(به بهانه ۱۳ دی ماه سالروز شهادت سردار رشید اسلام شهید علیرضا عاصمی )
همسر این شهید بزرگوار می گوید :
بعد از شهادت علی آقا، یک شب ایشان را در عالم خواب دیدم که به منزل آمدند.
به ایشان گفتم: “چه عجب شما آمدید“
گفت: ” من همیشه با شما هستم، شما من را نمی بینی.” رفت و رسول را بغل کرد و بوسید. وقتی می خواستند بروند، پاکت میوه ای را برای این که در راه آن ها را مصرف کنند، به ایشان دادم.
گفتم: “خوش به سعادت شما که از میوه های بهشتی استفاده می کنید.”
رو به من کرد و گفت:
“مواظب ریزه گناهانتان باشید، چون نمی گذارند انسان به بهشت برود.”
این مطلب را چند بار تکرار کرد و خداحافظی کرد و رفت.
منبع : کتاب نگین تخریب
در صرت نیاز به متن کامل ۲۰ خاطره از شهید عاصمی در گوشه ی صفحه ی وبلاک در قسمت ” منبرکهای تابلویی ” روی قسمت تابلو….شهید علیرضا عاصمی و یا به آدرس http://manbarak.blogfa.com/post-326.aspx رجوع فرمایید