فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ – الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِمْ سَاهُونَ – الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ
پس واى بر نمازگزارانى که … در نماز خود سهل انگارى مىکنند، همان کسانى که ریا مىکنند،
سوره ماعون آیه ۴-۶
بحث ریا بحث مهمی است . بسیار اتفاق می افتد که انسان ریا می کند و خودش متوجه نمی شود به عنوان مثال :
در خیابان می خواهد پولی را در صندوق صدقات بیندازد ، اما می گوید بگذار خانه بروم و پول را در صندوق صدقات خانه می اندازم .
زیرا اگر مامور خالی کردن صندوق آمد ، صدقات من بیشتر باشد ؛ این ریاست
داستان :
مردی بود که هر کاری میکرد نمیتوانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری ننماید. روزی چارهای اندیشید و با خود گفت: «در گوشه شهر، مسجدی متروک وجود دارد که کسی به آن رفت و آمد نمیکند. خوب است شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده و خالصانه خدا را عبادت کنم.»
وقتی شب چادرش را روی شهر گستراند. در نیمههای آن، مرد با سکوت و آرامش خاص، مخفیانه نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز کرد. هنوز رکعتی نماز نخوانده بود که ناگهان صدایی شنید؛ با خود گفت: «حتماً کسی وارد مسجد شده» بر کیفیت و کمیت عبادتش افزود.
خوشحال از اینکه آن شخص فردا میرود و به مردم میگوید: این آدم چقدر خداشناس و وارسته است که در نیمههای شب به مسجد متروک آمده و مشغول نماز و عبادت است.
وقتی هوا روشن شد، به آن کسی که وارد مسجد شده بود، زیر چشمی نگاه کرد. از تعجب دهانش باز ماند. سگ سیاهی که براثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته بود در بیرون بماند به مسجد پناه آورده بود. مرد بر سر و روی خود زد و اظهار تاسف کرد
لطیفه :
شخص ریا کاری، روزی مردم را در بازار، جمع آورد و گفت: «لختی به من گوش کنید! همه تان می گویید که من فردی ریا کارم؛ ولی این درست نیست!»
گفتند: «چگونه باور کنیم؟!»
گفت: «از آن جا که دیروز را روزه بودم و امروز هم روزه دارم؛ امّا از این موضوع با هیچ کس حرفی نزده ام و تنها خود دانم و خدای خود!»