می 10, 2016
اخلاقی, امام حسین(علیه السلام), داستانی, روان شناسی, سیره بزرگان, لطیفه ای, ماه شعبان, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
3,098
(به بهانه میلاد امام حسین علیه السلام)
از امام حسین علیه السلام نقل شده است :
الْخَدْعُ عِنْدَنا أَهْلَ الْبَیْتِ مُحَرَّم
حیله و نیرنگ نزد ما اهل بیت حرام است [فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام صفحه ۴۴۶]
بعضی از والدین در هنگام خاستگاری فرزندشان عیبهای او را نمی گویند به عنوان مثال:
عروس یا داماد بیماریی دارند
عروس یا داماد مشکل عصبی دارند
عروس یا داماد قبلا ازدواج کرده بودند
عروس یا داماد فساد اخلاقی دارد
این مورد آخر متاسفانه در خانواده های مذهبی هم شیوه پیدا کرده ؛ هنگامی که می بینند پسر یا دخترشان با شخص دیگری ارتباط دارد و به او دل بسته ، فرزندشان را به زور با شخصی که خود می خواهند می دهند ، که این تازه اول مشکل است
به هر حال انسان باید در جلسه خواستگاری تمامی حقایقی که در زندگی تاثیر گذار است را بگوید حتی بعضی از بزرگان ریز ترین مسائل را می گفتند
داستانک:
طلبه ای به خواستگاری دختری رفت
جورابش را از پا در آورد و گفت : ناخن کوچک پای من ایراد دارد . این را گفتم که شما بدانید ، در بدن من ایراد است
لطیفه:
مادرِ دختر از مادر پسر در جلسه خواستگاری پرسید: ببخشید ، آقا زاده شما چه کاره هستند؟
مادر پسر گفت: کنار دایی اش کار می کند
مادر دختر گفت: چه خوب ، حالا دایی شان چه کاره اند؟
مادر پسر گفت: دایی شان که بیکارند !!!
آوریل 4, 2016
اخلاقی, داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, ماه جمادی الثانی, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده
1,893
(به بهانه ۲۵ جمادی الثانی ؛ سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی اراکی)
دست آقا رو بوسید و عرضه داشت:
” آقا ، نصیحتی بفرمایید”
آقا، همان طور که سرشان پایین بود فرمودند:
” شغلت چیست؟”
عرضه داشت : “نجارم”
آقا فرمودند:
“پس یک در و پنجره برای قلبت بساز”
امروز ۲۵ جمادی الثانی ؛ سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی اراکی است
زمانی که آیت الله العظمی اراکی از دنیا رفتند ، حضرت آیت الله بهجت بر پیکر مطهر ایشان نماز خواندند و فرمودند: “ارتحال آیت الله محمد علی اراکی در این زمان و این شرایط مانند این است که پنجاه مرجع تقلید در یک زمان از دنیا رفته باشند “
آوریل 3, 2016
اخلاقی, امام خامنه ای(مد ظله العالی), داستان های علما, داستانی, سیاسی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, ماه جمادی الثانی, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده
1,834
(به بهانه ۲۴ جمادی الثانی ؛ سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی)
۶۴ سالش شده بود و هر چه پسر برایش آمده بود مرده بودند…
دلش شکست،
گفت به زیارت امام رضا می روم و پسر می گیرم***
نزدیک ولادت امام رضا به دنیا آمد . اسمش را گذاشت ” محمد رضا” بعد ها مردم می گفتند :”حضرت آیت الله العظمی سیدمحمد رضا گلپایگانی”
۲۴ جمادی الثانی روز ارتحال این مرجع بزرگ جهان اسلام است .کسی که در این انقلاب چه در دوران طاغوت چه بعد از آن ، لحظه ای از تایید انقلاب و امام و رهبری کوتاهی نکرد
داستانک :
این داستان از زبان آیت الله خزعلی و حجت الاسلام راشد یزدی ، بارها بیان شده ،و بیانگر این است که این مرجع بزرگ چقدر خود را مقید به دفاع از ولایت می دانسته است
مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند:
اگر دیدم کاری را شما انجام می دهید و خلاف مطلب اسلامی است، من تذکر می دهم، اگر تغییر دادید بسیار خوب، اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمی کنم و تضعیف شما را حرام می دانم. عمده ، عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمی خواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کرده ام. [ کتاب جلوه آفتاب صفحه ۶۳]
مارس 16, 2016
اخلاقی, داستانی, سیره بزرگان, ماه اسفند, ماه فروردین, مناسبت های شمسی, مناسبتی
1,543
(به بهانه نزدیکی به ایام تعطیلی نوروز)
یکی دیگر از مباحثی که باید در رابطه با تفریح مدنظر قرار گیرد، این است که تفریح همراه با صرفه جویی باشد
اگر ۲ پارک مثل هم وجود دارد ؛ چرا پارک دورتر می رویم
اگر ساحل دریا از نظر تمیزی و خلوتی و … مثل هم بود ؛ چرا ساحل دورتر می رویم
و به همین صورت در کارهای دیگر
مثلا: در زمان مصاحبه از یک مسئول ؛ اگر مسئول یکی ست ، و حرف یکی ؛ پس چرا ۵۰ خبرنگار و فیلمبردار و … دور یک مسئول می روند و میکروفن به دست می گیرند ؛ چه ایرادی دارد یک خبرنگار باشد و بقیه همان را نشان دهند؟!
داستانک:
شهید رجایی اول انقلاب ، برای بازدید به جایی رفت
تعداد زیادی ازعکاسان وخبرنگاران دنبال ایشان می رفتند و مرتب عکس و فیلم می گرفتند و دوربینشان فلاش می زند.
ایشان همین طور که از پله ها بالا می رفتند به همه خبرنگاران و عکاسان گفت:
اینهمه عکس چرا می گیرید ، اکنون که زمان جنگ است با چه سختی این فیلم و این دوربین را از خارج وارد می کنیم یعنی تمام این ها را ما دلار می دهیم ، هرفلاشی که شما می زنید تیریست به قلب من
تفریح باید اینگونه باشد(کلیه موارد)
مارس 7, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), داستانی, دفاع مقدس, سیره بزرگان, ماه اسفند, مناسبت های شمسی, مناسبتی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
1,699
(به بهانه ۱۷ اسفند سالروز شهادت شهید همت)
امام صادق علیه السلام فرمود: إمْتَحِنوا شیعَتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ؛ عِنْدَ مَواقیتِ الصّلاهِ کَیْفَ مُحافِظَتُهُمْ عَلَیْها …
شیعیان ما را در سه (وقت) امتحان کنید؛ در وقت نماز که چگونه بر آن محافظت می کنند…
وسائل الشیعه، ج۴، ص: ۱۱۲ ح ۴۶۵۰
داستانک:
سر تا پاش خاکی بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما.
دو ماه بود ندیده بودمش.
ـ حداقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور. بعد نماز بخون.
سر سجاده ایستاد. آستینهاش را پایین کشید و گفت «من با عجله اومدهم که نماز اول وقتم از دست نره.»
کنارش ایستادم. حس میکردم هر آن ممکن است بیفتد زمین. شاید اینجوری میتوانستم نگهش دارم. کتاب « همت » از مجموعه کتب یادگاران
مارس 3, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, منبرک های روایی
3,001
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۳٫ حُسْنُ الْخُلُقِ …
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود:
هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند:
- خوش اخلاقی … [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶]
داستانک:
آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند:
فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟
گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه!
بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن
جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است
گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ.
اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم منبع: کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ [با تلخیص]
روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
فوریه 7, 2016
اخلاقی, داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, ماه ربیع الثانی, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده
2,344
(به بهانه ۲۷ ربیع الثانی سالروز ارتحال حضرت آیت الله سید احمد خوانساری)
برخی از مردم و متاسفانه گاهی شیعیان ، می پرسند مگر می شود تیر از پای حضرت علی علیه السلام بیرون بکشند و ایشان متوجه نشوند
ما می گوییم : حضرت علی علیه السلام که جای خود؛ شاگرد مکتب ایشان هم به این جایگاه می رسد
داستانک:
حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری(۱۴۰۵ق) که از مراجع تقلید بودند، به دلیل بیماری زخم معده به دستور پزشک معالج در بیمارستان بستری شدند، وچون ایشان سالخورده و ضعیف البنیه بودند و در وقت بستری شدنشان ۸۹ سال از عمرشان میگذشت لذا طاقت تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود و از طرفی هم ایشان اجازه بیهوش کردن را نمیدادند زیرا معتقد بودند که در هنگام بیهوشی تقلید مقلدین اشکال پیدا میکند.
دکتر معالج به ایشان عرض میکنند که طبق آزمایشها و عکسبرداری ها باید حتما عمل جراحی روی حضرتعالی صورت گیرد.
آیت الله العظمی خوانساری میفرمایند: مانعی ندارد، عمل جراحی را هروقت خواستید شروع کنید اما بیهوش نکنید (چون به نظر ایشان در صورت بیهوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال میشد.)؛ ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن مشکل بیهوش کردن شما هم حل شود.
دکتر جراح پذیرفت و لحظاتی بعد عرض کرد: ما آماده هستیم که دست به کار شویم، آیت الله خوانساری فرمودند: هروقت من شروع به خواندن کردم شما هم شروع کنید، دکتر میگوید تا ایشان شروع به خواندن سوره انعام کردند چاقوی جراحی را روی شکم ایشان گذاشته و دست به کار شدیم و چنان ایشان بیحرکت بودند که گویا در حال بیهوشی کامل هستند، بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار عرض شد که آقا کار ما تمام شد، ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم.
عرض کردم: آقا دردتان نیامد؟ فرمودند: مشغول قرآن بودم نفهمیدم. [به نقل از سخنرانی آیت الله مجتهدی تهرانی و کتاب مردان علم در میدان عمل، ج ۴، ص ۱۸۸ و ۱۸۹]
فوریه 5, 2016
اعتقادی, امام خمینی (ره), داستان های علما, سیاسی, سیره بزرگان, شعری, گنجینه pdf منبرک ها, ماه بهمن, مناسبت های شمسی, مناسبتی
2,823
(به بهانه آغاز دهه فجر)
مقدمه ای مهم : یکی از مطالبی که ما باید درباره پیشگوییهای آخر الزمان در روایات و یا نظرات دیگران دقت کنیم ؛ عدم تطبیق با اشخاص است، هر چند که گاه ، می گوییم چقدر این مطالب به فلان واقعه سازگاری دارد
—————————————————————————-
یکی از عرفا،شاه نعمت اله ولی (۱) است، که در حدود ۷۰۰ سال پیش میزیسته است و بسیاری معتقدند که او در دیوان اشعارش، پیشگویی های زیادی کرده است که بسیاری از آنان در رابطه با ظهور و قبل از ظهور است
ما در مقدمه گفتیم که نمی توانیم تطبیق دهیم ؛ اما این اشعار بسیار به دوران ما شباهت دارد و ما نه نفیاً و نه اثباتاً آن را بیان می کنیم
قدرت کردگار می بینم /حالت روزگار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم/ بلکه که از کردگار می بینم
روز شنبه زشهر ذوالقعده/ تن او بر مزار می بینم (۲)
شه چو بیرون رود زجایگاهش/ شه دیگر به کار می بینم(۳)
چو فریدون به تخت بنشیند/ پسرانش قطار می بینم
علمای زمان او دائم/ همه را تار و مار می بینم
هست فصل حجاب در عهدش /فصل را بی تبار می بینم(۴)
چون دو ده سال پادشاهی کرد(۵) / شهیش را کنار می بینم
پسرش چون به تخت بنشیند /(۶) بوالعجب روزگار می بینم
غارت و قتل مردم ایران /دست خارج به کار می بینم
اعتصاب و حساب در عهدش/ سخت بی اختیار می بینم
ظلمت ظلم ظالمان دیار /بی حد و بی شمار می بینم
ظلم پنهان ،خیانت و تزویر/ بر اعاظم شعار می بینم
جنگ و اشوب و فتنه بسیار /نام او زشت و خوار می بینم(۷)
کم زچل چون که پادشاهی کرد(۸) / سلطه اش تار و مار می بینم
سیدی را زنسل ال رسول(۹) / نام او برقرار می بینم(۱۰)
نائب مهدی آشکار شده /قامتش استوار می بینم
پیشوای تمام دانائی /رهبری با وقار می بینم
رهنما و امام(۱۱) هفت اقلیم /حالت روزگار می بینم
عدل و دادی که می شود پیدا/ دولتش پایدار می بینم
هر کجا رو نهد به فضل اله/ دشمنش خاکسار می بینم
بعد از این شاهی از میان برود/ عالمی چون نگار می بینم
غم مخور زآنکه من در این تشویش/ خرّمی وصل یار می بینم
(۱) علامه شهید مطهری می فرماید :شاه نعمت اله ولی از معاریف و مشاهیر عرفا و صوفیه است واین مرد نسب به علی (ع)می برد.سلسله نعمت الهی در عصر حاضر از معروفترین سلسه های تصوف است.قبرش در ماهان کرمان مزار صوفیان استو گویند ۹۵ سال عمر کرد.اکثر عمرش در قرن هشتم گذشته و با حافظ ملاقاتی داشته )مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج۱۴ص۵۷۷)
(۲) احمد شاه
(۳) رضا شاه که با فشارانگلیس به قدرت رسید
(۴) اشاره به برداشتن عمامه ها و قتل عام علما به بهانه کشف حجاب وروز۱۷دی روز کشف حجاب
(۵) رضا شاه حدود ۲۰ سال حکومت کرد
(۶) حکومت محمدرضا شاه که با تلاش انگلیس سامان گرفت
(۷) همه جای ایران فریاد می زدند مرگ بر شاه
(۸) چل یعنی چهل؛که حدود سی و هفت سال حکومت کرد
(۹) اشاره به حدیث معروف {رجل فی القم،مردی از قم قیام می کند}امام خمینی
(۱۰) او برقرار،به علم ابجد۷۱۰وخمینی به ابجد۷۱۰می گردد
(۱۱) شگفت این که ۷۰۰ سال قبل تذکر داده شده که او امام و رهبر خوانده می شود!!!!!!!!
فوریه 3, 2016
اخلاقی, حدیث قدسی, داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, منبرک های برگزیده
10,108
قال الله عزوجل : یا بن آدم … أنا أقول للشیء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتک أجعلک تقول للشیء: کن فیکون.
در حدیث قدسى آمده است :
اى فرزند آدم … من به هر چیزى بگویم باش پس مىشود، تو هم مرا اطاعت کن تا به هر چه بگویی باش بشود
[الجواهر السنیه-کلیات احادیث قدسى ، صفحه ۷۱۳ ، حدیث ۱۵۱]
داستانک:
در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آنِ کسی است که دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه در حقش مستجاب شده است. نقل شده:
در بازار تبریز بار میبرده، یک روز بار، سر شانهاش بود که دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، این حمال هم دستاش بلند میکند، میگوید الهی نگهدارش!
این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق میماند، این حمال دستش را دراز میکند، این بچه را بغل میکند، زمین میگذارد، مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟!
گفت: من همان حمالی هستم که ۶۰ سال دارم برای شما بار میبرم، گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگهدارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگهداشتش،
گفت: چیز مهمی نیست، ۶۰ سال است به من گفت دروغ نگو، گفتم: چشم، گفت حرام نخور، اطاعت کردم، گفت: تهمت نزن، گفتم: چشم … یک بار هم من گفتم، خدایا این کودک را حفظ کن، خدا گفت: چشم. [منبع]
ژانویه 30, 2016
اخلاقی, حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, ماه بهمن, مناسبت های شمسی, مناسبتی, منبرک های روایی
2,038
(به بهانه ۹ بهمن سالروز ارتحال عالم عامل و استاد العرفا، حضرت آیت الله سید علی قاضی رحمت الله علیه)
وَ قَالَ ص: أَحَبُ عِبَادِ اللَّهِ إِلَى اللَّهِ أَنْفَعُهُمْ لِعِبَادِه
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله منقول است:
محبوبترین بندگان نزد خدا پرسودترین آنان به بندگان است،[تحف العقول عن آل الرسول، ص: ۴۹]
داستانک:
علامه طهرانی می فرماید: یکى از رفقاى نجفى ما که فعلًا از اعلام نجف است براى من مىگفت:
من یک روز به دکّان سبزى فروشى رفته بودم، دیدم مرحوم قاضى خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولى بعکس معهود، کاهوهاى پلاسیده و آنهائیکه داراى برگهاى خشن و بزرگ هستند بر مىدارد.
من کاملًا متوجّه بودم؛ تا مرحوم قاضى کاهوها را بصاحب دکّان داد و ترازو کرد، و مرحوم قاضى آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آنوقت طلبه جوانى بودم و مرحوم قاضى مَرد مُسنّ و پیرمردى بود، بدنبالش رفتم و عرض کردم: آقا من سؤالى دارم! شما بعکس همه، چرا این کاهوهاى غیر مطلوب را سوا کردید؟!
مرحوم قاضى فرمود: آقا جان من! این مرد فروشنده، شخص بى بضاعت و فقیرى است، و من گاهگاهى به او مساعدت مىکنم؛ و نمىخواهم چیزى به او بلا عوض داده باشم تا اوّلًا آن عزّت و شرفِ آبرو از بین برود؛ و ثانیاً خداى ناخواسته عادت کند به مجّانى گرفتن؛ و در کسب هم ضعیف شود.
و براى ما فرقى ندارد کاهوى لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ و من مىدانستم که اینها بالاخره خریدارى ندارد، و ظهر که دکّان خود را مىبندد به بیرون خواهد ریخت،لذا براى عدم تضرّر او مبادرت بخریدن کردم. [مهر تابان،ص: ۳۲]
ژانویه 18, 2016
اخلاقی, امام حسن عسکری(علیه السلام), امام خمینی (ره), داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, ماه ربیع الثانی, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های روایی
2,155
(به بهانه ۸ ربیع الثانی؛ سالروز ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام)
عن أبی محمد الحسن بن علی علیهماالسلام:
مَنْ تَعَدَّى فِی طَهُورِهِ کَانَ کَنَاقِضِه
امام حسن عسکری علیه السّلام می فرمایند:
هر کس از وضوى خود تعدّى کند (زیاده از مقرّر بشوید یا آب بریزد) همانند نقض کننده و باطل کننده آنست [تحف العقول عن آل الرسول. صفحه: ۴۸۹]
داستانک ۱ :
روزى حسن بصرى خدمت امیر المؤ منین (علیه السلام ) کنار شط فرات بود ظرفى را آب نموده آشامید بقیه آنرا روى زمین ریخت .
على (علیه السلام ) فرمود در این کار اسراف نمودى زیرا آب را بر زمین ریختى و بر روى آب نریختى… [انوار نعمانیه ، ص ۲۲۶]
داستانک۲:
همان شبی که قرار بود فردایش امام مورد عمل جراحی قرار گیرد برای وضو آب خواستند ایشان نمیتوانستند حرکت کنند چون سرم به دستشان بود.
یک پارچ آب آوردیم و یک طشتی که وقتی وضو میگیرند جایی خیس نشود. امام قوری خواستند چون پارچ بزرگ بود و وقتی آب روی دستشان میریختند، مقداری بیش از نیاز میریخت. امام با قوری وضو میگرفتند تا آب اسراف نشود. [کتاب “و آنگاه عرش خدا می لرزد… ” به نقل از آقای محمد شریفی]
ژانویه 12, 2016
اخلاقی, داستانی, دفاع مقدس, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, ماه دی, مناسبت های شمسی, مناسبتی, منبرک های برگزیده
3,196
(به بهانه ۲۱ دی، سالروز شهادت دانشمند جوان هسته ای ؛ شهید مصطفی احمدی روشن)
داستانک:
سر قبر نشسته بودم …
باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
***
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…
ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی …
کمی از سی سالگی اش گذشته بود
باران می بارید شبی که خاکش می کردیم…
مطلبی شنیدنی از زبان پدر شهید مصطفی احمدی روشن
چهار عامل که باعث شد مصطفی، مصطفی شود آن هم از زبان پدرش، برای دانشجویان شنیدنی بود:
اول؛ احترام وافر به پدر و مادر.
دوم؛ سرباز خوب برای ایران. شبانه روز کار میکرد. روزی سه، چهار ساعت بیشتر نمیخوابید. جوان رشیدی بود ولی به خاطر کثرت کار جسم لاغری داشت.
سوم؛ مرید خوبی برای رهبر بود. آن بصیرت و ولایتمداری را به خوبی اجرا میکرد. آقا گفتند شهادت این جوان مانند تیری در قلب ما نشست. آقا در نماز جمعه گفتند شهادت این جوان دل ما را سوزاند. شهادت این جوان حداقل سه ماه انقلاب را بیمه کرد.
و چهارم؛ بندهٔ خوبی برای خدا بود. هر کاری که میکرد برای خدا بود. اگر آن پرده امنیتی بیفتد میبینید که چه عنصر عجیبی را از دست دادهاید. با ۳۲ سال سن کاری میکرد که دانشمندان هستهای از دستشان برنمی آمد. خدا حقش را ادا کرد
ژانویه 11, 2016
اخلاقی, داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, منبرک های برگزیده
2,073
در مطلب قبل عقوبت ظلم کردن به اشخاص و سرعت در استجابت دعای مظلوم بیان شد . در این مطلب اثر بسیار عجیب محبت به مظلوم بیان می شود
داستانک:
شیخ عبدالکریم حائری (موسس حوزه ی علیمه قم) و استاد بسیاری از مراجع از جمله حضرت امام [رحمت الله علیه]در مورد حالات پدرشان نوشته اند :
پدر من ملاجعفر و کشاورز بود. او فرزنددار نمی شد . بعد از مدتها به ایشان می گویند که مشکل از همسر شماست . ایشان با خانم بیوه ای که دو تا بچه سید داشت ازدواج موقت کرد تا بچه دار بشود و بعد از خانم جدا بشود .
ایشان وقتی به خانه ی این خانم می رفتند این دو تا بچه سید بودند و آنها مجبور بودند که این دو تا بچه را بیرون کنند و آنها اذیت می شدند .
ملاجعفر خیلی ناراحت شد که چرا بخاطر میل نفسانی خودش این بچه سیدها را اذیت می کند . او به خدا می گوید که من بچه نمی خواهم و تسلیم تو می شوم . ایشان به این خانم محبت می کنند و بعد از ایشان جدا می شوند .
بعد از مدتی خانم اول ایشان باردار می شوند و حاج عبدالکریم حائری متولد شد. [ معاد شناسی ؛ جلد۸، صفحه: ۲۰۰ با اندکی تغییر ]
ژانویه 8, 2016
اخلاقی, دفاع مقدس, سیره بزرگان, ماه دی, مناسبت های شمسی, مناسبتی
2,044
(به بهانه ۱۹ دی ، سالروز شهادت حاج احمد کاظمی)
بخشی از وصیتنامه شهید حاج احمد کاظمی
الله اکبر اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علیاً ولی الله
خداوندا فقط میخواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت میخواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق.
نمیدانم چه باید کرد، فقط میدانم زندگی در این دنیا بسیار سخت میباشد. واقعاً جایی برای خودم نمییابم هر موقع آماده میشوم چند کلمهای بنویسم، آنقدر حرف دارم که نمیدانم کدام را بنویسم، از درد دنیا، از دوری شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا، هزاران هزار حرف دیگر، که در یک کلام، اگر نبود امید به حضرت حق، واقعاً چه باید میکردیم. …
راستی چه بگویم، سینهام از دوری دوستان سفر کرده از درد دیگر تحمل ندارد. خداوندا تو کمک کن. چه کنم فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. خداوندا خود میدانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب ماندهام و دوران سخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم، ای خدای عزیز و ای رحیم و کریم، تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم.
چه روزهای خوشی بود .
وقتی به عکس نگاه میکنم. از درد سختی که تمام وجودم را میگیرد دیگر تحمل دیدن را ندارم. دوران لطف بیمنتهای حضرت حق، وای من بودم نفهمیدم، وای من هستم که باید سختی دوران را طی کنم. الله اکبر خداوندا خودت کمک کن خداوندا تو را به خون شهدای عزیز و همه بندگان خوبت قسم میدهم، شهادت را در همین دوران نصیبم بفرما و توفیقام بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم، انشاء الله تعالی.
منزل ظهر جمعه ۶/۴/۸۲
(جهت مطالعه ۲۰ داستان کوتاه از این شهید عزیز؛ اینجا و جهت دریافت فایل چاپ پوستر اینجا را کلیک نمایید)
دسامبر 30, 2015
اخلاقی, اعتقادی, امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف), داستان های علما, داستانی, سیاسی, سیره بزرگان, ماه دی, مناسبت های شمسی, مناسبتی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
2,100
(به بهانه ۹ دی ؛ روز رسوا شدن فتنه گران)
یکی از مراجع بزرگ شیعه ؛ حضرت آیت الله میرزای نائینی است که به استادالفقهاء و المجتهدین شهرت داشته اند
ایشان استاد بسیاری از مراجع ؛ از جمله آیات عظام ، میرزا مهدی اصفهانی، ابوالقاسم خویی ، محسن حکیم ، علامه طباطبایی، سید جعفر حسینی شاهرودی ،سید احمد شهرستانی، میرزا محمود حسینی زنجانی، محمدتقی بهجت، سید عبدالرسول آیتی بهبهانی ،سید جمال الدین گلپایگانی ، سید محمد حجت کوه کمری ،سید محمد هادی میلانی ،شیخ محمدتقی آملی ،میرزا هاشم آملی و بسیاری دیگر از مراجع و بزرگان بوده اند
در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیس و روس خیلی نگران بودند از این که کشور دوستداران امام زمان (عجل الله فرجه) از بین برود و سقوط کند.
شبی به امام عصر (عجل الله فرجه) متوسل می شود و در خواب می بیند دیواری است به شکل نقشه ایران که شکست برداشته و خم شده است و در زیر این دیوار تعدادی زن و بچه نشسته اند و دیوار دارد روی سر آنها خراب می شود.
مرحوم نائینی در عالم خواب مشاهده می کند که حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) تشریف آوردند و دیوار در حال ریزش را سر جایش قرار دادند و فرمودند:”اینجا(ایران شیعه) خانه ماست، می شکند، خم می شود، خطر است ولی ما نمی گذاریم سقوط کند” [ملاقات با امام عصر(عجل الله فرجه) صفحه ۱۳۷]
این داستان ؛ قابل توجه فتنه گران باشد . این کشور، کشور امام زمان است و این منافقین نمی توانند این کشور را به دست آمریکا بدهند