رابطه مستقیم بصیرت و تقوا
غفلت مانع بصیرت
نبود اولویت سنجی، مانع بصیرت عاشورایی
جهالت، مانع بصیرت و شناختن دشمن
دنیا طلبی، مانع بصیرت و جهاد
رابطه مستقیم بصیرت و تقوا
غفلت مانع بصیرت
نبود اولویت سنجی، مانع بصیرت عاشورایی
جهالت، مانع بصیرت و شناختن دشمن
دنیا طلبی، مانع بصیرت و جهاد
به مناسبت فرارسیدن یوم الله ۹ دی و هفته بصیرت، مجموعه عکس نوشت های «موانع کسب بصیرت» منتشر می شود:
به مناسبت فرارسیدن یوم الله ۹ دی و هفته بصیرت، مجموعه عکس نوشت های «موانع کسب بصیرت» منتشر می شود:
ملت شایعه پذیر، بازیچه دست دشمنان خواهد بود، حتی اگر رهبرش علی و فرمانده اش مالک اشتر باشد.
بین الصلاتین در رواق امام خمینی رحمتاللهعلیه توسط حجت الاسلام راجی با موضوع بصیرت – حرم مطهر رضوی
یکی دیگر از انواع بصیرت، بصیرت سیاسی است. مصداق مهمش شما مردم هستید که در سال ۸۸ نگذاشتید ایران مانند سوریه شود. در کشور ما هم داعش بود منتهی به رنگ سبز بود، سیاه نبود.
مگر فتنه گرها، شهید صدرزاده را که در راه دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) به شهادت رسید، با قمه نزدند؟
مگر شهید ذوالفقاری، از شهدای مدافع حرم را -که کتاب پسرک فلافل فروش در مورد ایشان به چاپ رسیده است- با آجر به صورتش نزدند؟
مگر شهید ستاری را جلوی دوربین آتش نزدند؟
مگر در روز عاشورا یک خانم چادری را به جرم چادری بودن عریان نکردند؟
مگر یکی از مسئولین نیروی انتظامی را عریان نکردند؟
خیلی از اینها را تلویزیون نشان نداد. شما در اینترنت جستجو کنید: لحظه آتش زدن شهید ستاری در سال ۸۸٫ ببینید چطور جلو زن و فرزندش ایشان را آتش می زنند؟
مگر عکس امام (ره) و آقا را آتش نزدند؟
مگر به مسجد حمله نکردند و آن را آتش نزدند؟
مگر به پایگاه های بسیج حمله نکردند؟
اینها داعش بودند، مگر داعش شاخ و دم دارد؟
اما مردم در مثل امروز آمدند و چه حماسه ای درست کردند.
داستانک
شخصی به شهید بهشتی گفت: آقا مگر نمی دانید بنی صدر خائن است؟ پس چرا به امام نمی گویید تا او را عزل کنند. شهید بهشتی گفتند: من خودم سال ۴۳ بنی صدر را به امام معرفی کردم و گفتم ایشان دانشجوی فعالی است. اما امام فرمودند من یکی دو مورد از مقالات ایشان را خوانده ام و به ایشان مشکوکم. بار دیگر در سال ۵۷ که این جریان را فراموش کرده بودم، بنی صدر از من خواست که برایش از امام تأییدی بگیرم. ایشان دوباره به من گفتند که من به ایشان مشکوکم! حالا شما می خواهید که من امام را از مسائل کشور مطلع کنم!؟
این بصیرت می شود، که انسان ۱۰ سال قبل، ۲۰ سال بعد را تشخیص دهد.
مردم ما هم با بصیرت بودند، قبل انتخابات تشخیص دادند که بهانه سر رئیس جمهور نیست، بهانه برای جمهوری اسلامی و اصل اسلام است.
عثمان ابن مظعون از یاران برجسته پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) بود که بعد از فوت سه فرزند پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) و دفن آنها کنار ایشان، پیامبر فرمودند امید دارم به خاطر عثمان ابن مظعون فرزندان من هم مورد مغفرت قرار گیرند و حضرت امیر(علیهالسلام) نیز به عشق او، اسم فرزندشان را عثمان گذاشتند.
عثمان ابن مظعون به دلیل بی بصیرتی مدتی در بیابان عبادت می کرد و گوشه گیر شده بود که پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) او را توبیخ کرد و به او پیام فرستاد که من که پیامبر هستم همسر و فرزند دارم، گوشت می خورم.
شخصیتی با چنین جایگاهی در جایی بی بصیرتی می کند.
انسان اگر بصیرت اجتماعی داشته باشد این کار را نمی کند. امروز بصیرت اجتماعی همین است. بعضی از افراد فکر کردند اگر به سیاست کار نداشته باشند و حرف های ضد انقلابی بزنند محبوب ترند. البته درست فرض کرده اند امروزه محبوب ترین افراد ضد انقلاب ها هستند. یا آخوندهایی که می گویند چکار داریم در سیاست دخالت کنیم، اینها بصیرت اجتماعی ندارند.
وسط فتنه ۸۸ یکی از همین آخوندهای معروف که به سیاست کاری ندارد به خودم گفت: شما که اینقدر در مناظرات شرکت می کنید و دم از انقلاب می زنید، کار این انقلاب تمام شده است. چند روز دیگر راس جامعه را بر می دارند و شما را هم اعدام می کنند.
بصیرت اجتماعی این است که ببینیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) الان چه می گویند؟ همان را انجام دهیم. گاهی وقت ها لازم است سری روی نی برود، گاهی لازم است در محراب فرقی شکافته شود… انسان باید به وظیفه اش عمل کند.
حضرت علی (علیهالسلام): «أبْصَرُ النّاسِ مَن أبْصَرَ عُیوبَهُ»، با بصیرت ترین مردم کسى است که عیبهاى خود را ببیند.
مهترین مرحله درمان، تشخیص بیماری است. اگر پزشک معالج، بیماری را درست تشخیص دهد مشکل حل می شود.
خیلی وقت ها بیماری تشخیص داده نمی شود. ما اگر بتوانیم ایراد خودمان را تشخیص بدهیم؛ مثلا بگوییم آیا من حسادت دارم؟ آیا تکبر دارم؟ آیا حرص دارم؟ … دنبال درمانش می رویم.
مشکل امروز ما این است که درد را تشخیص نداده ایم.
مثلا به ما می گویند: این کار شما حسادت است. می گوییم این حرف ها چیست؟ من کجا حسودم.
یا می گویند: این کار شما تکبر است. می گوییم تکبر کجا بود؟ من خیلی تواضع دارم.