خانه / بایگانی برچسب: بدهكار

بایگانی برچسب: بدهكار

گناهی، بسیار بدتر از، زنای با مادر

غیبت

الرّبا ثلاثه و سبعون بابا أیسرها مثل أن ینکح الرّجل أمّه و إنّ أربى الرّبا عرض الرّجل المسلم.

 ربا هفتاد و سه قسم است و آسانتر از همه مانند آن است که کسى با مادر خود زنا کند و بدتر از همه ی  رباها؛ تجاوز به آبروی مسلمان است.  [نهج الفصاحه ؛ صفحه: ۵۰۶]

قطعا یکی از مهمترین مصادیقِ تجاوز به آبروی مسلمان؛ غیبت کردن و غیبت شنیدن است

درباره گفتن غیبت؛ مطالبی عرض شد ، حال درباره شنیدن غیبت روایتی ذکر می کنیم

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: ألسّامع للغیبه کالمغتاب‏ [غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۶۳]

شنونده غیبت هم ، مثل غیبت کننده است

و در مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره شخصی که آبروی دیگران را حفظ کند می فرمایند:

هر کس در مجلسى بشنود که از برادرش غیبت مى‏شود و آن را از او دفع کند، خداوند هزار باب بدى را در دنیا و آخرت از او دفع کند.[میزان الحکمه، ج‏۸-فارسى، ص: ۶۰۶]

داستانک:

حضرت آیت‏ الله فاضل لنکرانی میفرمایند:

همسر محترمه امام نقل کرده‏ اند که من ۶۲ سال با امام بزرگوار زندگی کردم و در این ۶۲ سال یک غیبت از این مرد نشنیدم.

خیلی این مطلب معجزه ‏گونه است. حتی تا این درجه که ایشان گفته بودند که ما یک کارگری داشتیم که خیلی کاری نبود لذا آن را تبدیل به یک کارگر بهتری کردیم.

 بعد از چند روز من خدمت امام گفتم که این خیلی کارگر خوبی است.

امام فرمودند: «که اگر با این جمله می‏ خواهی به من بفهمانی که قبلی خوب نبود این یک غیبت است و من حاضر نیستم بشنوم    [پا به پای آفتاب، ج۴، ص ۷۲]

مهلت به بدهکار

 مهلت به بدهکار

وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلى‏ مَیْسَرَهٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ  [بقره/۲۸۰]

و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایى، مهلت دهید! (و در صورتى که براستى قدرت پرداخت را ندارد،) براى خدا به او ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید!

داستانک:

صاحب کتاب نورالعین از تفسر کاشفی نقل می کند:

 مردی صالحی بیست هزار درهم مقروض بود و هیچ وسیله ای برای پرداخت آن نداشت.

 روزی طلبکاری با شدّت هر چه تمام تر قرض خود را مطالبه کرد و آ ن قدر سخت گرفت که مرد مقروض، گریان و افسرده به خانه رفت.

این مرد همسایه ای یهودی داشت. درب منزل او رفت و درخواست پول کرد …

یهودی داخل منزل خود شد و بیست هزار درهم برایش آورد و گفت: اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه ی یکدیگریم، شایسته نیست همسایه ی من به رنج قرض گرفتار باشد.

او نیز آن پول را برداشت و نزد طلبکار آورد. طلبکار از این سرعت در پرداخت تعجب کرد و پرسید: از کجا تهیه کردی؟

او نیز جریان را برایش نقل کرد، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد و گفت: من از یک یهودی کمتر نیستم، سندت را بگیر، من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد.

طلبکار همان شب در خواب دید قیامت برپا شده و نامه های اعمال در حرکت است، بعضی نامه ی عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار می گیرد، در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و به او اجازه دادند بدون حساب وارد بهشت شود.
پرسید: چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم؟

گفتند: وقتی تو جوانمردی کردی و سند آن مرد صالح را پس دادی، ما چگونه نامه ی عملت را ندهیم با این که رحمان و رحیم هستیم، همان طور که از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو می گذریم.

با استعانت از حجه بن الحسن این منبرک روز شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ در مسجد گفته شدبا موضوع منبرکهای قرآنی

**منبرک**