در طول تاریخ افراد خوبی بودند، که خوب نماندند و بسیاری از افراد انسان های خوب نبودند، اما خوب شدند. دلایل بسیار زیادی دارد که انسان عاقبت به خیر یا شر بشود، اما یک مورد در تمام زندگی این افراد مشخص بود:
احترام به مقدسات و بی احترامی به مقدسات.
تمام کسانی که عاقبت به خیر شدند این وجه مشترک را داشتند که احترام به مقدسات می گذاشتند.
اگر جناب حر توانست توبه کند به خاطر این بود که به امام حسین (علیهالسلام) و حضرت زهرا (سلامالله علیها) احترام می گذاشت.
اگر طیب حاج رضایی توفیق توبه پیدا کرد به دلیل این بود که به امام (ره) احترام می گذاشت.
داستانک
یکی از آن افراد شاهرخ ضرغام بود. شاهرخ مثل بسیاری از جوان های قبل از انقلاب، چون بستر فساد برایشان فراهم بود، فاسد شده بود. اهل شراب و فساد بود. در کاباره کار می کرد. تمام بدنش پر خالکوبی بود.
اما به مقدسات احترام می گذاشت. در ماه محرم و صفر و ماه رمضان لب به شراب نمی زد. عاشق امام حسین (علیهالسلام) و مراجع تقلید و سادات بود. همین مسائل باعث شد که بعد از انقلاب عوض شود.
به جبهه رفت. چون بدنش پر از خالکوبی بود گفت: «خدایا اول پاکش کن بعد خاکش کن».
همین طور هم شد. مثل امروز ۱۷ آذرماه بدنش پودر شد و هیچ اثری از او باقی نماند.
خاطرات شاهرخ ضرغام در کتاب «شاهرخ، حر انقلاب» موجود است.
احترام به مقدسات کار را درست می کند. مثلا:
کسی می بیند تکه نانی در خیابان افتاده است، خم می شود و آن را کناری می گذارد.
کسی روزنامه ای که کف مغازه پهن است را بر می دارد، که اسماء مقدسش درونش نباشد.
کسی که به رهبری احترام می گذارد. کسی که به مراجع و سادات احترام می گذارد.