خانه / بایگانی برچسب: داستان احسان به والدین

بایگانی برچسب: داستان احسان به والدین

توپی که شهید زین الدین شوت نکرد!

16 خداوند در قرآن می فرماید: بِالْوَالِدَیْن‏ احساناً

این « ب » در بالوالدین، باء الصاق است،  یعنی بدون واسطه

باید خودمان والدینمان را نگه داریم، نه آنکه به خانه سالمندان بدهیم

خودمان برایشان میوه بخریم، نه آنکه پول بدهیم تا دیگران بخرند و…

داستانک:

توی ظل گرمای تابستان، بچه های محل سه تا تیم شده اند.

 توی کوچه ی هجده متری.

 تیم مهدی یک گل عقب است.

 عرق از سر و صورت بچه ها می ریزد. چیزی نمانده ببازند.

اوت آخر است.

مادر می آید روی تراس « مهدی! آقا مهدی! برای ناهار نون نداریم ، برو از سرکوچه دو تا نون بگیر.»

 توپ زیر پایش می ایستد. بچه ها منتظرند.

 توپ را می اندازد طرفشان .

 می دود سر کوچه.

 [نگفت دیگران بروند]  [برگرفته از کتاب « زین الدین » جلد ۱۰ از  مجموعه کتب یادگاران ]

**منبرک**