خانه / بایگانی برچسب: امام زمان عج

بایگانی برچسب: امام زمان عج

دانشگاه حکم مسجد را دارد/ جهاد علمی

(به مناسبت میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه و روز معلم)

میلاد منجی عالم بشریت حضرت حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) و روز معلم را خدمت همه شما بزرگواران تبریک عرض می کنم.

یکی از وظایف منتظران که قطعاً امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) از ما این انتظار را دارند، جهاد علمی است. این که بتوانیم در بحث علمی جهاد کنیم. کاری انجام بدهیم که کشور اسلامی، کشور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در بحث علمی پیشرفت داشته باشد.

این فقط وظیفه‌ی حوزه و دانشگاه نیست؛ هر کدام از ما به نوبه‌ی خود می توانیم جهاد علمی انجام دهیم؛ همان روزنامه ای که می خوانیم، همان کانال های مختلف فضای مجازی که می رویم، تمام این‌ها می تواند جهاد علمی باشد، یعنی ما یک علمی را یاد بگیریم که به درد دین‌ ما بخورد، به درد کشور ما بخورد.

خدا شهید مطهری را رحمت کند.

وقتی ایشان به عنوان استاد در دانشگاه سر کلاس می رفتند مقید بودند با وضو باشند، از ایشان سوال کردند چرا این قدر به این کار مقید هستید؟ گفتند: دانشگاه برای من حکم مسجد را دارد.

امروز فضای مجازی، مطالعه روزنامه و هر کاری که ما بخواهیم به عنوان جهاد علمی انجام دهیم، حکم مسجد را دارد.

ما باید با وضو سراغ فضای مجازی و اینترنت برویم، با وضو باید روزنامه بخوانیم. چون بنای ما بر جهاد است.

آن وقت در این جهادی که انجام می دهیم اگر روحیه انسان این باشد که آمده است کار جهاد‌گونه انجام دهد، به خیلی از قسمت های انحرافی کشیده نمی شود.

نماز برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)

(به مناسبت نیمه شعبان)

مؤمن می تواند نماز مخصوص به عنوان هدیه به آن حضرت علیه السلام یا به یکی از ائمه بجا آورد و هیچ حدّ، وقت و شماره ای برای این نماز نیست و مؤمن به مقدار محبت و توانایی اش به محبوبش تقدیم می کند.

ابومحمد صمیری می گوید: ما را ابوعبدالله احمد بن عبدالله بچلی به سندی که مرفوع است به ائمه علیهم السلام، حدیث کرد که فرمود:

«هر کس ثواب نماز خود را برای رسول خدا و امیرالمؤمنین و اوصیای بعد آن حضرت علیه السلام قرار دهد، خداوند ثواب نمازش را آن قدر افزایش می دهد که از شمارش آن نفس قطع می گردد و پیش از آنکه روحش از بدنش برآید به او گفته می شود: ای فلان! هدیه تو به ما رسید، پس امروز پاداش و تلافی نیکی های تو است دلت خوش و چشمت روشن باد به آنچه خداوند برایت مهیا فرمود و گوارایت باد آنچه را به آن رسیدی.»

منبع: مکیال المکارم، جلد ۲، صفحه۲۶۴٫

 واقعا چقدر زمان می برد هر روز دو رکعت برای سلامتی و تعجیل اماممان نماز بخوانیم (نمازی که ثوابش برای خومان است). بیست و سوم تیر 

جهت مطالعه ۲۰ داستان کوتاه از زندگی حضرت مهدی علیه السلام اینجا کلیک کنید.

توهین به مقدسات/ از امام رضا علیه السلام تا همسران شهدای مدافع حرم

دیروز یکی از سایت ها مصاحبه ای را از یکی از اعضای شورای مرکزی اصلاح طلبان منتشر کرد که هر انسان عاقلی را به تعجب وامی دارد. مقاله ای با عنوان پرستوها که در آن بحث جاسوس جنسی را مطرح کرده اند. اما در آنجا جمله ای را به کار می برد که قطعا سکوت در برابر آن جایز نیست

ایشان می گوید همسران شهدا بهترین گزینه ها هستند برای اینکه جاسوس جنسی شوند.

توهین به مقدسات روز به روز بیشتر می شود. ما امیدواریم این افراد خودشان متوجه نیستند چه می گویند، عمدا این حرف ها را نمی زنند وگرنه تکلیف ما چیز دیگری است.

یک بار به حضرت زهرا سلام الله علیها توهین می کنند، یک بار به امام رضا علیه السلام، یک بار به شهدای مدافع حرم، حالا می گویید همسران شهدای مدافع حرم جاسوس جنسی اند؟

خجالت نمی کشید؟ کلمه وجود ندارد برای به کاربردن این حماقت اینها، چه کلمه ای به کار ببریم.

البته چراغ سبزهایی که به اینها نشان داده می شود اینها را پررو کرده. آن روزی که گفتند ما می توانیم امام زمان عجل الله تعالی فرجه را نقد کنیم آن روز باید ما جلو این جریان را می گرفتیم. وقتی قلاده های این آقایان را رها می کنیم اینطوری می شوند که به همسران شهدا، به امام رضا علیه السلام و همه مقدسات توهین می کنند.

امروز ما به نواب صفوی نیاز داریم. امروز دیگر سکوت جایز نیست. اینها هر چه می خواهند بگویند، آن طرف ما هم بخندیم و سکوت کنیم. پس غیرت دینی کجاست؟

غیرت دینی مثل غیرت دینی حضرت امام رحمت الله علیه کجا رفته؟ از آن طرف آنها هرچه از دهانشان در می آید به کار ببرند، ازین طرف هم بچه های حزب اللهی سکوت کنند.

یابن الحسن آقاجان این ایام نزدیک ولادت شما هست. اینها ما را بی صاحب تصور کرده اند که اینطور به مقدسات ما اهانت می کنند. آقاجان خودتان ما را در برابر این افراد یاری کنید، اگر قابل هدایت اند خودتان هدایتشان کنید، اگر قابل هدایت نیستند نابود و ریشه کن بفرمایید.

آخرین جمعه سال!

 

… آخرین جمعه سال نیز از راه رسید. آخرین جمعه سال که گذشت، یعنی کم کم باید باور کنیم که سال ۹۶ هم تمام شد اما هنوز چشمان ما، لایق دیدار امام و مولایمان نشدند.

 اما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد آمد؛ با لشکری از شهدا هم خواهد آمد. بهترین یاران امام زمان همین شهدای عزیز بودند. هرچه ما از یاری امام زمان صحبت کردیم، شهدا عمل کردند.

 امام زمان خواهد آمد، با لشکری از شهدا، که حقیقتا عاشق امام زمان خود بودند. شهدایی که برخی از آنها، مولای خود را نیز از نزدیک دیده بودند و چشمشان منور به جمال مهدی فاطمه شده بود.

 داستانک:

جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» در روستایی موسوم به «شهید آباد» زندگی می کرد. او در زمان جنگ مکانیک بود. پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری. زمانی که غلامرضا شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست.

بعد با زبان کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند.

 اما چون فهمیدن اشاره ها سخت بود و دید که آنها نمی فهمند، بغل دست قبرِ غلامرضا، روی خاک با انگشتش یک چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری!

بعد به ما نگاه کرد و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید! رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و… از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدی‌اش نگرفت. عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین. نگاهی به نوشته های خاکی‌اش انداخت و با دست پاکشان کرد.

 می گویند، عبدالمطلب، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازه‌اش برگشت. رفقا، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود.

این شهید در بخشی از وصیت نامه خود می‌نویسد:

یک عمر هرچی گفتم به من می‌خندیدند، یک عمر هرچی می‌خواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.

اما مَردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف می‌زدم و آقا بهم گفت: «تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید!»

تشرف به محضر امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)/ مرحوم فشندی تهرانی

داستانک:

مرحوم فشندی تهرانی انسان زاهدی بود که خود را از گناه حفظ می کرد تا بتواند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند.

هفتم ذی الحجه به عرفات رفت. ایشان زودتر از کاروان به آنجا رفت و وسایل کاروان را با خود برد. در حالی که غیر از او  زائر دیگری در عرفات نبود. نیمه های شب آقایی وارد خیمه ایشان شد و با هم شروع به صحبت کردند.

در بین صحبت از ایشان پرسید به نظر شما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف الان کجا هستند؟ ایشان گفتند امام زمان الان در این  خیمه هستند. پرسید به نظر شما امام زمان فردا کجا هستند؟ ایشان فرمودند امام زمان فردا به خیمه شما می آید.  چون در  خیمه شما روضه عمویشان عباس خوانده خواهد شد.

ماجرای آن شب و صحبت های بین آن دو بزرگوار طولانیست. مرحوم فشندی تهرانی می گوید بعد از اینکه این آقا  خیمه مرا ترک کردند متوجه شدم که ایشان وجود نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند.

فردا عصر، بدون اینکه من سفارشی کرده باشم دیدم در خیمه ما روضه حضرت ابوالفضل العباس خوانده می شود. دقت کردم و متوجه شدم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم تشریف آوردند. هرچه کردم که با صدای بلند ایشان را به مردم معرفی کنم، نتوانستم.

ایشان کنار در خیمه ایستاده بودند و بر مصیبت عمویشان عباس گریه  می کردند.

[با تلخیص از: آثار و برکات حضرت امام حسین(ع)، ص۲۳، قضیه ۵٫]

برای مطالعه ماجرای کامل تشرف به آدرس زیر مراجعه کنید: http://bit.ly/2wwn6HB 

امام زمان عجل الله تعالی فرجه و شریف در مجالسی که روضه اهل بیت علیهم السلام، خصوصا روضه حضرت اباالفضل علیه السلام خوانده می شود حضور دارند. حیف است ما خانه داشته باشیم و یک بار امام زمان به منزل ما تشریف نیاورند. هر خانه ای چه بزرگ و چه کوچک، در ایام ماه محرم و صفر ذکر توسل به ائمه علیهم السلام داشته باشد. برنامه ریزی کنیم  حتی به صورت ساده مجلس روضه ای برای اهل بیت برگزار کنیم تا منزلمان به قدوم مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متبرک و معطر شود.

و مراقب باشیم که مجالس ما آلوده به تجمل، اسراف و چشم و هم چشمی نشود. 

میانمار توئیتر ندارد

(به مناسبت میلاد امام هادی علیه السلام و وقایع اخیر میانمار)

photo_2017-09-06_15-35-46

میلاد با سعادت حضرت امام هادی علیه السلام و همچنین دهه ولایت را تبریک عرض می کنم، هرچند اتفاقاتی که در میانمار در حال رخ دادن است، جشن و عیدی برای ما شیعیان و مسلمانان نگذاشته است.

در میانمار کودکان و زنان را زنده زنده می سوزانند، بچه ها را داخل آب خفه می کنند، نباید به راحتی از کنار این ها بگذریم.

یقین داریم این روزها برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه عزا است. این مسائل دیگر عیدی برای آقای مان حجت بن الحسن باقی نگذاشته است.

مشکل ما این است که مردم برای کشتن دو سگ در کشور خودمان، جلو استانداری مشهد و استانداری شهرهای مختلف جمع می‌شوند، تظاهرات می‌کنند، برگه دست می‌گیرند ما سگ هستیم، ما خود آن سگ هستیم، برای آنها توییتر می زنند، فیسبوک می زنند، ولی برای این همه مردم میانمار حتی یک شمع روشن نمی شود، چرا؟

چون میانمار توییتر ندارد، چون آنها فیس بوک ندارند، چون آنها، این طرفدارها را ندارند.

آمریکا هرجا دلش بخواهد، از هر که بخواهد حمایت می کند، آنها تاریخ را هم تحریف می کنند.

وقایع اخیر، وقایع دلخراشی است، در افغانستان نزدیک به ۵۰۰ بچه را سر بریدند، جریان میانمار، جریان یمن، بحرین، سوریه. امیدواریم خداوند مرهم دل ما و عیدی ما را ظهور حجت بن الحسن قرار بدهد.

میرزا اولنگ؛ داغی بر قلب بشریت

1761676_984

وقایع هولناکی که در افغانستان دارد اتفاق می افتد…

خصوصا محضر صاحبمان، حضرت حجت ابن الحسن علیه السلام عرض کنیم:

آقا جان

این مظلومانی که دارند به خاک و خون کشیده می شوند از شیعیان شما هستند.

اینهایی که چهل کودک را سر بریدند، جلو پدر و مادرشان آنها را به رگبار بستند، نزدیک ۵۰ نفر ناموس شیعه را به اسارت بردند را می بینید…

آقا جان

ندیدن چهره دلربای شما برای ما بس است، دیگر این چیزها را برای ما نپسندید.

ما شیعیان روضه امام حسین علیه السلام خوانده ایم، سر از تن امام حسین علیه السلام جدا کردند، اهل بیت امام علیه السلام را به اسارت بردند.

آقا این وقایع خیلی برای ما دردناک است.

ما شیعه باشیم، درکشور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) باشیم، آنوقت در همسایگی ما این افراد مظلوم، اینطور به خاک و خون کشیده شوند. این داغ برای ما خیلی شدید است.

این جنایات توسط آن انسان های وحشی به نام داعش اتفاق می افتد، آن موقع در مجلس شورای اسلامی ما، هفته گذشته، نماینده های مجلس ما، برای اینکه با مهمترین حامی داعش عکس یادگاری بردارند اینطور خودشان را به ذلت کشاندند.

این عجوزه صهیونیستی یکی از مهم ترین حامیان داعش است آن موقع نماینده های ما …

آقا جان یابن الحسن

مثل فردا قرار است همه شیعیان برای شما دعای ندبه بخوانند…

مهدی جان … «عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلا تُرى»

سخت است این چشم، همه را ببیند اما شما را نبیند. آقا جان داریم همه چیز می بینیم، اما شما را نمی بینیم.

آقا جان این دعای همه شیعیان است: ان شاالله خداوند ظهور شما را معجل بگرداند.

شهیدی که امامزمان عجل الله تعالی فرجه کفنش کرد

photo_2017-05-26_15-41-24

یکی از روحانیون تعریف می کرد:

در زمان جنگ شخصی از دوستانم از بس به امام زمان عجل الله تعالی فرجه علاقه داشت به من وصیت کرد: «اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو در رابطه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه سخنرانی کنی».

روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است. آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند.

در مجلس سخنرانی کردم، بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:

یا بن الحسن؛

       یا بیا و یک نظر به من کن

       یا بیا و مرا در کفن کن

وقتی این جمله را گفتم، یک نفر بلند بلند شروع کرد به گریه کردن.

وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم، دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود. و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی.

وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم، دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را غسل و کفن کنم. وقتی به خودم آمدم به غسالخانه برگشتم ولی آن آقا را ندیدم. آن شهید غسل داده شده بود و فضای غسالخانه را عطر دل انگیزی فرا گرفته بود.

از دیشب ذهنم درگیر بود که آن آقا که بود؟

یا بن الحسن

       یا بیا و یک نظر به من کن

       یا بیا و مرا در کفن کن

منبع: کتاب روایت مقدس، موسسه روایت سیره شهدا ، ص ۹۶ به نقل از کتاب میر مهر ، سید مسعود پور سیدآقایی، ص ۱۱۷

 

سربازان خمینی منتظران واقعی حجت ابن الحسن اند. اگر ما ادعا می کنیم آنها عمل کردند.

راننده لوطی!

برف

راننده کامیونی تعریف می کند که قبلا انسان صالحی نبودم و اهل نماز و عبادات و … نبودم. یک بار از مشهد بار می بردم. وسط راه برف خیلی سنگین شده بود.

کامیون از حرکت ایستاد و بعذ از نیم ساعت هم خاموش شد. هر کار کردم نتوانستم کامیون را روشن کنم. کم کم داشتم یخ می زدم. مرگم را جلو چشمم می دیدم.

یاد سالها قبل افتادم. واعظی می‌گفت: مردم! شما شیعه اید و صاحب دارید. هر وقت در تنگنا قرار گرفتید متوسل به آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شوید که ان شاء الله حضرت کمک می‌کند.

بی‌اختیار نام حضرت بر زبانم جاری شد. عهد کردم اگر نجات پیدا کنم و دوباره زن و فرزندم را ببینم، از گناهانی که آلوده‌اش بودم، دست‌ بردارم و نمازهایم را اول وقت بخوانم.  

دیدم یک نفر داخل برفها به طرفم می‌آید، گفت: برو، پشت فرمان بنشین و استارت بزن.

آرام سوئیچ ماشین را چرخاندم. موتور روشن شد. باور نمی‌کردم بهمین سرعت ماشین درست شده باشد. گفت: حرکت کن، برو!

خواستم پولی بدهم، قبول نکرد.

شیشه کامیون را تا آخر پایین دادم و گفتم: این که نشد! به پول و کمک من که احتیاج نداری، با مهارتی عجیب، ماشین را راه‌انداختی، از اینجا حرکت نمی‌کنم تا خدمتی کنم. باید این زحمت را جبران کنم. من از آن شوفرهای جوانمردم نه ناجوانمرد!

 گفت: خیلی خوب! حالا که می‌خواهی به ما خدمت کنی، عهدی که با خدا بستی، را عمل کن. این، خدمت به ما است.

 گفتم: من چه عهدی بستم؟

 گفت: اول اینکه از گناه فاصله بگیری و دوم، نمازهایت را اول وقت بخوانی.

می گوید من اصلا متوجه نشدم.

گفتم: الان بروم، جلوتر می‌مانم. راه بسته است. گفت: دیگر ماشین شما خراب نمی شود.

راه افتادم. تازه متوجه شدم به چه کسی قول داده بودم.
وقتی به خانه برگشتم به زن و بچه ام گفتم ازین به بعد می خواهم آدم شوم و درست شوم. من به شخص مهمی قول داده ام.
آثار و برکات نماز اول وقت ص ۸۳  با اندکی تلخیص
این قول را ما هم به امام زمان (عج) بدهیم؛ که نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و گناه نکنیم.

شهید مصطفی احمدی روشن

(به مناسبت سالگرد شهادت شهید مصطفی احمدی روشن)

شهید احمدی روشن

داستانک:

۱- سر قبر نشسته بودم …

باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….

از خواب پریدم.

مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.

***

بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.

زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…

ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی …

 کمی از سی سالگی اش گذشته بود

باران می بارید شبی که خاکش می کردیم…

۲- شهید احمدی روشن یک بار پیش آیت‌الله خوشوقت رفته بودند و از آیت‌الله خوشوقت پرسیده بودند که “ظهور چقدر نزدیک است؟” آقای خوشوقت فرموده بودند: «این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار می‌کنید».

**منبرک**