور ندا مىکند و مىگوید: اى مالک بن دینار، این هدیه مؤمنان به اهل قبور و برادران ایمانىشان مىباشد. گفتم: سوگند به خدایى که تو را به زبان آورد، از تو مىخواهم که به من بگویى آن هدیّه چیست؟ گفت: مؤمنى در این شب برخاست و وضوى کامل گرفت و دو رکعت نماز خواند و در هر رکعت یک بار سوره فاتحه الکتاب و سوره قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ، و سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قرائت نمود، و گفت: «اللّهمّ، إنّى قد وهبت ثوابها لأهل المقابر من المؤمنین.» – خداوندا، من ثواب آن را به مردگان مؤمنین هدیه نمودم. از این رو خداوند، ما را از شرق و غرب و از هر سو، نور و گشایش و شادمانى عنایت فرمود. مالک مىگوید: من همواره آن را در شبهاى جمعه مىخواندم، تا اینکه پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله را در خواب دیدم و ایشان به من فرمود: «اى مالک، در برابر نورى که به امّت من هدیّه نمودى، خداوند در ثواب آن تو را آمرزید.» سپس فرمود: «خداوند در قصرى بهشتى که «منیف» نامیده مىشود، خانهاى براى تو بنا نمود.» عرض کردم: معناى «منیف» چیست؟ فرمود یعنى «مشرف بر اهل بهشت.» منبع : ترجمه فلاح السائل (ادب حضور )، صفحه ۱۶۷
ادامه نوشته »داستانی برای فحش
شاید کسى گمان نمىبرد که آن دوستى بریده شود و آن دو رفیق که همیشه ملازم یکدیگر بودند روزى از هم جدا شوند. مردم یکى از آنها را بیش از آن اندازه که به نام اصلى خودش بشناسند به نام دوست و رفیقش مىشناختند. معمولًا وقتى که مىخواستند از او یاد کنند، توجه به نام اصلىاش نداشتند و مىگفتند: «رفیق …». آرى او به نام «رفیق امام صادق» معروف شده بود، ولى در آن روز که مثل همیشه با یکدیگر بودند و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند آیا کسى گمان مىکرد که پیش از آنکه آنها از بازار بیرون بیایند رشته دوستىشان براى همیشه بریده شود؟!. در آن روز او مانند همیشه همراه امام بود و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند. غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حرکت مىکرد. در وسط بازار ناگهان به پشت سر نگاه کرد، غلام را ندید. بعد از چند قدم دیگر دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه کرد، هنوز هم از غلام- که سرگرم تماشاى اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود- خبرى نبود. براى مرتبه چهارم که سر خود را به عقب برگرداند غلام را دید، با خشم به وى گفت: «مادر فلان! کجا بودى؟». تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب دست خود را بلند کرد و محکم به پیشانى خویش زد و فرمود: «سبحان اللَّه! به مادرش دشنام مىدهى؟! به مادرش نسبت کار ناروا مىدهى؟! من خیال مىکردم تو مردى باتقوا و پرهیزگارى. معلومم شد در تو ورع و تقوایى وجود ندارد.». – یابن رسول اللَّه! این غلام اصلا سندى است و مادرش هم از اهل سند است. خودت مىدانى که آنها مسلمان نیستند. مادر این غلام یک زن مسلمان نبوده که من به او تهمت ناروا زده باشم. – مادرش کافر بوده که بوده. هر قومى سنتى و قانونى در امر ازدواج دارند. وقتى طبق همان سنت و قانون رفتار کنند عملشان زنا نیست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمىشوند. امام بعد از این بیان به او فرمود: «دیگر از من دور شو.». بعد از آن، دیگر کسى ندید که امام صادق با او راه برود، تا مرگ بین آنها جدایى کامل انداخت منبع : مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى،(داستان راستان)، جلد ۱۸، صفحه : ۲۹۳
ادامه نوشته »لعنت
عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: إِنَّ اللَّعْنَهَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ فِی صَاحِبِهَا تَرَدَّدَتْ بَیْنَهُمَا فَإِنْ وَجَدَتْ مَسَاغاً وَ إِلَّا رَجَعَتْ عَلَى صَاحِبِهَا از ابى حمزه ثمالى، گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) مىفرمود: راستى چون لعنت از دهان صاحب خود بیرون آید، میان او و طرف لعن شده مردّد ماند، اگر مجوّزى یابد (بر ملعون بماند) و گر نه به گوینده خود برگردد منبع: اصول کافى-ترجمه کمرهاى ، جلد ۵، صفحه ۳۴۱، باب دشنام ….. نکته : گاهی دیده می شود که برخی به راحتی به پدر و مادر هم لعنت می فرستند که طبق این روایت …
ادامه نوشته »سلام کردن و جواب آن
همانطور که می دانیم سلام کردن مستحب است ولی جواب آن واجب (البته آمده است که سلام کردن به ۱۱ گروه کراهت دارد که انشاء الله در آخر بحث می آوریم ) نکته اینجاست که برخی جواب سلام را به صورتی می گویند که پاسخ به حساب نمی آید مانند آنکه در جواب سلام می گویند “سلام از ماست ” اینکه جواب سلام نشد و اقسام جواب سلام در نماز را قبلا آورده ایم اما ۱۱ گروه که سلام کردن به آنان مکروه است در کتاب مواعظ العددیه از قول حکما آمده است المواضع التی لا یسلّم فیها أحد عشر: الأول: على الیهودی و النصرانی. الثّانی: إذا صلّى الجمعه و الإمام یخطب لا یسلّم لاشتغال الناس بالاستماع. الثّالث: العاری فی الحمّام و غیره.الرّابع: المشتغل بالأذان و الإقامه. الخامس: القارىء للقرآن. السّادس:المشتغل بروایه الحدیث و مذاکره العلم. السّابع: اللاعب بالنرد و الشطرنج. الثّامن: المغنّی. التاسع: مطیّر الحمام. و فی معناه کلّ مشتغل بالمعصیه.العاشر: من کان مشتغلا بقضاء الحاجه. الحادی عشر: المرأه الأجنبیه. گویند: در یازده مورد سلام مکروه است: ۱- به یهودى و نصرانى. ۲- هنگامى که امام جماعت مشغول خطبه (نماز جمعه) است و مردم گوش مىدهند. ۳- به کسى که در حمام و غیره برهنه است. ۴- به کسى که مشغول اذان یا اقامه است. ۵- به قارى قرآن. ۶- به آنکه به نقل حدیث یا بحث علمى مشغول است. ۷- به قمار باز که سرگرم نر دو شطرنج است. ۸- به آوازه خوان. ۹- به هر کسى که در حال گناه است. ۱۰- به کسى که در حال قضاى حاجت است. ۱۱- به زن نامحرم منبع: تحریر المواعظ العددیه، صفحه۵۶۷، الفصل الثانی و فی کلمات العلماء
ادامه نوشته »پس گرفتن هدیه
سوال : آیا کسی می تواند هدیه را پس بگیرد ؟ پاسخ : به ۷ شرط ( اگر یکی از شروط وجود داشت نمی توان هدیه را پس گرفت) ۱٫هدیه گیرنده از اقوام نسبی نباشد مانند پدر ، مادر ، خواهر ، برادر ، عمو ،خاله ، عمه و … ۲٫عین مال تغییر نکرده باشد یعنی نمی توان گوساله هدیه داد و موقعی که گاو شده پس گرفت . ۳٫هبه ی معوضه نباشد . یعنی در مقابل هدیه عوض یا چیزی گرفته نشده باشد . ۴٫مال تلف نشده باشد مثلا ساندویچی که خورده شده یا مال را سرقت کرده اند . ۵٫ بخشنده یا فروخته نشده باشد یعنی کسی که هدیه را گرفته آن هدیه را نفروخته باشد و یا به دیگری هدیه نداده باشد. ۶٫هر دو زنده باشند پس اگر یکی از آنان مرده باشند ورثه نمی توانند هدیه را پس بگیرند و یا از ورثه هدیه مطالبه شود. ۷٫قصد قربت نداشته باشد یعنی در هنگامی که هدیه را داده اگر قصدش رضای خدا باشد ، دیگر نمی تواند آن را پس بگیرد منبع: منهاج الصالحین، حضرت آیه الله العظمی سیستانی، جلد ۲، صفحه : ۴۰۹ از مساله ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ توجه این نظر تمام مراجع می باشد
ادامه نوشته »زاهدترین ،عابدترین و با ورع ترین مردم
( به بهانه شهادت امام سجاد علیه السلام) قال الامام زین العابدین علیه السلام: یَقُولُ الله یَا ابْنَ آدَمَ- ارْضَ بِمَا آتَیْتُکَ تَکُنْ مِنْ أَزْهَدِ النَّاسِ- ابْنَ آدَمَ- اعْمَلْ بِمَا افْتَرَضْتُ عَلَیْکَ تَکُنْ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ- ابْنَ آدَمَ اجْتَنِبْ مِمَّا حَرَّمْتُ عَلَیْکَ- تَکُنْ مِنْ أَوْرَعِ النَّاس امام سجاد علیه السلام فرمودند: خداوند میفرماید: پسر آدم خشنود باش بآنچه به تو داده ام زاهدترین مردمى عمل کن بآنچه بر تو واجب نموده ام از عابدترین اشخاصى و بپرهیز از حرامها تا با ورع ترین مردم باشی منبع: بحار الأنوار الجامعه، جلد ۷۵، صفحه ۱۳۹، باب ۲۱، وصایا علی بن الحسین ع و مواعظه و حکمه …..
ادامه نوشته »عقوبت ذخیره کردن مال و غذا و کسب وکار در روز عاشورا
( به بهانه عاشورای حسینی ) حسن بن على بن فضال از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده که آن جناب فرمود : هر کس در روز عاشورا کارهاى خود را ترک کند و شغل خود را واگذارد حقتعالى حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورد و کسى که روز عاشورا روز مصیبت و حزن و گریه او باشد حقتعالى روز قیامت را روز فرح و سرور او گرداند و در باغهاى بهشت چشم او بوجود ما روشن شود و هر کس روز عاشورا را روز برکت نامد و در آن روز چیزى در منزل خود ذخیره کند آن ذخیره از براى او مبارک نباشد و حقتعالى در روز قیامت او را با یزید و عبید الله زیاد و عمر بن سعد در اسفل درکات جهنم محشور گرداند منبع: عیون أخبار الرضا -ترجمه آقا نجفى، جلد۱، صفحه ۲۲۵، باب بیست و هشتم در ذکر آنچه از آن جناب وارد شده است از اخبار متفرقه
ادامه نوشته »طنز شیوه ای دیگر در امر به معروف و نهی از منکر
(به بهانه هفته ی امر به معروف و نهی از منکر) یکی از دیگر از شیوه های موثر در امر به معروف و نهی از منکر , بیان در غالب طنز است داستان۱: داستان معروفى هست که بهلول که مرد عاقلى بود ولى خودش را به دیوانگى زده بود و به همان عالم دیوانگى سر به سر بزرگان و اکابر مىگذاشت و شوخى شوخى حقایق را به آنها مىگفت (مىگویند قوم و خویش و پسرعموى هارون هم بود) مىرفت و به هارون به همان عالم دیوانگىاش حرفهایى را که هیچ عاقلى جرأت نمىکرد بگوید مىزد. یک وقتى از جایى مىگذشت، دید که دارند مسجدى مىسازند. رفت به آن بانیان مسجد گفت که چکار مىکنید؟ گفتند: مسجد مىسازیم. گفت: مسجد براى چه مىسازید؟ گفتند: مسجد را براى خدا مىسازیم. محرمانه رفت دستور داد تابلویى را روى سنگى درست کردند به نام مسجد بهلول. همین که این سنگ را درست کردند یک شب نصف شب- که کسى نفهمید- رفت آن را در سردر مسجد زد، یک تابلوى خیلى بزرگى: مسجد بهلول. فردا صبح مردم آمدند نگاه کردند دیدند در سردر این مسجد تازهساز نوشته مسجد بهلول. خود صاحب کارها آمدند و دیدند. ناراحت و عصبانى شدند، زدند تابلو را کندند و ریختند دور. بهلول را گیر آوردند، کتکش زدند و گفتند: این چه کارى بود که کردى؟ چرا نوشتى مسجد بهلول؟ گفت: چه عیبى داشت؟ گفتند: این همه پول ما خرج کردیم که مسجد به نام تو باشد؟! گفت: براى کى خرج کردید؟ براى خدا خرج کردید یا براى مردم؟ اگر براى خدا خرج کردید که خدا اشتباه نمىکند. اگر من نوشتم «مسجد بهلول» آیا خدا در حسنات من مىنویسد؟ خدا در حسنات شما مىنویسد. و اما اگر براى مردم کردید پس چرا مىگویید که ما براى خدا کردیم. پس بر خودتان مطلب را مشتبه نکنید. منبع: مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، جلد۲۶، صفحه ۳۶۵ داستان ۲ روزی بهلول به کاخ هارون الرشید قدم گذاشت . هارون در قصر نبود و فقط نگهبانان از کاخ محافظت و مراقبت می کردند بهلول در قصر قدم زد و به تخت پادشاهی هارون الرشید رسید . تخت خالی بود و بهلول به سمت تخت حرکت کرد و روی آن نشست .نگهبان ها عصبی شدند و همانطور که خشمگین شده بودند به سمت بهلول حمله بردند و او را با کتک از تخت بیرون کشیدند ساعتی بعد هارون الرشید به کاخ خویش برگشت و بهلول را گریان مشاهده کرد ..نگهبانان را صدا زد و سبب و علت گریه های بهلول را پرسید . نگهبانان کل قضیه را برای هارون الرشید تعریف کردند . هارون به قصد دلجویی نزد بهلول رفت و گفت : گریه نکن من نگهبانان را ادب خواهم کرد . بهلول به هارون نگاهی کرد . گفت من برای خود گریه نمی کنم بلکه به حال تو گریه می کنم زیرا من برای لحظه ای روی تخت تو نشستم و این همه کتک خوردم تو که تمام عمر بر این تخت نشسته ای چه کتکی خواهی خورد ؟!؟ بسیار واضح است که در هر دو داستان بهلول با بیان طنز امر به معروف و نهی از منکر کرد
ادامه نوشته »سنت نادرست در روضه های ابا عبدالله
( به بهانه آغاز محرم ) اگر کسی در زندگی سنت خوبی را پایه گذاری کند ؛ تا زمانی که آن سنت به پا باشد برایش ثواب می نویسند و عکس آن نیز وجود دارد که اگر شخصی سنت بدی را بگذارد تا زمانی که آن سنت ادامه دارد برایش گناه می نویسند حال مشکل اینجاست که برخی سنت بدی را پایه گذاری می کنند و فکر می کنند کار خوبی است مثال : برخی برای امام حسین روضه برپا می کنند و در آن انواع تجملات را به کار می برند . یا چند سالی است که مرسوم شده که هر شب شام بدهند ؛ فکر می کنم این کار آن اخلاص و سادگی روضه ی ابا عبدالله را بر هم بزند . والله اعلم
ادامه نوشته »