( به بهانه ۵ صفر سالروز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها)
حضرت رقیه(س) با وجود سن کم انقلاب درست کرد و با همان لحظات کوتاه عمر به اندازه صد ها و هزاران انسان خدمت کرد.
ما نیزباید به اندازه خود از لحظه لحظه ی عمر استفاده کنیم.
حضرت علیعلیهالسلاممیفرمایند: ضایع کردن فرصت باعث اندوه و غم خواهد شد.
به عنوان مثال :
– عالمى را براى نماز میت دعوت کرده بودند.
پرسید: میت زن است یا مرد؟ گفتند: مرد. دستور داد بندهاىکفن را باز کردند، آنگاه رو کرد به بستگان و آشنایان و گفت: خوب نگاه کنید! چشمهاى او نمى بیند، شما کهچشمتانمى بیندخیانتنکنید. ببینید زبانش بسته است، شما کهمى توانید حرف بزنید ناحق نگوئید. گوشهاى او نمى شنود، شما کهمى توانیدبشنویدصدای حرام گوش نکنید. آرى آن چند لحظه موعظه، از ساعتها پند روى منبر اثرش بیشتر بود.
– طلبه ها سال چهارم یککتابىمى خوانند به نام ” لمعه” نویسندهاینکتابکه معروف به “شهید” است ؛ در زندان اینکتاب را نوشته است.
– آقاىرىشهرىزمانىکهوزیر اطلاعات بود مى گفت: من از خانه ام تا وزارتخانه بروم و برگردم ۴۰- ۳۰ دقیقهمى رفتم ۴۰- ۳۰ دقیقهبرمى گشتم روزىیک ساعت و نیم در ماشین هستم. شروع کردم چند سالىکهوزیر بودم در راه قرآن حفظ مى کنم و کل قرآن را ایشان در راه حفظ کرد.
– آزادگانىکه در زندانهاى عراق قرآن حفظ کرده اند.
منبع مثال اول : خاطرات حجت الاسلامقرائتى، جلد ۲، صفحه : ۶۳
منبع بقیه ی مثالها : برنامه درسهایى از قرآن سال ۷۱، با موضوعنعمتهاى خدا۱۶، [۲۶/ ۱۲/ ۷۱]
داستانک
شیخ عباس قمی در روز جمعه با دعوت شخصی به همراه بسیاری از طلاب به باغی رفتند بعد از احوال پرسی کتاب خود را باز می کنند و مشغول مطالعه می شوند، شخصی به ایشان عرض می کند بهتر نیست امروز را به خود استراحت دهید؟
ایشان می فرمایند: جواب خدا و امام عصر را چه دهم که مال آنان را می خورم و استراحت می کنم.
دریافت فایل pdf
“استفاده از فرصت ها” manbarak.ir منبرک های 2 دقیقه ایمنبرک
خدا را حرمى است که مکه است، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را حرمى است که مدینه است، و راستى براى امیر المؤمنین علیه السّلام حرمى است که کوفه است و قم کوفه صغرى است .
همانا بهشت را ۸ در است که ۳ آنها بسوى قم است، در آن زنى از فرزندانم بنام فاطمه درگذرد و به شفاعت او همه شیعیانم به بهشت می روند [بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۵۷، ص: ۲۲۸]
داستانک:
شیخ عباس قمی(رحمت الله علیه) که به محدث قمی نیز معروف است، می گوید: درعالم رؤیا مرحوم میرزای قمی اعلی الله مقامه الشریف را دیدم،
از ایشان سؤال کردم: آیا اهل قم را حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) شفاعت خواهند کرد؟
میرزا چون این سخن را شنید ناراحت شد و نگاه تندی به من کرد و فرمود: چه گفتی؟
من دوباره سؤالم را تکرار کردم، باز با تندی به من فرمود: شیخ، تو چرا چنین سؤالی می کنی!؟ شفاعت اهل قم با من است، حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) تمام شیعیان جهان را شفاعت خواهند کرد ؛ [مردان علم در میدان عمل جلد ۳ صفحه ۳۶]
امروز که اینچنین به کرامت زبان زدى تا رستخیز بهرِ شفاعت، چه ها کنى؟
ماه رمضان یکى از سال ها، حاج شیخ عباس قمى در مشهد مى مانَد و در مسجد گوهرشاد به سخن رانى مى پردازَد. ملاعباس تربتى براى بهره مند شدن از محضر محدث قمی، سخن رانى خود در تربت حیدریه را تعطیل کرده و به مشهد وارد مى شود و به عنوان مستمع، در مسجد گوهرشاد مى نشیند.
محدث قمى به محض مشاهده حاج آخوند تربتی، از منبر پایین مى آید و مى فرماید: «با وجود حاج آخوند، زیبنده نیست که من موعظه کنم… اى مردم! از ایشان استفاده کنید». آن گاه از دوست صمیمى اش ملاعباس مى خواهد که تا پایان ماه رمضان در آنجا سخنرانى داشته باشد.
[فضیلت های فراموش شده، ص۸ و ۹ و سیماى فرزانگان، رضا مختاری، ص۱۵۳، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چ۶، ۱۳۷۲٫]
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: الإشْاکُ فِی النّاسِ اَخفی مِنْ دَبیبِ النَّملِ عَلیَ المَسْحِ الاَسودِ فی اللّیلَه المُظلِمَهِ؛
شرک وزی (و ریا) در مردم، پنهان تر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک.
[بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۷۵، ص: ۳۷۱]
یکی از مهم ترین مصادیق شرک خفی، ریا است. یعنی انسان کاری را انجام می دهد، تا مردم ببینند. مثلا منبر می رود برای اینکه مردم ببینند یا روضه می رود یا مجلس برگزار می کند و … .
داستانک:
یکی از شاگردان محدث قمی نقل می کند که: از همان اوقات که به تحصیل مقدمات اشتغال داشتم نام محدث قمی را در محضر مبارک پدر بزرگوارم زیاد و توأم با تجلیل می شنیدم. وقتی که برای تحصیل به مشهد مشرف شدم زیارت ایشان را بسیار مغتنم می شمردم. چند سالی که با این دانشمند با ایمان معاشرت داشتم و از نزدیک به مراتب علم و عمل و پارسایی و پرهیزکاری ایشان آشنا شدم، روز به روز بر ارادتم می افزود.
در یکی از ماه های رمضان با چند تن از دوستان از ایشان خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت را بر معتقدان و علاقمندان منت نهند. با اصرار و پافشاری، این خواهش پذیرفته شد و وی چند روز نماز ظهر و عصر را در یکی از شبستان های آنجا اقامه کرد و بر جمعیت این جماعت روز به روز افزوده می شد. هنوز دو روز نشده بود که اشخاص زیادی اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد. روزی پس از اتمام نماز ظهر، به من که نزدیک ایشان بودم گفتند: « من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم». رفتند و دیگر آن سال برای نماز جماعت نیامدند.
در موقع ملاقات و سؤال از علت ترک نماز جماعت گفتند: «حقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم متوجه شدم که صدای اقتداکنندگان که پشت سر من می گویند: «یا الله، یا الله، ان الله مع الصابرین» از محلی بسیار دور به گوش می رسد و متوجه زیادی جمعیت شدم و در من شادی و فرحی تولید شد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است! بنابراین، من برای امامت اهلیت ندارم.» [منبع: مفاخر اسلام، ج ۱۱، ص ۳۶۰]
باید یک ریاسنج برای خودمان داشته باشیم.
مرحوم فیض کاشانی می گوید: «ببینید در کاری که انجام می دهید، اگر کسی بود که بهتر از شما آن کار را انجام می داد، شما ناراحت می شوید یا نه؟» اگر ناراحت می شوید معلوم است برای خدا کار انجام نمی دهید.
(به بهانه ۲۳ ذیالحجه ، سالروز وفات صاحب مفاتیح؛ شیخ عباس قمی)
انسان گاهی با خود فکرمیکندکه چرا بیناین همه کتب ” کتابمفاتیحالجنان” اینقدر ماندگار شده است ؟
دلایلزیادی دارد ، به عنوان نمونه به این ۳ مورد دقت فرمایید :
۱٫ عمل به گفته ها
داستانک:
به مرحوم شیخ عباس قمى گفتند: این همه دعا که در کتابمفاتیحآوردهاى خودت خواندهاى؟ گفت: هر دعایىکهآوردهام لااقل یکبار خوانده ام تا از کسانى نباشم که امر مىکنند، امّا عمل نمىکنند. [خاطرات حجت الاسلام قرائتى؛جلد۲؛ صفحه ۵۱ ]
۲٫ اخلاص
داستانک:
مرحوم شیخ عباس قمى نویسنده کتاب مفاتیح الجنان در خاطرات خود برای پسرش آورده است که:
وقتىکتاب منازل الاخره را نوشته و به چاپ رساندم، در قم شخصى بود به نام «عبدالرزاق مسأله گو» که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه احکام شرعی را برای مردم مى گفت.
مرحوم پدرم «کربلائى محمد رضا» از علاقه مندان منبر شیخ عبدالرزاق بود به حدىکه هر روز در مجلس او حاضر مى شد و شیخ هم بعد از مسأله گفتن، کتاب “منازل الاخره”که از تالیفات من بود را مى گشود و از آن براى شنوندگان و حاضران از روایات و احادیث آن مى خواند.
روزى پدرم به خانه آمد و مرا صدا زد و گفت شیخ عباس! کاش مثل عبدالرزاقِ مسئله گو مىشدى و مىتوانستى منبر بروى و از این کتابکه او براى ما مى خواند، تو هم مىخواندى.
چند بار خواستم بگویم پدرجان! این کتاب از آثار و تألیفات من است اما هر بار خوددارىکردم و چیزى نگفتم و فقط عرض کردم دعا بفرمائید خداوند توفیقى مرحمت نماید.
۳٫ تقدیم ثواب مفایحالجنان به حضرت زهرا سلام الله علیها
داستانک:
روزی که شیخ عباس قمی قلم به دست میگیرد و شروع به نوشتن مفاتیحالجنانمیکند، نیت میکند که ثواب این کتاب متعلق به حضرت زهرا سلام الله علیها است و از این جهت است که این کتاب در همان دوران حیات ایشان مورد توجه و اقبال مردم قرار گرفت و بعدها به زبانهای مختلف اردو، انگلیسی، لاتین و غیره ترجمه شد. خودشان معتقد بودند که دلیل اقبال مردم به مفاتیحالجنان به این خاطر است که ثواب آن متعلق به حضرت زهرا سلام الله علیها است. [مصاحبه نوه شیخ عباس قمی با خبرگزاری کتاب ایران ۱۳ اسفند ۹۳]