بشر بن منصور، یک شب در مسجد، نماز شب مى خواند. کسى کنار او نشسته بود و نماز وى را مى نگریست. پیش خود، بشر را تحسین مى کرد و حسرت مى خورد. بشر نماز خود را پایان داد و همان دم، رو به مردى که در گوشه نشسته بود و او را مى نگریست، کرد و گفت: اى جوانمرد! تعجب مکن. کسى را مى شناسم که چون به نماز مى ایستاد، فرشتگان صف در صف مى ایستادند و به او اقتدا مى کردند. اکنون در چنان حالى است که دوزخیان نیز از او ننگ دارند. مرد گفت: او کیست؟ گفت: ابلیس.
ما که مذهبی و مسجدی هستیم باید خیلی مراقب عجب و تکبر در عبادت باشیم، نمازی بخوانیم و روزه ای بگیریم و فکر کنیم از همه بهتریم.
در فرازی از دعای بیستم صحیفه سجادیه از امام سجاد (علیهالسلام) که دعای «مکارم الاخلاق» است، آمده است:
«و عبدنی لک» خدایا من را برای خودت بنده قرار بده «و لا تفسد عبادتی بالعجب» خدایا عبادت من را با عجب و غرور باطل نکن.
آن چیزی که عبادت را از بین می برد غرور و تکبر در عبادت است.