مارس 7, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), داستانی, دفاع مقدس, سیره بزرگان, ماه اسفند, مناسبت های شمسی, مناسبتی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
1,691
(به بهانه ۱۷ اسفند سالروز شهادت شهید همت)
امام صادق علیه السلام فرمود: إمْتَحِنوا شیعَتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ؛ عِنْدَ مَواقیتِ الصّلاهِ کَیْفَ مُحافِظَتُهُمْ عَلَیْها …
شیعیان ما را در سه (وقت) امتحان کنید؛ در وقت نماز که چگونه بر آن محافظت می کنند…
وسائل الشیعه، ج۴، ص: ۱۱۲ ح ۴۶۵۰
داستانک:
سر تا پاش خاکی بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما.
دو ماه بود ندیده بودمش.
ـ حداقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور. بعد نماز بخون.
سر سجاده ایستاد. آستینهاش را پایین کشید و گفت «من با عجله اومدهم که نماز اول وقتم از دست نره.»
کنارش ایستادم. حس میکردم هر آن ممکن است بیفتد زمین. شاید اینجوری میتوانستم نگهش دارم. کتاب « همت » از مجموعه کتب یادگاران
مارس 4, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, گنجینه pdf منبرک ها, لطیفه ای, منبرک های روایی
3,020
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۴٫ الشُّکْر
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود:
هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند:
۴٫شکرگزارى. [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶]
داستانک:
روزى حضرت عیسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسید به فلان محل برو که ما را در آنجا دوستى است، مسیح به آن محل موعود رفت زنى را دید که نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمین افتاده و زبانش مترنم به این ذکر است:
« الحمدالله على نعمائه والشکر على آلائه »
خدا را بر نعمتهاى ظاهریاش سپاس و بر نعمتهاى باطنیاش شکر.
آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پیش رفته و به او سلام کرد، زن گفت: علیک السلام یا روح الله! فرمود اى زن تو که هرگز مرا ندیدهاى از کجا شناختى من عیسى هستم، زن گفت: آن دوستى که تو را به سوى من دلالت کرد برایم معلوم نمود که تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا میگویم که دلى ذاکر و زبانى شاکر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانیت و یگانگى یاد میکنم که هرچه را میتوان با آن معصیت کرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر میکردم، اگر دست داشتم به حرام میآلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع میرفتم چه عاقبتى داشتم؟
این نعمتى که خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است. منبع:خزینه الجواهر ،صفحه۳۱۸
ما باید دیدمان را عوض کنیم و به نعمتهایی که خدا به ما داده توجه کنیم ،نه به کمبودها. یعنی در یک کلام در مسائل مادی به پایین دست خود نگاه کنیم
لطیفه :
کلاغی روی سر شخصی مدفوع کرد آن شخص سریع شروع کرد به شکر کردن .
شخصی سوال کرد : لباست پر از آلودگی شده و شکر می کنی
گفت :برای این شکر می کنم که ، اگر گاو پرواز می کرد چه خاکی به سر می کردم .
روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
مارس 3, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, منبرک های روایی
2,961
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۳٫ حُسْنُ الْخُلُقِ …
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود:
هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند:
- خوش اخلاقی … [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶]
داستانک:
آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند:
فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟
گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه!
بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن
جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است
گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ.
اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم منبع: کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ [با تلخیص]
روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
مارس 2, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, گنجینه pdf منبرک ها, منبرک های روایی
2,725
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۲٫ الْحَیَاءُ …
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود:
هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند:
- حیا … [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶]
حیا بحث بسیار مهمی است ، تا آنجا که در روایت آمده است : هیچ ایمانی مثل حیا و صبر نیست؛ لا إیمان کالحیاء و الصبر
برخی از انسانها در اعمال حیا را رعایت نمی کنند؛ به عنوان مثال:
در صحبت کردن حیا را رعایت نمی کند و در کلامش همه نوع حرف و فحش و… را می آورد
مردان لباسهایی می پوشند که بسیار زننده است ، وتا می نشینند و یا در نماز به رکوع و سجده می روند ، پشتشان نمایان می شود.
خانمها به بدترین صورت و بدون حجاب در مقابل نامحرم ظاهر می شوند
پدر و مادر در منزل، مقابل فرزندانشان لباسهای نا مناسبی به تن میکنند
اعضای خانواده کنار هم مینشینند و فیلمهای زشت ماهواره ای نگاه می کنند
دانشجویان در خوابگاهها لباس نامناسب به تن می کنند
و…
برخی هم در حیا ، افراط می کنند و مسائل غسل و بانوان و … را نمی پرسند و اعمال را اشتباه انجام می دهند
لطیفه :
شخصی میره مغازه الکتریکی . به فروشنده می گه میگه: خیلی ببخشید عذر میخوام گلاب به روتون واقعا ببخشید، شرمنده، لامپ دارید؟
فروشنده می گه : لامپ خواستن که اینقدر معذرت خواهی نداره!
می گه آخه برای دستشویی می خواستم
روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
مارس 1, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, گنجینه pdf منبرک ها, لطیفه ای, منبرک های روایی
2,440
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ ۱٫ الصِّدْقُ …
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کردند که فرمود:
هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند:
۱٫ راستگوئى … [ اصول کافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد ۳ ، صفحه ۱۶۶]
داستانک :
کاسبى بود در بازار کاشان که به شاگرد خود مىگفت: اگر مشترى آمد و قیمت جنس را پرسید و من دروغ گفتم، تو به صورت من تف بینداز تا من دست به چنین کارى نزنم. قرار ما این است اگر اینکار را کردى نصف مغازهام را به تو مىدهم و اگر در برابر انحراف و عمل شیطانى من سکوت کنى؛ اخراجت می کنم
منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى(جلد ۲)، صفحه: ۱۱۱
بعضی از انسانها مفت مفت ، دروغ می گویند ،بدون اینکه چیزی بدست بیاورند
لطیفه :
شخصی به دوستش گفت : در نزدیکی خانه ی ما کوهی است که هر چه می گویی تکرار می کند . مثلا اگر بگویی: حسین . می گوید: حسین حسین حسین حسین …
دوستش که می خواست کم نیاورد گفت : این که چیزی نیست . کوه کنار خانه ی ما ؛ اگر بگویی حسین . می گوید: کدام حسین!
روایت به صورت یکجا (هر ۴ مورد با هم)
فوریه 25, 2016
اخلاقی, حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, سیاسی, ماه اسفند, مناسبت های شمسی, مناسبتی, منبرک های روایی
1,444
(به بهانه نزدیکی به انتخابات)
«مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:
کسى که صبح کند و نسبت به امور مسلمین بى تفاوت باشد مسلمان نیست [کافى، جلد ۲، صفحه۱۶۳ ]
شرکت در انتخابات واجب است چون انتخابات از امور مسلمین است مگر مىشود که کسى مسلمان باشد و به امور مسلمین بى تفاوت باشد ،
می گویند: قبلیها چه گُلی به سر ما زدند که اینها بزنند ؟
بر فرض که قبلی ها کار نکردند. شما اگر از چند نانوایی نان بخری و نانش خوب نباشد ، دیگر نان نمی خری؟
دقت کنیم ! که اگر ما خودمان برای کشورمان نقشه نریزیم، آمریکا و اسرائیل نقشه می کشد که چه کسی باشد و چه کسی نباشد آنوقت او از آنطرف دنیا براى ما نقشه بکشد و ما نقشه نکشیم؛ اگر هم دین نداریم بخاطر غیرت ملىمان باید در انتخابات شرکت کنیم.
داستانک:
یک نوکرى اربابش را اذیت مىکرد.
گفتند این نوکر را توى کوچه دارند مىزنند تا گفتند مىزنند فورى رفت و از نوکر دفاع کرد.
مردم گفتند تو که از دست این نوکر دلت خون است
گفت:من از دست این دلم خون است اما غیرتم اجازه نمىدهد . بالاخره نوکر من که هست.منسوب به من هست. چون منسوب به من است اجازه نمىدهم شما بزنید اگر هم خواسته باشم بزنم خودم مىزنم
حال آمریکا براى ما تصمیم بگیرد؟ به غیرت ما بر نمی خورد؟!!! هر کس یک جو غیرت داشته باشد نمىتواند آرام بنشیند و اجازه بدهد که از آنطرف دنیا برایش نقشه بکشند
منبع:تلخیص از صحبتهای حجه الاسلام قرائتی [۲۶/ ۰۳/ ۸۴]
فوریه 24, 2016
سیاسی, فقهی, ماه اسفند, مناسبت های شمسی, مناسبتی
1,587
(به بهانه نزدیکی به انتخابات )
حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه):
چه بسا که در برخی مقاطع حضور نیافتن در انتخابات یا مسامحه در آن، گناهی باشد که در راس گناهان کبیره است، پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد و الا کار از دست همه خارج خواهد شد. این وظیفه ای است شرعی و ملی و انسانی، که همه باید به آن عمل کنیم و همه ما باید در انتخابات شرکت کنیم
مقام معظم رهبری :
برای کسانی که شرایط را دارند و امکان شرکت در انتخابات برای آنها وجود دارد؛ واجب است.
به نقل از حجت الاسلام و المسلمین ‘فلاح زاده’
آیت الله العظمی’ مکارم شیرازی’:
ترک شرکت در انتخابات، بدون عذر شرعی جایز نیست.
آیت الله العظمی ‘سیستانی’ : در رابطه با شرکت مردم در انتخابات عراق فرمودند:
شرکت در انتخابات واجب شرعی و عدم شرکت در آن امری نابخشودنی است. اگر کسی نتواند نماز بخواند یا روزه بگیرد می تواند قضای آن را ادا کند اما شرکت نکردن در انتخابات امری است که قضای آ ن ادا می شود
خراسان – مورخ سهشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۰۲ شماره انتشار ۱۸۰۶۰ و نیز سایت آیت الله سیستانی به نشانه www.sistani.org/persian/in-news/1310
آیت الله العظمی ‘صافی گلپایگانی’ :
همه صحنههایی که مردم حضور دارند، برای آن است که میخواهند دین را نگه دارند و در برابر دشمنان اسلام صف آرایی کنند و اجتماعاتی با این شکوه و عظمت، با انگیزهای جز حفظ دین فراهم نمیشود.
آیت الله العظمی ‘فاضل لنکرانی’ :
در پاسخ به سوالی مبنی بر این که اگر شوهری همسر خود را از شرکت در انتخابات و خروج از منزل برای این کار منع کند، آیا زن می تواند بدون اذن او از منزل خارج شده و در انتخابات شرکت کند؟ می فرمایند :
در واجب عینی، اذن شوهر به هیچ وجه دخالت ندارد جامع المسائل (فارسى – فاضل)، ج۱، ص: ۴۳۴ سؤال ۱۶۲۸
فوریه 22, 2016
اخلاقی, امام صادق(علیه السلام), داستانی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
1,787
… وَ مَا أَنَا مِنَ المْ مُتَکلَّفِینَ (سوره ص آیه ۸۶)
« (ای پیامبر) ، بگو: . . . من از متکلفین نیستم»
داستانک:
شخصی در محضرامام صادق (علیه السلام) و فرزندشان اسماعیل در بازار راه می رفت تا به منزل امام رسید ؛ امام از او خداحافظی می کنند .
فرزند امام عرض کرد چه خوب بود اورا به داخل دعوت می کردید امام فرمود : خانه مهیا نیست
عرض کرد : پس او را تعارف می کردید او که قبول نمی کرد
حضرت فرمود : دوست ندارم که متکلّف باشم [یکصد موضوع پانصد داستان ؛ جلد ۳ ؛ صفحه ۱۱۸]
فوریه 12, 2016
سیاسی, قرآنی, ماه بهمن, مناسبت های شمسی, مناسبتی
4,122
(به بهانه نزدیکی به ۲۲ بهمن )
سؤال: آیا در قرآن، دلیلى براى شرکت در راهپیمایى و تظاهرات داریم؟
پاسخ: خداوند در قرآن مىفرماید:
«ولایَطؤون مَوطئاً یَغیظُ الکفّار … الّا کُتب لهم به عَملٌ صالح» « سوره توبه، آیه ۱۲۰»
هیچ حرکت دسته جمعى که کفّار را عصبانى کند، صورت نمىگیرد مگر این که براى آن، پاداش عمل صالح ثبت مىشود.
آرى، راهپیمایىهایى که دشمنان اسلام و مسلمین را عصبانى کند، عمل صالح است.
این راهپیمایىها (بخصوص آنگاه که از طریق وسایل ارتباطى و ماهوارهها منعکس مىشود) اگر براى اهداف مقدسى صورت گیرد، نوعى حضور در صحنه، عبادت دسته جمعى و امر به معروف و نهى از منکر عملى و عامل تقویت روحیّه مردم و تهدید دشمن است. [ کتاب پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه،(تمثیلات)،حجه الاسلام قرائتی ، صفحه :۹۸]
فوریه 8, 2016
اخلاقی, حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستانی, قرآنی, منبرک های برگزیده, منبرک های روایی
2,609
داستانک:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
۱٫ روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت.
۲٫ هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد
وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم
آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم ،
چنان که در قرآن میفرماید: انَّما نُملِی لَهُم لِیَزدادُوا اِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ؛
ما به آنها مهلت میدهیم تنها برای این که بر گناهان خود بیفزایند ، و برای آنها عذاب خوارکننده ای آماده شده است. (سوره آل عمران آیه ۱۷۸)
[جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه ۳۳۰]
فوریه 7, 2016
اخلاقی, داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, ماه ربیع الثانی, مناسبت های قمری, مناسبتی, منبرک های برگزیده
2,338
(به بهانه ۲۷ ربیع الثانی سالروز ارتحال حضرت آیت الله سید احمد خوانساری)
برخی از مردم و متاسفانه گاهی شیعیان ، می پرسند مگر می شود تیر از پای حضرت علی علیه السلام بیرون بکشند و ایشان متوجه نشوند
ما می گوییم : حضرت علی علیه السلام که جای خود؛ شاگرد مکتب ایشان هم به این جایگاه می رسد
داستانک:
حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری(۱۴۰۵ق) که از مراجع تقلید بودند، به دلیل بیماری زخم معده به دستور پزشک معالج در بیمارستان بستری شدند، وچون ایشان سالخورده و ضعیف البنیه بودند و در وقت بستری شدنشان ۸۹ سال از عمرشان میگذشت لذا طاقت تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود و از طرفی هم ایشان اجازه بیهوش کردن را نمیدادند زیرا معتقد بودند که در هنگام بیهوشی تقلید مقلدین اشکال پیدا میکند.
دکتر معالج به ایشان عرض میکنند که طبق آزمایشها و عکسبرداری ها باید حتما عمل جراحی روی حضرتعالی صورت گیرد.
آیت الله العظمی خوانساری میفرمایند: مانعی ندارد، عمل جراحی را هروقت خواستید شروع کنید اما بیهوش نکنید (چون به نظر ایشان در صورت بیهوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال میشد.)؛ ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن مشکل بیهوش کردن شما هم حل شود.
دکتر جراح پذیرفت و لحظاتی بعد عرض کرد: ما آماده هستیم که دست به کار شویم، آیت الله خوانساری فرمودند: هروقت من شروع به خواندن کردم شما هم شروع کنید، دکتر میگوید تا ایشان شروع به خواندن سوره انعام کردند چاقوی جراحی را روی شکم ایشان گذاشته و دست به کار شدیم و چنان ایشان بیحرکت بودند که گویا در حال بیهوشی کامل هستند، بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار عرض شد که آقا کار ما تمام شد، ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم.
عرض کردم: آقا دردتان نیامد؟ فرمودند: مشغول قرآن بودم نفهمیدم. [به نقل از سخنرانی آیت الله مجتهدی تهرانی و کتاب مردان علم در میدان عمل، ج ۴، ص ۱۸۸ و ۱۸۹]
فوریه 5, 2016
اخلاقی, داستانی, دفاع مقدس, قرآنی, گنجینه pdf منبرک ها
1,694
خداوند در قرآن می فرماید: بِالْوَالِدَیْن احساناً
این « ب » در بالوالدین، باء الصاق است، یعنی بدون واسطه
باید خودمان والدینمان را نگه داریم، نه آنکه به خانه سالمندان بدهیم
خودمان برایشان میوه بخریم، نه آنکه پول بدهیم تا دیگران بخرند و…
داستانک:
توی ظل گرمای تابستان، بچه های محل سه تا تیم شده اند.
توی کوچه ی هجده متری.
تیم مهدی یک گل عقب است.
عرق از سر و صورت بچه ها می ریزد. چیزی نمانده ببازند.
اوت آخر است.
مادر می آید روی تراس « مهدی! آقا مهدی! برای ناهار نون نداریم ، برو از سرکوچه دو تا نون بگیر.»
توپ زیر پایش می ایستد. بچه ها منتظرند.
توپ را می اندازد طرفشان .
می دود سر کوچه.
[نگفت دیگران بروند] [برگرفته از کتاب « زین الدین » جلد ۱۰ از مجموعه کتب یادگاران ]
فوریه 5, 2016
اعتقادی, امام خمینی (ره), داستان های علما, سیاسی, سیره بزرگان, شعری, گنجینه pdf منبرک ها, ماه بهمن, مناسبت های شمسی, مناسبتی
2,807
(به بهانه آغاز دهه فجر)
مقدمه ای مهم : یکی از مطالبی که ما باید درباره پیشگوییهای آخر الزمان در روایات و یا نظرات دیگران دقت کنیم ؛ عدم تطبیق با اشخاص است، هر چند که گاه ، می گوییم چقدر این مطالب به فلان واقعه سازگاری دارد
—————————————————————————-
یکی از عرفا،شاه نعمت اله ولی (۱) است، که در حدود ۷۰۰ سال پیش میزیسته است و بسیاری معتقدند که او در دیوان اشعارش، پیشگویی های زیادی کرده است که بسیاری از آنان در رابطه با ظهور و قبل از ظهور است
ما در مقدمه گفتیم که نمی توانیم تطبیق دهیم ؛ اما این اشعار بسیار به دوران ما شباهت دارد و ما نه نفیاً و نه اثباتاً آن را بیان می کنیم
قدرت کردگار می بینم /حالت روزگار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم/ بلکه که از کردگار می بینم
روز شنبه زشهر ذوالقعده/ تن او بر مزار می بینم (۲)
شه چو بیرون رود زجایگاهش/ شه دیگر به کار می بینم(۳)
چو فریدون به تخت بنشیند/ پسرانش قطار می بینم
علمای زمان او دائم/ همه را تار و مار می بینم
هست فصل حجاب در عهدش /فصل را بی تبار می بینم(۴)
چون دو ده سال پادشاهی کرد(۵) / شهیش را کنار می بینم
پسرش چون به تخت بنشیند /(۶) بوالعجب روزگار می بینم
غارت و قتل مردم ایران /دست خارج به کار می بینم
اعتصاب و حساب در عهدش/ سخت بی اختیار می بینم
ظلمت ظلم ظالمان دیار /بی حد و بی شمار می بینم
ظلم پنهان ،خیانت و تزویر/ بر اعاظم شعار می بینم
جنگ و اشوب و فتنه بسیار /نام او زشت و خوار می بینم(۷)
کم زچل چون که پادشاهی کرد(۸) / سلطه اش تار و مار می بینم
سیدی را زنسل ال رسول(۹) / نام او برقرار می بینم(۱۰)
نائب مهدی آشکار شده /قامتش استوار می بینم
پیشوای تمام دانائی /رهبری با وقار می بینم
رهنما و امام(۱۱) هفت اقلیم /حالت روزگار می بینم
عدل و دادی که می شود پیدا/ دولتش پایدار می بینم
هر کجا رو نهد به فضل اله/ دشمنش خاکسار می بینم
بعد از این شاهی از میان برود/ عالمی چون نگار می بینم
غم مخور زآنکه من در این تشویش/ خرّمی وصل یار می بینم
(۱) علامه شهید مطهری می فرماید :شاه نعمت اله ولی از معاریف و مشاهیر عرفا و صوفیه است واین مرد نسب به علی (ع)می برد.سلسله نعمت الهی در عصر حاضر از معروفترین سلسه های تصوف است.قبرش در ماهان کرمان مزار صوفیان استو گویند ۹۵ سال عمر کرد.اکثر عمرش در قرن هشتم گذشته و با حافظ ملاقاتی داشته )مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج۱۴ص۵۷۷)
(۲) احمد شاه
(۳) رضا شاه که با فشارانگلیس به قدرت رسید
(۴) اشاره به برداشتن عمامه ها و قتل عام علما به بهانه کشف حجاب وروز۱۷دی روز کشف حجاب
(۵) رضا شاه حدود ۲۰ سال حکومت کرد
(۶) حکومت محمدرضا شاه که با تلاش انگلیس سامان گرفت
(۷) همه جای ایران فریاد می زدند مرگ بر شاه
(۸) چل یعنی چهل؛که حدود سی و هفت سال حکومت کرد
(۹) اشاره به حدیث معروف {رجل فی القم،مردی از قم قیام می کند}امام خمینی
(۱۰) او برقرار،به علم ابجد۷۱۰وخمینی به ابجد۷۱۰می گردد
(۱۱) شگفت این که ۷۰۰ سال قبل تذکر داده شده که او امام و رهبر خوانده می شود!!!!!!!!
فوریه 3, 2016
اخلاقی, حدیث قدسی, داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, منبرک های برگزیده
10,079
قال الله عزوجل : یا بن آدم … أنا أقول للشیء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتک أجعلک تقول للشیء: کن فیکون.
در حدیث قدسى آمده است :
اى فرزند آدم … من به هر چیزى بگویم باش پس مىشود، تو هم مرا اطاعت کن تا به هر چه بگویی باش بشود
[الجواهر السنیه-کلیات احادیث قدسى ، صفحه ۷۱۳ ، حدیث ۱۵۱]
داستانک:
در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آنِ کسی است که دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه در حقش مستجاب شده است. نقل شده:
در بازار تبریز بار میبرده، یک روز بار، سر شانهاش بود که دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، این حمال هم دستاش بلند میکند، میگوید الهی نگهدارش!
این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق میماند، این حمال دستش را دراز میکند، این بچه را بغل میکند، زمین میگذارد، مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟!
گفت: من همان حمالی هستم که ۶۰ سال دارم برای شما بار میبرم، گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگهدارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگهداشتش،
گفت: چیز مهمی نیست، ۶۰ سال است به من گفت دروغ نگو، گفتم: چشم، گفت حرام نخور، اطاعت کردم، گفت: تهمت نزن، گفتم: چشم … یک بار هم من گفتم، خدایا این کودک را حفظ کن، خدا گفت: چشم. [منبع]
ژانویه 30, 2016
اخلاقی, حضرت محمد(صلی الله علیه و آله), داستان های علما, داستانی, سیره بزرگان, گنجینه pdf منبرک ها, ماه بهمن, مناسبت های شمسی, مناسبتی, منبرک های روایی
2,023
(به بهانه ۹ بهمن سالروز ارتحال عالم عامل و استاد العرفا، حضرت آیت الله سید علی قاضی رحمت الله علیه)
وَ قَالَ ص: أَحَبُ عِبَادِ اللَّهِ إِلَى اللَّهِ أَنْفَعُهُمْ لِعِبَادِه
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله منقول است:
محبوبترین بندگان نزد خدا پرسودترین آنان به بندگان است،[تحف العقول عن آل الرسول، ص: ۴۹]
داستانک:
علامه طهرانی می فرماید: یکى از رفقاى نجفى ما که فعلًا از اعلام نجف است براى من مىگفت:
من یک روز به دکّان سبزى فروشى رفته بودم، دیدم مرحوم قاضى خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولى بعکس معهود، کاهوهاى پلاسیده و آنهائیکه داراى برگهاى خشن و بزرگ هستند بر مىدارد.
من کاملًا متوجّه بودم؛ تا مرحوم قاضى کاهوها را بصاحب دکّان داد و ترازو کرد، و مرحوم قاضى آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آنوقت طلبه جوانى بودم و مرحوم قاضى مَرد مُسنّ و پیرمردى بود، بدنبالش رفتم و عرض کردم: آقا من سؤالى دارم! شما بعکس همه، چرا این کاهوهاى غیر مطلوب را سوا کردید؟!
مرحوم قاضى فرمود: آقا جان من! این مرد فروشنده، شخص بى بضاعت و فقیرى است، و من گاهگاهى به او مساعدت مىکنم؛ و نمىخواهم چیزى به او بلا عوض داده باشم تا اوّلًا آن عزّت و شرفِ آبرو از بین برود؛ و ثانیاً خداى ناخواسته عادت کند به مجّانى گرفتن؛ و در کسب هم ضعیف شود.
و براى ما فرقى ندارد کاهوى لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ و من مىدانستم که اینها بالاخره خریدارى ندارد، و ظهر که دکّان خود را مىبندد به بیرون خواهد ریخت،لذا براى عدم تضرّر او مبادرت بخریدن کردم. [مهر تابان،ص: ۳۲]