(به بهانه شهادت امام موسی کاظم علیه السلام)
داستانک:
شخصی به نام مرزام، نقل می کند که:
به زیارت مدینه مشرف بودم. در خانه ای که توقف کرده بودم خانمی بود که پیشنهاد ازدواج با وی را مطرح نمودم و او رد کرد.
شب هنگام، دیر وقت به خانه بازگشتم. کسی که درب خانه را به رویم گشود همان کنیز بود.
با دست بدن او را لمس کردم. او از مقابل من بسرعت دور شد و من داخل خانه شدم.
صبحگاهان که محضر امام ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام رسیدم.
حضرت بدون مقدمه و ابتدا فرمودند:
یا مرزام لیس من شیعتنا من خلاثم لم یرع قلبه.
ای مرزام کسی که در خلوتها در قلبش ورع و تقوا و خداترسی نباشد، از شیعیان ما نیست.
[بحار الانوار، ج ۴۸ ص ۴۵ از بصائر الدرجات]