خانه / بایگانی برچسب: داستانی از امام صادق

بایگانی برچسب: داستانی از امام صادق

دلالی کار خیر و وعده امام صادق علیه السلام

 

(به بهانه شهادت امام صادق علیه السلام)

بعضی از ما در توانمان نیست کار خیری را انجام دهیم ، اما می توانیم دلالی کار خیر کنیم . مثلا پول برای انفاق نداریم ، اما می توانیم از پولدارها بگیریم و به مستضعفین دهیم

و یا شخصی دنبال منزل می گردد و ما نداریم ، اما می توانیم از آشنایانمان منزل بگیریم

به هر حال بسیاری از ما وجه ی اجتماعی داریم

داستان :

درزمان امام صادق‏ یک شیعه بود در دربار کار میکرد در دربار بنى عباس، یکی از دوستانش گفت تو که شیعه هستى یک بار هم برویم خانه امام صادق‏.

گفت رویم نمیشود، آخر من کارمند طاغوتم حالا بیایم خدمت امام صادق‏، اصلا امام صادق راهم نمیدهد.

 گفت من وقت مى‏گیرم .خلاصه وقت گرفت و این دلالى کرد و این آقا را که در دربار بود برد خانه امام صادق و امام صادق یک نگاهى به این کرد و این نگاه نگاه ولایتى بود. در عمق دل ایشان اثر کرد

گفت آقا راستش را بخواهى من عمرى است در دربار بودم پولهاى حسابى جمع کرده‏ام ولى شیعه شما هستم میشود توبه کنم فرمود توبه‏ات سخت است گفت چیه؟

امام فرمود: تمام اموالت که از راه گناه است همه را باید پس بدهى به صاحبش. هر کدام را هم که نمیشناسى من امام صادق به تو اجازه میدهم بدهى به فقرا.

 گفت آقا حتى لباسهایم، فرمود توبه تو سخته، گفت اگر یک همچین توبه‏اى بکنم چى؟ گفت من امام صادق ضامنم براى تو بهشت را.

 این امام صادق و این جلسه مبارک باعث شد این آقا رفت و ازشغلش استعفا داد و اجناس را دادو اموال را دادو حتى لباسهایش را داد و یک لنگ بست و اصلا رفت در خانه نشست. این رفیقش که دلالی این کار خیر را انجام داده بود،‏ دید عجب کودتایى شد درون این، رفت به رفیقهایش گفت این آمده این طرف، آن طرفى بوده این طرفى شده، حالا ما برویم خانه‏اش.

یک روز این دلال  آمد دید دوستش دارد مى‏میرد. گفت حالت چه طور است گفت دقیقه‏هاى آخر عمرم است.

 اى دلالى که من را بردى خانه امام صادق خدا خیرت دهد. خداجزاى خیرت دهد من را نجات دادى.

 این را دعا کرد و لحظه آخر گفت آقا آقا این امام صادق است به وعده خودش وفا کرد، گفت اگر تو توبه کنى من امام صادق ضامن میشوم براى تو بهشت را. امام صادق بهشت را ضمانت کرد، گفت و نفس آخر را کشید.

 دلال‏ گفت دویدیم شیعیان را دعوت کردیم، گفتیم بابا این ،این طرفى است حالا اگر در دربار مرده بود چه قدر دنگ و فنگ داشت یک تشییع جنازه‏اى و مراسمى و باشکوه مراسم کفن و دفن و مراسم را انجام دادیم و بعد از مدتى من رفتم خدمت امام صادق، تا در را زدم قبل از این که امام صادق بگوید کیه، گفت آقایى که مثلا از کوفه آمدى، ما فلان ساعت فلان دقیقه به وعده خودمان وفا کردیم.

منبع:

حجه الاسلام قرائتی، برنامه درسهایى از قرآن ،  تفسیر سوره فلق (۸)، [۲۷/ ۰۷/ ۸۴]، به نقل از کتاب محجه البیضاء، جلد ۳، صفحه ۲۵۴

**منبرک**